نوشته شده توسط : بهروز اسدی

مشاور:خود را مجبور به ابداع نکنید!

۲۸ دی ۱۳۹۲ ساعت ۰۰:۰۶
چیا چاره خواه
مجموعه ایده تا اجرا
بخش هفدهم از مجموعه ۱۷۷ گانه “ایده تا اجر” – تاریخ انتشار : هر هفته روزهای شنبه

در این بخش درس هایی فراگیر که با تجربه و ممارست زیاد به دست آمده اند تشریح می شوند. این درس ها مجموعه ای از ایده ها برای ساختن کسب و کار می باشند. آگاهی از این نکات مهم م یتواند قبل از انحرافات اساسی به کمک شما بیاید.

خود را مجبور به ابداع نکنید : به فکر این نباشید که لزوما ایده بسیار بکر و جدیدی یافت کنید که تاکنون به ذهن کسی نرسیده است. بسیاری از کسب و کار های موفق لزوما ایده بدیعی نبوده اند بلکه آنها همان ایده های گذشتگان را به شیوه ای جدید و نوآورانه اجرا نموده اند.
 مدام در تکاپو باشید : همیشه احتمال این را بدهید که ممکن است راه بهتری وجود داشته باشد. لذا درب های یادگیری را بر روی خود نبندید. از کوچکترین فرصت ها برای یادگیری استفاده نمایید. این می توانید صحبت یا نظر کوتاه یک مشتری باشد تا نوشته یک وبلاگ. اگر ذهن جستجوگر خود را پرورش دهید آنگاه اطلاعات مفید اطراف خود را به سرعت می توانید تشخیص دهید و بهره برداری کنید. همیشه سوالاتی در ذهن داشته باشیبد و از فرصتی برای بیان آنها استفاده نمایید.
پول به سختی به دست می آید :  خود را جای مشتری بگذارید و ببینید که در چه صورتی حاضر است پولی را که به سختی به دست آورده به شما بدهد تا خدمات یا محصولی دریافت نماید. باید او را متقاعد کنید که کدام نیاز مهم یا مشکل را می خواهید حل کنید. مسلما باید ارزش افزوده قابل قبولی ارائه دهید.
به روابط برد-برد بیاندیشید :  این اولین اصل در کسب و کار است. تمرین کنید تا بتوانید نیروهای اطراف را تشخیص دهید و کسب وکار خود را با آنها همراستا سازید. این نیروها طیف وسیعی دارند. از نیروی خلاقیت پرسنل گرفته تا میل به رشد فردی. رابطه ای برقرار کنید که به نفع دوطرف باشد.
 تولید انبوه در مقابل تولید سفارشی : مهم است که بدانیم چقدر سفارشی عمل می کنیم و چقدر دیدگاه تولید انبوه داریم. اصولا زمانی که مشغول ایجاد یک محصول خاص برای یک شخص یا سازمان خاص می باشیم نمی شود نام آن را کارآفرینی یا استارتاپ گذاشت. در واقع استارتاپ با دیدگاه تولید انبوه و همه گیر شکل می گیرد. این هشدار خصوصا برای شرکت های نرم افزاری که مشغول ایجاد برنامه های سفارشی برای مشتریان می باشند قابل توجه است. سفارشی سازی در تمام دنیا هزینه های بسیار سنگینی دربردارد.”انبوه اندیشی” مهارت مورد نیاز کارآفرین تازه کار می باشد.
 تمرین برای انبوه اندیشی : استارتاپ های ومبتنی بر نرم افزار عموما بر اساس هزینه های پایین شکل می گیرند.در حالیکه درمرحله تولید انبوه نیاز های به سرمایه های هنگفت همانند سایر صنایع می باشد. این مرحله ای است که از دید نهان می ماند. برای اینکه کارآفرینانی که در محیط فناوری اطلاعات کار می کنند دیدگاه بهتری نسبت به الزامات و هزینه های تولید انبوه در صنعت داشته باشند توصیه می شود طرح های تیپ صنایع مختلف را مطالعه نمایند. با همانند سازی آن هزینه ها می توان به اهمیت تولید انبوه و الزامات آن واقف شد. سایت سازمان شهرک های صنعتی حاوی طرح های مختلف تیپ صنعتی می باشد :

بدیهی است که موفقیت در استارتاپ های مبتنی بر فناوری اطلاعات نیز به سرمایه های مشابه با سایر صنایع نیاز خواهند داشت.

همچنین با مراجعه به شهرک های صنعتی اطراف شهر خود می توان دیدگاه واقعی تری نسبت به صنایع و تولید انبوه پیدا کرد

نکته بسیار مهم مورد تولید انبوه : جمع قابل توجهی از تازه کارها به سمت بیزنس های مشاوره می روند. برای شروع یک استارتاپ گاهی می توان از یک شرکت مشاوره شروع کردو در خلال ارائه خدمات می توان به مرور صاحب محصولی شد و نهایتا از شرکت خدماتی به شرکت محصولی تبدیل شویم. اما باید توجه داشت که شرکت مشاوره یک استارتاپ نیست. برای اینکه استارتاپ شویم باید شرکت ما محصول-محور باشد نه خدمت-محور. این به معنی لزوم تولید محصول فیزیکی نیست. منظور این است که استارتاپ باید محصولی داشته باشد که بتواند به تعداد زیادی مشتری بفروشد نه اینکه یک خدمت سفارشی برای مشتری خاصی انجام دهد. برای اینکه یک استارتاپ باشید شما باید مانند گروه موسیقی کار کنید که کپی آلبومش را به تعداد نامحدودی می فروشد نه اینکه اجرا کننده مراسم در جشنها و عروسی ها باشید. برای همین ممکن است کسب و کارهای زیادی در اطراف خود ببینیم اما همه آنها استارتاپ نیستند. چراکه قابلیت و استعداد گسترش را در خود رشد نداده اند.

تخمین هایتان را دقیقتر کنید : تجربه عملی نشان داده است که در کشور تخمین های اولیه با واقعیت حدود ۳۰ درصد تفاوت دارد. این از خرید مصالح و مواد اولیه گرفته تا برنامه زمانی صدق می کند. خیلی باید مواظب این مساله بود.
 با پیش بینی های مداوم خود یک گام جلوتر حرکت کنید : به علت تغییر پی در پی قوانین باید همواره قدم های بعدی را پیش بینی کرد و مدام تغییر و تحولات آنها را چک کرد. مانند مورد دفترخانه بانک مسکن.
تغییرات قوانین دولتی را در اقتصاد دولتی به دقت زیر نظر داشته باشید و دنبال تاثیرات مستقیم و خصوصا غیر مستقیم آن بر کسب و کار خود بگردید.
 ساده سازی : کسب و کارهای موفق الگوهای ساده اما کارایی داشته اند. در خلال پیچیدگی های موجود در فرایندها و فعالیت های کاری، می توان الگوهای مشترک و ساده ای پیدا نمود. تشخیص سادگی نیاز به مهارت دارد. خود نوعی هنر می باشد. برای اینکه بتوان از یک راه ساده شروع نمود لازم است شاخ و برگ های اضافی را تشخیص داده و آنها را حذف نمود. ایده کلی را در ذهن خود تشکیل دهیم و به مرور آنرا تکمیل نماییم. به سادگی شروع نماییم. از همان ایده ای که هم اکنون در ذهن داریم آغاز کنیم. قدیمی ها می گویند حرف حساب دو کلمه است.
 شروع ساده : هنگام شروع کار یا پروژه جدید ممکن است نقطه شروع کار نامشخص باشد.ممکن است به جای شروع پروژه مدام در اندیشه و نگرانی آینده پروژه و تمام ابعاد مختلف آن باشیم. در این صورت لحظه به لحظه شروع کار سخت تر خواهد شد. برای کارهای جدید و خلاقانه بهتر است زمان زیادی برای شروع صرف نشود بلکه از یک نقطه تقریبا ساده کار شروع شود. در این صورت پس از شکل گرفتن اولین اقدام عملی، ادامه فرایند ملموس تر و محسوس تر خواهد شد.
 خلاقیت برای ایجاد شکل های غیر مستقیم محصول : به عنوان مرحله ای از بارش فکری برای توسعه ایده خود بهتر است به تغییر شکل محصول هم بیاندیشیم. یعنی این محصول را تا چه حد می توان تغییر داد. اصولا چه راه های جایگزینی برای تامین نیاز مشتری وجود دارد؟ آیا محصولات تغییر یافته یا ادغام شده یا اصلاح شده دیگری می توان طراحی نمود. سعی کنیم آنها را بنویسیم. گاهی ممکن است راه های جایگزین بسیاری برای رفع یک نیاز وجود داشته باشد.
 خلاقیت برای ایجاد سود های غیر مستقیم : آنچه در عرف رایج است همانا فروش یک محصول و اخذ هزینه آن می باشد. دریافتی های حاصل از فروش با کسر هزینه های تولید آن تبدیل به سود می شود. وجه غالب در کسب و کارهای عمومی همانا دریافت مستقیم هزینه ها از افراد در قبال ارائه محصول یا خدمات می باشد. این مدل غالب درآمدی اکثر کسب و کارها می باشد. یک کارآفرین خلاق می تواند در این مدل تغییر ایجاد نماید. در بیشتر شرکت های نوآور می بینیم کسب سود از راه های غیر مستقیم صورت می گیرد. به عنوان مثال شرکت فیس بوک تمامی خدماتش را به صورت مجانی به کاربران ارائه می دهد. این خدمات بسیار گران قیمت و پر هزینه هستند اما مدیران شرکت درآمدها را بر اساس مسیرهای غیر مستقیم که عمدتا بر اساس تبلیغات است قرار داده اند. این مدل درآمدی در شرکت هایی نظیر گوگل هم مشاهده می شود.
 تغییر دید نسبت به مشتری و سود : برای اینکه دید خود نسبت به سود را تغییر دهیم لازم است دید خود نسبت به مشتری را تغییر دهیم. اعتقاد به این جمله می تواند ساختار سود را تغییر دهد : “من و مشتری هر دو باهم می خواهیم سود ببریم” یا “حضور مشتری در فروشگاه یا سایت من به تنهایی خود امر نیکی است” یا “بدون اخذ هزینه مستقیم از مشتری از مشتری سوم برای ارائه خدمات به مشتری اول پول بگیرم”
 پی نوشت :

مجموعه “ایده تا اجرای همفکری دات کام” مشتکل بر ۱۷ نوشته گام به گام می باشد شامل راهنمای عملی و مرحله به مرحله ای است تا بتوان ایده های موفق را پیدا نموده و یا ایده خام و نپخته ای را که در سر دارید پرورش داده و به آن رنگ واقعیت بدهید. نوشته های ۱۷ گانه مجموعه “ایده تا اجرا” هر هفته روز شنبه در وبلاگ همفکری منتشر می شود. محور اصلی در تهیه نوشته ها همانا عملی بودن و گام به گام بودن آن است.



:: برچسب‌ها: مشاوره ایزو , اخذ گواهینامه ایزو , ایزو 9001 , ,
:: بازدید از این مطلب : 34
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

مشاور:همیشه قرارداد ببندید!مجموعه ایده تا اجرا

 

در این بخش درس هایی فراگیر که با تجربه و ممارست زیاد به دست آمده اند تشریح می شوند. این درس ها مجموعه ای از ایده ها برای ساختن کسب و کار می باشند. آگاهی از این نکات مهم می تواند قبل از انحرافات اساسی به کمک شما بیاید.

شما بیشتر از آنچه که فکر می کنید پول لازم دارید! مقدار سرمایه ای که برای شروع نیاز دارید یک مساله حیاتی است. بیشتر اوقات هزینه های بیشتر از آن چیزی است که برایش برنامه ریزی نموده اید. برنامه های طبق روال پیش می رود و برخی امورات به عقب می افتد. لازم است که توانایی مالی پوشش مواقع بحرانی را داشته باشید. سرمایه ای به عنوان پشتیبان داشته باشید. در هنگام شروع لازم نیست بر روی تمام منابع مالی خود شرط بندی کنید. شما برای تامین سرمایه می توانید از دایی ثروتمند خود و یا سرمایه گذاران فرشته بهره بگیرید اما توجه داشته باشید به ازای هر جذب سرمایه ارزش سهم شما کاهش می یابد. بیزنس خود را به گونه ای طراحی کنید که زود به پول برسد. یعنی مانند شرکت های بزرگ که برنامه های طولانی مدت برای بازدهی مالی دارند رفتار نکنید. شما شرکت کوچکی هستید و لازم است سریع به درآمد برسید. برای آن برنامه ریزی ۶ ماهه لازم دارید.

همیشه قرارداد ببندید : هنگامی که جوان و پر انرژی هستید یک استارتاپ را تشکیل می دهید و بر اساس تعهدی که بین دوستان هم تیمی خود دارید کار را جلو می برید. در ابتدا همه چیز بر اساس دوستی و احساسات مثبت بنا نهاده شده است. این زمانی است که کار ساختار مشخصی پیدا نکرده است. اما به مرور که کارها جلو می رود و پیشرفت یا حتی ورشکستگی حاصل می شود انسان ها هم ممکن است تغییر کنند. این به دلیل تغییراتی است که در شرایط به وجود آمده است. در واقع هر انسانی بستگی به روحیات و احساسات و منطق و درک خود ممکن است در شرایط مختلف به صورت های مختلفی ظاهر شود. سو تفاهم مساله ای است که بسیار در کارهای تیمی به وجود می آید.
 شما کار خود را در یک شرایط امیدوارانه و پر از انرژی مثبت شروع میکنید. اما هیچ تضمینی وجود ندارد که بهترین دوستی ها هم در شرایط چالشی دچار اختلال نشود. این بر میگردد به مسائل روانشانسی انسان ها و وابستگی آن به متغیرهای زیادی که در گذشته و حال انسان وجود داشته است. بسیاری از این متغیر ها خارج از کنترل می باشند.

لذا اکیدا توصیه می شود برای حالت های بغرنج برنامه ریزی و پیش بینی نمایید و از هم اکنون آنها را به صورت توافقاتی روی کاغذ بیاورید. خصوصا مسائل مالی باید روشن و شفاف باشد. توافقات خود با افراد تیم را مکتوب سازید. نقش ها – مسئولیت ها – مالکیت ها و جزییات مالی را مشخص و مکتوب نمایید. مکانیزمی برای حفاظت از خود و افراد تیم درست نمایید. به یاد داشته باشید پول خیلی چیز ها را تغییر می دهد. اگر این ها را روشن نمایید آنگاه هر فرد حدود انتظارات و اختیارات و مسئولیت های خود را خواهد دانست و راحت تر با واقعیت کنار خواهد آمد. قرارداد مکتوب خصوصا به افرادی که نقش آنها نامحسوس و مبهم است انگیزه زیادی می دهد.

به یاد داشته باشید که اکثر انسان ها خود را صاحب نقشی مهم در کسب و کار می بینند. در واقع انسان تمایل دارد نقش محوری در هر کاری را به خود دهد. این را حداقل در تخیل خود بازسازی خواهد نمود. و ممکن است انتظارات خود را از دنیای واقعی هم بر اساس تخیل خود بنا سازد. از طرفی هیچ کس مایل نیست که خود را نقد نموده و تقصیر را بر دوش خود گذارد. بنابراین تجربه افراد پیش کسوت ایجاب می کند که همه چیز بر اساس قرارداد مکتوب پیش برود.

حواستان به مالکیت فکری باشد : ممکن است حتی استفاده از یک عکس ساده در وب سایت شما منجر به نقض مالکیت فکری شود!
پول را کنترل کنید : هیچگاه بر روی یک مشتری خاص تکیه نکنید. همینطور تمام پولهایتان را در یک حساب بانکی نگذارید. بر روی یک حساب بانکی خاص تکیه نکنید.
برای رسیدن به بهترین ها امیدواری باشید اما برای بدترین ها برنامه ریزی کنید : این یک استراتژی منطقی است. تمامی حالات و پیش آمدهای ممکن را پیش بینی  کرده و برای آن برنامه ریزی کنید. اعم از اینکه یک ریال هم درآمد نداشته باشید و یا فروش خوبی داشته باشید. سعی کنید با دیدگاه بدبینانه و موشکافانه پیش آمدهای ممکن را حدس بزنید. از عدم امضای مجوز توسط یک مقام دولتی تا دلایل و برهان(منطقی و غیرمنطقی) که پشت آن است.
 این فقط یک پیش بینی احتیاطی نیست. در واقع زمانی که شما خود را در دنیای واقعی تصور می کنید و سعی می کنید تمام حالات پیش آمده را حدس بزنید آنگاه به مرور این مهارت را پیدا خواهید کرد که بهترین پیش بینی ها را انجام دهید. پیش بینی های خود با پیش آمدهای واقعی را سنجیده و مهارت تشخیص تان بالا می رود. کم کم مشکلات اولویت دار و گلوگاهی را تشخیص داده و برای ان نیروی بیشتری صرف می کنید.

نکته بومی : به جرات می توان گفت که تعریف کسب و کار پیش بینی هایی است که برای وقوع محتمل آن برنامه ریزی شده است.

شبکه بسازید! از تنهایی بپرهیزید! ایزوله نباشید! در هنگام شروع کار منابع مختلفی از قبیل تولید کنندگان و تامین کنندگان مختلفی در اطراف ما قرار دارند. استارتاپی که بتواند ارتباط شبکه ای با منابع اطراف خود برقرار کند موفق تر است. این یعنی یکپارچه سازی خود با منابع اطراف اعم از تولید کنندگان یا تامین کنندگان.
 در اطراف ما پتانسیل ها و نیروهای مختلفی وجود دارند. ایده پرداز موفق می تواند هم افزایی مثبتی با پتانسیل های اطراف خود برقرار نماید که باعث نفع طرفین باشد. مهارت یکپارچه سازی و شبکه سازی با منابع اطراف نیاز به مهات هایی دارد که قابل اکتساب می باشد.

برای اینکه تصور روشنتری از شبکه سازی ایجاد شود می توان به مفهوم backlink یا ارتباط دوطرف اشاره نمود که در سیستم وبلاگ نویسی ورد پرس وجود دارد. در ان اگر در متن خود به متنی دیگر اشاره داشته باشیم آنگاه در متن مقصد نیز یک لینک برگشتی به متن مبدا ایجاد خواهد نمود که در صورت تایید مدیر سایت آنگاه دو مطلب به یکدیگر اشاره خواهند نمود. این کمک زیادی به شبکه سازی وبلاگ ها و تقویت ارتباطات خواهد نمود.این ها به عنوان ابزاری شتابدهنده در توسعه سیستم ها عمل خواهند نمود.

مثال بومی : سایت خاطره نویسی آنلاین ۳۱ شب موفق است یا پایگاه املاک و مستغلات ایران فایل؟ با توجه شرایط بومی کشور کدام مدل جواب می دهد؟ ۱- مدل کاملا مبتنی بر وب یا ۲- مدل نیمه حضوری؟ کدامیک توانسته اند ارتباط شبکه ای با منابع اطراف خود برقرار کنند؟

سوال : آیا پروژه کامپیوتر ملی توانست به جایگاه خود برسد؟ آیا خط تولید آن توانست ارتباط شبکه ای با تولید کنندگان و تامین کنندگان مختلف برقرار کند؟

سوال : آیا پروژه سیستم عامل ملی توانست به جایگاه خود برسد؟

مهارت حسابداری خود را تقویت کنید. با اعداد و ارقام بیشتر آشنا شوید. ماشین حساب جیبی همراه خود داشته باشید. سعی کنید هر هزینه و سودی را محاسبه نمایید. انواع هزینه های شروع و ادامه کسب و کار را شناسایی کنید. بسیاری از این هزینه ها پنهان هستند. نیاز به مهارت و تجربه در برآورد آنها دارد. مصاحبه با کارآفرینان تازه کار نشان داده که برآورد درستی از هزینه ها ندارند. آنها خیلی خوشبینانه به موضوع نگاه میکنند. هنگامی که از انها سوال می شود که چقدر سرمایه نیاز دارند؟ هیچکدام نمی توانند عدد تقریبی را اعلام کنند. برای همین موفق به جذب سرمایه لازم هم نخواهند شد. بزرگترین هزینه پنهانی که در شروع کسب و کار (خصوصا کسب و کار اینترنتی) باید دیده شود همانا زمان است. این ها برآورد شما را تصحیح خواهد نمود. آنگاه تصور درستی از سرمایه مورد نیاز پیدا خواهید نمود و قائدتا در مذاکره با سرمایه گذار موفق تر خواهید بود.
 مهارت تخمین به سود هم برمی گردد. اگر هزینه ها را خوب نبینیم آنگاه تصور خوشبینانه ای از سود خواهیم داشت. این باعث می شود که دست و دلباز شده و مبالغی را که به ظاهر سود هستند به راحتی هدر دهیم.

آیا می توانید سرمایه گذار را قانع کنید؟ برای شروع کار توصیه نمی شود از سرمایه گذار استفاده نمایید. اما باید همیشه این آمادگی را داشته باشید که ایده خود را برای یک شخص سوم که نقش فرضی سرمایه گذار را دارد تشریح کنید. باید ایده شما حتی اگر نیاز به سرمایه هم نداشته باشد بتواند به صورت فرضی یک سرمایه گذار سخت گیر را راضی کند. توصیف شما باید متقاعد کننده و جذاب باشد. بر روی آن تمرین کنید. انواع بوم های مختلف طراحی شده است که شما بتوانید ایده خود را بر روی آن بنویسید و ابعاد مختلف آنرا توضیح دهید. زمانی که سعی می کنید آنچه را در ذهن دارید به روی کاغذ بیاورید قسمت های جدیدی از مغز شما به کمک می آیند و سعی می کنند به ذهن شما رنگ واقعیت بدهند. از لغات بهترین استفاده را ببرید و ایده خود را بنویسید.
 ممکن است نوشته شما خیلی کمتر از آنچه در آید که در ذهن خود داشته اید. این یک ضعف است. ایده ای می تواند موفق شود که غنای خود را در نوشته های مکتوب هم نشان دهد.آنگاه می توانید بر روی آن چانه زنی کنید و آنرا بهتر و غنی تر سازید.حتی اگر این کار را یک نفره انجام می دهید.



:: برچسب‌ها: مشاوره ایزو , اخذ گواهینامه ایزو , ایزو 9001 , ,
:: بازدید از این مطلب : 36
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

ایزو 10002-مراحل ارائه خدمت ، مدیریت ارتباط با مشتری

در اولین مرحله ارائه خدمت مدیریت ارتباط با مشتری، پایگاه اطلاعاتی بر مبنای اطلاعات و داده‌های مشتریان تهیه می‌شود. سپس اطلاعات جمع‌آوری شده در پایگاه اطلاعاتی بر مبنای تکنیک‌های مختلف تحلیل می‌شوند. پس از تحلیل اطلاعات مشتریان، مشتریان هدف براساس معیار سودآوری برای شرکت انتخاب می‌شوند. در مرحله بعد برای مشتریان هدف، آمیزه بازاریابی مناسب طراحی می‌شود. سپس با استفاده از اطلاعات مراحل قبل با مشتریان ارتباط برقرار شده و درنهایت پس از اجرای بازاریابی رابطه‌مند نتایج حاصله مورد کنترل و ارزیابی قرار می‌گیرد. ( شکل 1)

ایزو 10002-مراحل ارائه خدمت ، مدیریت ارتباط با مشتری



:: برچسب‌ها: ایزو 10002 , مشاوره ایزو 10002 , اخذ گواهینامه ایزو , مشاوره ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 40
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

ایزو 10002-مزایای مدیریت ارتباط با مشتری

مزایای مدیریت ارتباط با مشتری برای مشتریان
 مبنای مدیریت ارتباط با مشتری ارزشی است که به مشتری ارائه می‌گردد و این ارزش، چیزی است که مشتری درک مثبتی از آن دارد. این ارزش می‌تواند مزایایی را به شکلهای زیر برای مشتری فراهم سازد.
تضمین کیفیت، ایجاد تصور مثبت در قبال محصول، افزایش قابلیت اطمینان، ضمانت مرتبط با علامت مشخصه محصول که از طریق برنامه‌های بازاریابی حاصل می‌شود.
در یک مطالعه موردی که به مزایای حفظ ارتباط با مشتری توجه شده، مزایای مشتریان از ایجاد ارتباط در سه طبقه به شرح ذیل ارائه گردیده است:
o اطمینان: کاهش سردرگمی، اطمینان به ارائه‌دهنده خدمات و احساسی آکنده از اعتماد به او
o مزایای اجتماعی: متمایز کردن مشتریان، آشنایی مشتریان با کارکنان و توسعه روابط دوستانه با مشتریان
o بهرمندی از خدمات بیشتر: خدمات اضافی، قیمتهای ویژه و اولویت بالاتر نسبت به دیگر مشتریان
 البته باید توجه داشت که مشتریان متفاوتند. در نتیجه ارزش روابط و نوع رابطه برقرار شده با آنان نیز متفاوت است که این امر باید در ایجاد ارتباط مدنظر قرار گیرد.

مزایای مدیریت ارتباط با مشتری برای سازمانها
مد نظر قرار دادن مدیریت ارتباط با مشتری می‌تواند مزایای بیشماری برای سازمانها فراهم کند که در ادامه به برخی از آنها اشاره می شود:
11. از آنجا که یکی از مهمترین دارایی یک سازمان مشتریان آن هستند، با استفاده از این روی کرد، حفظ مشتریان فعلی و ترغیب آنان به خریدهای مجدد، زمینه ساز بقای سازمان است که هدف اصلی هر سازمانی است.
22. از جنبه دیگر، با ورود فناوری اطلاعات به سازمانها زیر چتر مدیریت ارتباط با مشتری، زمینه‌ای فراهم می‌شود تا سازمانها به سمت سازمانهای هوشمند و دانش محور حرکت کنند و با به کارگیری نرم افزارهای مدیریت ارتباط با مشتری، هزینه‌های پردازش اطلاعات را کاهش دهند و ارتباطات با مشتریان در زمان کمتر و با سرعت بیشتری صورت گیرد که نتیجه نهایی آن، افزایش قدرت رقابتی سازمان در محیط پرتلاطم امروزی است.
33. مزیت دیگر این است که مدیریت ارتباط با مشتری، با جمع آوری اطلاعات کامل مشتریان در یک پایگاه داده، امکان طبقه‌بندی مشتریان را براساس راهبردها و معیارهای سازمان فراهم می سازد، که این می‌تواند در رسیدن به هدف مدیریت ارتباط با مشتری یعنی(( حذف، کاهش و عدم ترغیب مشتریان غیر سودآور)) را تسهیل کند. توضیح این که موسسات برای افزایش ارزش دارایی سهامداران و ذینفعان بوجود می‌آیند، لذا حذف مشتریان غیرسودآور می‌تواند منجربه افزایش سود و کاهش هزینه در سازمانها شود، مگر این که ملاحظاتی در این میان وجود داشته باشد.



:: برچسب‌ها: ایزو 10002 , مشاوره ایزو 10002 , اخذ گواهینامه ایزو , مشاوره ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 39
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

ایزو 10002-مدیریت ارتباط با مشتری

بر اساس دیدگاه بازاریابی مبادله، صرفنظر از اینکه مشتری قدیمی باشد یا جدید. برنامه‌های بازاریابی به گونه‌ای طراحی می‌شدند که بتوانند مبادله تولیدات و کالاها را تسهیل کنند. همه این عوامل دست به دست هم دادند، تا بیشترین تمرکز بر بحث مبادله اعمال شود. در نتیجه، تمام تلاشها در جهت افزایش دفعات و مقدار خرید مشتری بود، که این امر موجب صرف بودجه بسیار اندکی برای ایجاد رابطه پایدار و با ثبات با مشتریان قدیمی شده بود. در این مقطع قیمت بعنوان یک بحث مهم جلوه‌گر شده، و بازاریابان سعی می‌ کردند به طور متوالی خریداران را به خرید مجدد تشویق کنند. بدون توجه به این که آیا هر یک از خریداران از قبل خریدی انجام داده است یا خیر. در این وضعیت، رقابت اصلی بر حفظ ارائه خدمات و توسعه محصول به مشتری و تسهیل خرید مشتری بود نه حفظ و نگهداری رابطه با مشتریان موجود.
 با شدت گرفتن رقابت، امروزه شاهد پیشی گرفتن تمرکز بر روی روابط به جای تمرکز بر روی مبادله هستیم. در وضعیت جدید بازاریابی انبوه کارآیی چندانی نداشته و از سودآوری کمتری برخوردار است. در شرایطی که میزان عرضه زیاد است و بیشتر بازارها در مرحله بلوغ به سر می‌برند، مشتریان جدید به سختی یافت می‌شوند. علاوه بر این اعلام شده است که کسب یک مشتری جدید حدود 6 الی 9 برابر حفظ مشتریان قبلی هزینه دربر خواهد داشت. بنابراین، نیاز مبرم به نگهداری مشتریان فعلی بشدت در شرکتها و بنگاهها احساس می شود.
 براساس دیدگاه بازاریابی ارتباط با مشتری، رابطه بین طرفین مبادله، هسته اصلی پدیده بازاریابی قرار می‌گیرد. در این دیدگاه خریدهای مستمر و فرصتهای فروش مجدد، از طریق مدیریت مناسب روابط پیگیری می‌شود.

تعریف مدیریت ارتباط با مشتری( CRM)
مدیریت ارتباط با مشتری، بر مبادله ارزش بین مشتری و سازمان بنا شده و بر ارزش ایجاد شده در این ارتباط تاکید می‌ کند.
 بنابراین، تلاش سازمانها برای توسعه ارتباط بلندمدت با مشتریان، بر مبنای ایجاد ارزش برای هر دو طرف از اهداف اصلی مدیریت ارتباط با مشتری است. به عبارت دیگر هدف ارتباط با مشتری ارائه مزایایی از طریق مبادله دو جانبه و عمل به وعده‌ها است.
 مدیریت ارتباط با مشتری، یک راهبرد کسب و کار است که با پیشرفت فناوری تقویت می‌شود و از طریق آن، شرکتها به ایجاد ارتباطات سودمند بر پایه بهینه‌سازی ارزش دریافتی و ادراکی مشتریان می‌پردازند. اصطلاح مدیریت ارتباط با مشتری با مفاهیم زیر نیز ارتباط تنگاتنگی دارد:
� بازاریابی پایگاه داده‌ای
 � بازاریابی تک به تک



:: برچسب‌ها: ایزو 10002 , مشاوره ایزو 10002 , اخذ گواهینامه ایزو , مشاوره ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 45
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

مشاور Ohsas 18001

OHSAS 18001 چیست?
OHSAS 18001: 2007 استاندارد بهداشت و مدیریت ایمنی بین المللی می باشد.

آن را در جولای 2007 منتشر شد، جانشین OHSAS 18001: 1999، و در نظر گرفته شده برای رسیدگی به ایمنی محصول ایمنی و سلامت شغلی (OH & S) به جای.

OHSAS 18001 یک چارچوب برای مدیریت موثر OH & S شامل انطباق با قانون است که به فعالیت های خود و خطرات شناسایی شده اعمال می شود را فراهم می کند.

استاندارد قابل اعمال به هر سازمان است که آرزوهای خود را به از بین بردن یا به حداقل رساندن خطر ابتلا به کارکنان و سایر ذینفعان که ممکن است به OH & S خطرات مرتبط با فعالیت های خود را در معرض است.

بسیاری از سازمان ها خواهد شد عناصر حاضر در محل که می تواند مکمل برای ارائه یک سیستم مدیریت منسجم تر برای دیدار با الزامات استاندارد مورد نیاز OHSAS 18001 دارند.

سازمانهایی که اجرای OHSAS 18001 یک ساختار مدیریت روشن با قدرت تعریف شده و مسئولیت، اهداف روشنی برای بهبود، با نتایج قابل اندازه گیری و رویکرد ساخت یافته برای ارزیابی ریسک. این  شامل نظارت بر مدیریت ایمنی و بهداشت شکست، حسابرسی عملکرد و بررسی سیاست ها و اهداف.

مزایای OHSAS 18001: 2007

در یک بازار رقابتی، مشتریان خود را به دنبال دارد برای بیش از قیمت گذاری فقط مشتاق از تامین کنندگان خود را. شرکت ها نیاز به نشان می دهد که کسب و کار آنها موثر و مسئولانه مدیریت و که آنها می توانند یک سرویس قابل اعتماد بدون خرابی بیش از حد در اثر حوادث ناشی از کار و حوادث فراهم می کند.

صدور گواهینامه BS OHSAS 18001 سیستم مدیریت خود را سازمان شما را قادر می سازد برای اثبات آن به مشخصات و مطابق با مزایای زیر را به:

رضایت مشتری – از طریق ارائه محصولات است که همواره نیازهای مشتری در حالی که حفظ سلامت و اموال خود را
کاهش هزینه های عملیاتی – با کاهش را در زمان از طریق حوادث و بیماری و کاهش هزینه های مرتبط با هزینه های قانونی و جبران خسارت
روابط ذینفعان بهبود – از طریق حفاظت از سلامت و اموال از کارکنان، مشتریان و تامین کنندگان
الزامات قانونی – با فهم اینکه چگونه الزامات قانونی و نظارتی تحت تاثیر سازمان و مشتریان خود
مدیریت ریسک بهبود یافته – از طریق شناسایی روشنی از حوادث بالقوه و اجرای کنترل ها و اقدامات
اعتبار کسب و کار اثبات شده – از طریق تعیین و مستقل در برابر استاندارد های به رسمیت شناخته شده
 توانایی را به نفع کسب و کار بیشتر – به خصوص که در آن مشخصات تدارکات نیاز به صدور گواهینامه به عنوان یک شرط برای عرضه

چگونه برای رسیدن به OHSAS 18001 گواهینامه – OHSAS 18001 پیاده سازی / مراحل صدور گواهینامه

مشاور مدیریت Lakshy Pvt آموزشی ویبولیتین ارائه می دهد یک روش پیاده سازی به خوبی تعریف شده و در سطح جهان اثبات شده برای OHSAS 18001-2007 گواهینامه.

تجزیه و تحلیل شکاف
آموزش آگاهی
تجزیه و تحلیل خطر و تجزیه و تحلیل خطر
طراحی اسناد و نهایی
اجرا
حسابرس داخلی آموزش و انجام ممیزی داخلی
مدیریت بررسی نشست
بررسی پیاده سازی
ممیزی پیش از ارزیابی
مرحله 1 – ممیزی صدور گواهینامه
مرحله 2 – ممیزی صدور گواهینامه
جایزه OHSAS 9001
 بهبود مستمر سیستم از طریق ارزش افزوده مشاوره و خدمات آموزش

الزامات OHSAS 18001 استاندارد چیست؟

الزامات عمومی

بند 4.1 الزامات عمومی
سازمان باید ایجاد، سند، پیاده سازی، نگهداری و بهبود مستمر OH & S سیستم مدیریت مطابق با الزامات این استاندارد OHSASS و تعیین چگونگی آن خواهد شد این شرایط را تحقق بخشد.

OH & S سیاست

بند 4.2 OH & S سیاست
مدیریت ارشد باید تعریف و اجازه OH & S سیاست سازمان و اطمینان حاصل شود که در محدوده تعریف شده از آن OH & SS سیستم مدیریت آن:

شناسایی خطر، ارزیابی ریسک و کنترل تعیین

بند 4.3.1
 سازمان باید ایجاد، پیاده سازی و حفظ یک روش (بازدید کنندگان) برای شناسایی مداوم خطرات، ارزیابی ریسک و تعیین کنترل های لازم.

حقوقی و سایر الزامات

بند 4.3.2
سازمان باید ایجاد، پیاده سازی و حفظ یک روش (بازدید کنندگان) برای شناسایی و دسترسی به OH & SS الزامات قانونی و دیگر قابل اجرا است که به آن می باشد.

اهداف و برنامه ها:

بند 4.3.3
سازمان باید ایجاد، پیاده سازی و حفظ OH & SS به اهداف مستند، در توابع مربوطه و سطح درون سازمان است.

منابع، نقش ها، مسئولیت، مسئولیت پذیری و قدرت

منابع، نقش ها، مسئولیت، مسئولیت پذیری و قدرت در OHSAS 18001 بند 4.4.1

صلاحیت، آموزش و آگاهی

بند 4.4.2
سازمان باید اطمینان حاصل شود که هر فرد (بازدید کنندگان) تحت کنترل وظایف انجام آن است که می تواند بر روی OH & SS تاثیر است (هستند) صالح بر اساس آموزش و پرورش مناسب، آموزش و یا تجربه، و باید سوابق مرتبط با حفظ.

ارتباطات، مشارکت و مشاوره

بند 4.4.3
11. ارتباطات

مستندات

بند 4.4.4
OH & SS مستندات سیستم مدیریت باید شامل:

کنترل اسناد

بند 4.4.5
مدارک مورد نیاز توسط OH & S سیستم مدیریت و استاندارد OHSASS های این باید کنترل شود.

کنترل عملیاتی

بند 4.4.6
سازمان باید عملیات و فعالیت هایی است که با خطر شناخته شده (بازدید کنندگان) که در آن نظارت لازم است برای مدیریت OH & SS خطر (بازدید کنندگان) همراه تعیین می کند. این باید مدیریت تغییر شامل (نگاه کنید به 4.3.1).

آمادگی و واکنش در شرایط اضطراری

بند 4.4.7
 سازمان باید ایجاد، پیاده سازی و حفظ یک روش (ها):

اندازه گیری عملکرد و نظارت

بند 4.5.1
سازمان باید ایجاد، پیاده سازی و حفظ یک روش (بازدید کنندگان) نظارت و اندازه گیری OH & SS عملکرد به طور منظم. این روش (بازدید کنندگان) باید برای ارائه:

بررسی انطباق

بند 4.5.2
4.5.2.1 سازگار با تعهد خود به رعایت [4.2c ببینید)]، سازمان باید ایجاد، پیاده سازی و حفظ یک روش (ها) برای دوره ارزیابی انطباق با الزامات قانونی قابل اجرا (نگاه کنید به 4.3.22).

بررسی حادثه، عدم انطباق، اقدام اصلاحی و اقدام پیشگیرانه

بررسی حادثه، عدم انطباق، اقدام اصلاحی و پیشگیرانه عمل بند 4.5.3 – OHSAS 18001: 2007

کنترل از سوابق

بند 4.5.4
سازمان باید ایجاد و حفظ سوابق در صورت لزوم برای نشان دادن انطباق با الزامات OH & S سیستم مدیریت خود را و از این OHSASS استاندارد، و نتایج به دست آمده.

ممیزی داخلی

بند 4.5.5
سازمان باید ممیزی های داخلی که از OH & SS سیستم مدیریت اطمینان در فواصل برنامه ریزی شده به انجام:

بررسی مدیریت

بند 4.6
مدیریت ارشد باید OH & SS سیستم مدیریت سازمان، در فواصل زمانی برنامه ریزی شده برای اطمینان از ادامه مناسب، کفایت و اثربخشی آن بررسی. بررسی باید فرصت ارزیابی برای بهبود و نیاز به تغییرات به OH & S سیستم های مدیریت، از جمله OH & S خط مشی و اهداف OH & S شامل.

ادغام OHSAS 18001 با سایر استانداردهای سیستم مدیریت

OHSAS 18001 طراحی شده است که سازگار با دیگر سیستم های مدیریت استانداردها و مشخصات، مانند ISO 9001، ISO 22000، ISO 17025، ISO 27001، ISO 14001 و سایر استانداردهای مدیریت ISOO. آنها می توانند به صورت یکپارچه از طریق رویکرد سیستم مدیریت یکپارچه یکپارچه شده است. آنها اصول بسیاری بنابراین انتخاب یک سیستم مدیریت یکپارچه می تواند ارزش بسیار خوبی برای پول ارائه و روش ساده تر برای پیاده سازی، مدیریت و بهبود استانداردهای متعدد به طور همزمان به اشتراک بگذارید.

چیزی که ما در زمینه OHSAS 18001 استاندارد و صدور گواهینامه ارائه

به عنوان یکی از بزرگترین شرکت های مشاوره و صدور گواهینامه سیستم مدیریت OHSAS در سراسر جهان با مشتریان در بیش از 40 کشور، دانش و تجربه از استانداردهای ما بینظیر است. ما درک می کنیم که چگونه به طور کامل بهره برداری از مزایای سیستم مدیریت کیفیت خود را برای اطمینان از شما را باز کند پتانسیل واقعی در سازمان شما.

ما با ارائه تخصص و شایستگی های بی همتا فنی به اطمینان حاصل شود که OHSAS 18001 مدیریت محیط زیست پروژه صدور گواهینامه سیستم شما می افزاید: ارزش به سازمان شما.

ما با ارائه مشاوره، آموزش، ممیزی داخلی، ممیزی پیش ارزیابی و تسهیل در طول OHSAS 18001 ممیزی صدور گواهینامه.

پیشنهاد ما دانش جهانی تولیدات محلی در بهترین نتایج را برای مشتریان و شریک ما سفر خود از استاندارد، انطباق، رشد، موفقیت و بهبود مستمر.

تماس با ما در حال حاضر، برای به دست آوردن در حالی که متوجه منافع واقعی صدور گواهینامه OHSAS با استفاده از روش اجرای تخصصی ما این است که زمان کمتری مصرف، سریع، آسان برای درک و پیاده سازی، نتیجه گرا OHSAS 18001-2007 سازمان شما در شیوه ای موثر و کارآمد گواهی ، زمان محدود و مقرون به صرفه. دریافت OHSAS 18001 در حال حاضر با ما گواهی ….



:: برچسب‌ها: گواهینامه OHSAS 18001 , اخذ گواهینامه , مشاوره ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 52
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

ویرایش جدید استاندارد ایزو 9001 در سال 2015  منتشر می گردد کمیته فنی ایزو در سال 2012 موضوعات مورد نیاز برای بازنگری ایزو 9001 را بررسی نمود و یک برنامه رمان بندی جهت تدوین ویرایش جدید ISO 9001 ارائه نمود

پیش نویس تجدید نظر استاندارد باید شامل :-ارائه الزامات هسته ای پایدار برای 10 سال آینده و یا بیشتر- بصورت عمومی  و مرتبط با  عوامل سازمانی در هر بخش

–  تمرکز بر مدیریت  فرآیند تا دستیابی به نتایج  مورد نظر

– از آخرین ویرایش اصلی ایزو 9001 در سال 2000 تا کنون ،  تغییرات در سیستم های مدیریت  کیفیت و فن آوری  بصورت عملی  مد نظر قرار گیرد.

– تغییرات پیچیده و دشوار محیط های سازمان را انعکاس دهد .

– بمنظور افزایش سازگاری و هم ترازی با دیگر استاندارد های سیستم های مدیریت  ایزو ، پیوست SL ضمیمه دستورات ایزو بکار گرفته شود.

– پیاده سازی موثر سازمانی و ارزیابی انطباق موثر بوسیله ارزیابی شخص اول ، دوم و سوم تسهیل می گردد.

– جهت کمک به درک و تفسیر بهتر الزامات  از زبان و سبک های نوشتن  ساده استفاده گردد.

این موضوع نیاز به گفتگو با علاقمندان مرتبط با موضوع دارد این شامل بخش های خاص  از الزامات استاندارد ها بر اساس  ایزو 9001 ، سازمان های دریافت کننده گواهینامه سیستم مدیریت کیفیت ،  شرکت های گواهی دهنده ، سازمان های اعتباردهی و تنظیم کننده مقررات وقوانین می باشد.

تاثیر قابل توجهی از هر  تغییرات ، تصدیق و صحه گذاری  در کار استاندارد ایزو 9001 ویرایش جدید با استفاده از سازمان های داوطلب دربخش هایی مختلف از جهان هنگامی که پیش نویس کمیته تدوین  شد ،  انجام خواهد شد.

 


:: برچسب‌ها: ایزو 9001:2015 , مشاوره ایزو , اخذ ایزو9001 ,
:: بازدید از این مطلب : 54
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

آسیبو مشکلات استقرار سیستم مدیریت کیفیت :

الف) در زمان استقرار  
 عدم اجرایهمزمان استقرار سیستم مدیریت کیفیت بین دفاتر مرکزی و واحدهای تابعه استانی بهمنظور استقرار موفقیت آمیز سیستم

1)     فقدان نگرش فرآیندی و شفاف نبودن ارتباطبین فرایندهای هر معاونت

2)     عدم اعتقاد برخی از مدیران به استقرار سیستم مدیریتکیفیت

3)     مقاومت و مخالف برخی از کارکنان نسبت به استقرار سیستم

4)     دشواریدسترسی به الزامات سیستم کیفیت در سازمانهایی که خدمات عمومی متنوع دولتی ارائه میدهند

5)     عدم وجود فرهنگ مناسب و زیرساختهای مناسب در سازمانهای دولتی

6)     قوانین متعدد، متناقض و عدم اختیار استانها در اصلاح و بهبود آنها

7)     عدم توجهبه تعیین دامنه استقرار سیستم کیفیت در سازمان

8)     فقدان مکانیزم مدون برایاندازه گیری و تحلیل سطح رضایت گروههای مشتریان

ب) پس از استقرار

1)     به عهدهگرفتن انجام فرآیندهایی که الزام انجام آن توسط سازمان کاملاً محرز نیست

2)     رضایت به وضع موجود و عدم توجه به بهبود مستمر

3)     تغییرات سریع و برنامه ریزینشده قوانین و مقررات، آئین نامه های صادره و تأثیر آن بر چارچوب و دامنه سیستممدیریت کیفیت

4)     انحصاری بودن ارائه خدمات و عدم توجه به نیازهای مشتری درماهیت خدمات دولتی

5)     عدم شناسایی صحیح فرآیندها و شاخص سازی نامناسب اهدافموجب عدم رغبت کارکنان به ادامه سیستم کیفیت می شود.

6)     تعدد فرآیندهای سازمانو افزایش آن و احتمال خارج شدن فرآیندهای خاص از حدود کنترلی تدوین شده

7)     عدمتعریف دقیق و مدون الزامات خدمات و محصولات از سوی مدیریت سازمان  و برنامه ریزی نامنظممنجر بهابهام در محصولات  مي گردد .

8)     عدم ریشهیابی مشکلات و سعی در حل آنی آنها به صورت اصلاح و نه اقدام اصلاحی وپیشگیرانه

توصیه به سازمانها جهت استقرار بهینه سیستم مدیریت کیفیت :

1)     توجهبه فلسفه استقرار سیستم مدیریت کیفیت در سازمان

2)     اعتقاد، ایمان و حمایتمدیران ارشد سازمان

3)     مشارکت همه کارکنان در فرآیند استقرار سیستم

4)     آموزش الزامات اجرای سیستم و نحوه استقرار آن در سازمان

5)     استفاده از تجاربسازمانهای مشابه که مدل فوق را در سازمان خود مستقر نموده اند

6)     بررسی و دقتلازم در انتخاب مشاور و مؤسسه گواهی دهنده

7)     ایجاد انگیزه در کارکنان از طریقنشان دادن مزایای استقرار سیستم کیفیت

8)     شناسایی و تفکیک فرآیندهای اصلیسازمان و تعاملات بین آنها و تدوین شاخصهای کلیدی عملکرد آنها
 سازماندهیمناسب جهت استقرار سیستم از قبیل ایجاد دفتر کیفیت و انتخاب نماینده مدیریت توانمند

9)     تشکیل تیمهای فعال برای ایجاد بستر لازم استقرار سیستم

10)    نظام کیفیتدر دل فرآیندها باشد و الزامات سیستم کیفیت حتی الامکان از طریق اصلاح و بهبودفعالیتهای جاری تأمین گردد.

11)    شناسایی و تفکیک بین محصول و فرآیند

12)    توجه به ایجاد مکانیزم های مناسب جهت پایش فرآیندها در بدو استقرار سیستم کیفیت

13)    توجه به فعالیتهای پشتیبان فعالیتهای اصلی در استقرار سیستم کیفیت

14)    توجه به حجم مدارک برون سازمانی و سازماندهی مناسب جهت بهنگام سازی آنها

 


:: برچسب‌ها: مشاوره ایزو , اخذ گواهینامه ایزو , ایزو 9001 , ,
:: بازدید از این مطلب : 56
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی
گواهینامه ایزو

نشان CE

ایزو 9001

نشان CE

ایزو-29001

نشان CE

ایزو-17025

مشاور ایزو ts290019001 در صنعت نفت و گاز

رزومه کاری ما بیانگر توانمندی و تجربه لازم جهت مدیریت در اجرای پروژه های سیستم کیفیت در سازمان ها و شرکت های متعدد می باشد . جهت پیشگیری از سوء استفاده از تجربیات شرکت توسط سایر شرکت های مشاور ، ارائه رزومه کاری شرکت داتیس سیستم تنها با درخواست کتبی از سوی مشتری امکان پذیر می باشد.

دامنه کاربردایزو ts290019001

استاندارد ISO/TS 29001:2011   در  اصل همان ISO9001:2008  است که الزامات خاص صنایع نفت ، گاز و پتروشیمی به آن اضافه شده . استاندارد HSE  نیز یک استاندارد بین المللی برجسته در صنایع وابسته به نفت و گاز است . دستور العمل های HSE  از الزامات جدانشدنی در قراردادهای نفتی ست .



:: برچسب‌ها: مشاوره ایزو , اخذ گواهینامه ایزو , ایزو 9001 , ایزو29001 ,
:: بازدید از این مطلب : 75
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

مشاورایزو 10668:ارزیابی برند

دامنه کاربرد

اجرای این استاندارد ارزش برند یک مجموعه را با معیارهایی استاندارد ازقبیل مشتری ها، دارایی ها ، روابط تجاری و مسائل قانونی با الگویی مشخص و استاندارد تعیین می کند.به صورتی که در تمام کشورهای دنیا نتیجه و اعداد به دست آمده معتبر و قابل استناد می باشند.



:: برچسب‌ها: مشاوره ایزو , مشاوره ایزو10668 ,
:: بازدید از این مطلب : 70
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی
ایزو لوازم خانگی
دامنه کاربرد

تولید کنندگان لوازم خانگی طیف گسترده ای از تولیدکنندگان را شامل می شوند که شامل کلیه ملزومات مورد اسفاده در خانه از لوازم برقی همچون اجاق گاز و یخچال تا ظروف فلزی و کریستال و فرش و مبلمان را شامل میشود و به همین دلیل گستردگی یک دپارتمان جداگانه برای این تولیدکنندگان در نظر گرفته شده است. در ماهیت کلی استانداردهای الزامی برای این گروه همان هایی است کهه در بخش صنایع تولیدی بیان شده اند.

استاندارد ایزو

استاندارد (ها) : OHSAS 18001, ISO 50001 , ISO 14001, ISO 9001:2008 , ISO 10002

مشاوره ایزو

اجرا کننده: شرکت داتیس سیستم در قالب قرارداد مشاوره با موضوع ، شرح خدمات و زمان مشخص
محتوا : آموزش پرسنل ، طراحی ، پیاده سازی دستورالعمل ها ، فرم ها و چک لیست ها و ارزیابی بر اساس استاندارد جاری شده در مجموعه .
زمان : یکماه تا یکسال متغیر با اندازه مجموعه ، میزان همکاری کارفرما ، گستره فعالیت که در جلسه گپ انالیز به کارفرما اعلام می شود.
خدمات مشاوره رایگان داتیس سیستم : گپ آنالیز شامل : عارضه یابی ، طراحی و اصلاح چارت سازمانی ،اجرای آراستگی محیط کار براساس استاندارد 5s
خدمات نگهداری و پشتیبانی : عقد قراداد یکساله قابل تمدید در صورت توافق طرفین جهت نگهداری و اصلاح سیستم مدیریت پیاده سازی شده در سازمان با هزینه و مناسب و به صورت نفر روز.
فرم شرح خدمات داتیس سیستم

گواهینامه ایزو

موضوع : استانداردهای معرفی شده در بند استاندارد ایزو
سازمان صادرکننده گواهینامه ایزو : سازمان های معتبر و باسابقه داخلی و خارجی :tuv Nord,DNW,URS,IMQ و …
مدت زمان : معمولا 15 روز پس از انجام ممیزی موفق توسط سازمان گواهی دهنده
 خدمات داتیس سیستم : همراهی کارفرما در انجام ممیزی داخلی ، پیش ممیزی و ممیزی نهایی ، رفع عدم انطباق های احتمالی تا مرحله تایید و اخذ گواهینامه ایزو

دوره های آموزشی

دوره آموزش الزامات ایزو 9001
دوره آموزش ممیزی داخلی ایزو 9001
چنانچه متقاضی دوره آموزش الزامات استاندارد خاصی هستید از طریق فرم تماس درخواست خودرا اعلام فرمایید.



:: برچسب‌ها: مشاوره ایزو , اخذ گواهینامه ایزو , ایزو 9001 , ,
:: بازدید از این مطلب : 1262
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

مشاور ایزو رستوران و فست فود

دامنه کاربرد

استانداردهای  ایزو رستوران و فست فود  الزامات مدیریت در جداسازی مواد ، سرمایش ، تمیزکردن  و نظافت ، فرآیند پخت  و شرایط  محیطی را در رستوران ها و فست فودها در بر می گیرند.

استاندارد ایزو

استاندارد (ها) : ایزو 22000 ، HACCP ، GMP , SFBB

مشاورایزو در رستورانها

مشاور ایزو : شرکت داتیس سیستم در قالب قرارداد مشاوره با موضوع ، شرح خدمات و زمان مشخص
محتوا : آموزش پرسنل ، طراحی ، پیاده سازی  دستورالعمل ها  ، فرم ها و چک لیست ها و ارزیابی بر اساس  استاندارد  جاری شده در مجموعه .
زمان : یکماه تا یکسال متغیر با اندازه مجموعه ، میزان همکاری کارفرما ، گستره فعالیت که در جلسه گپ انالیز به کارفرما اعلام می شود.
خدمات مشاوره رایگان داتیس سیستم : گپ آنالیز  شامل : عارضه یابی ، طراحی و اصلاح چارت سازمانی ،اجرای  آراستگی محیط کار براساس استاندارد 5s
خدمات نگهداری و پشتیبانی : عقد قراداد یکساله قابل تمدید در صورت توافق طرفین جهت نگهداری و اصلاح سیستم مدیریت پیاده سازی شده در سازمان با هزینه و کیفیت مناسب و به صورت نفر روز.
فرم شرح خدمات داتیس سیستم

گواهینامه ایزو

موضوع : استانداردهای معرفی شده در بند استاندارد ایزو
سازمان صادرکننده گواهینامه ایزو : سازمان های معتبر و باسابقه داخلی و خارجی : tuvNord,DNW,URS,IMQو …
مدت زمان  :  معمولا 15 روز پس از انجام ممیزی موفق توسط سازمان گواهی دهنده
 خدمات داتیس سیستم :  همراهی کارفرما در انجام ممیزی داخلی ، پیش ممیزی و ممیزی نهایی ، رفع عدم انطباق های احتمالی  تا مرحله تایید و اخذ گواهینامه ایزو

دوره های آموزشی

دوره آموزش الزامات و دستورالعمل های ایزو 22000
دوره آموزش الزامات و دستورالعمل های HACCP
چنانچه متقاضی دوره آموزش الزامات استاندارد خاصی هستید از طریق فرم تماس درخواست خودرا اعلام فرمایید.

شرکت مشاور ایزو

مشاور ایزو 22000

مشاور HACCP

شرکت داتیس سیستم شرکت مشاور در زمینه سیستم های مدیریت کیفیت



:: برچسب‌ها: مشاوره ایزو , گواهینامه HACCP , ایزو22000 ,
:: بازدید از این مطلب : 77
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی
ایزو صنایع غذایی
دامنه کاربرد

استانداردهای ایزو صنایع غذایی الزامات مدیریت و کنترل عوامل خطر ساز در سلامت مواد غذایی را  در بر می گیرند.

استاندارد ایزو

استاندارد (ها) : ایزو 22000 ، HACCP ، GMP ,FSSC 22000

مشاوره ایزو

اجرا کننده: شرکت داتیس سیستم در قالب قرارداد مشاوره با موضوع ، شرح خدمات و زمان مشخص
محتوا : آموزش پرسنل ، طراحی ، پیاده سازی دستورالعمل ها ، فرم ها و چک لیست ها و ارزیابی بر اساس استاندارد جاری شده در مجموعه .
زمان : یکماه تا یکسال متغیر با اندازه مجموعه ، میزان همکاری کارفرما ، گستره فعالیت که در جلسه گپ انالیز به کارفرما اعلام می شود.
خدمات مشاوره رایگان داتیس سیستم : گپ آنالیز شامل : عارضه یابی ، طراحی و اصلاح چارت سازمانی ،اجرای آراستگی محیط کار براساس استاندارد 5s
خدمات نگهداری و پشتیبانی : عقد قراداد یکساله قابل تمدید در صورت توافق طرفین جهت نگهداری و اصلاح سیستم مدیریت پیاده سازی شده در سازمان با هزینه و مناسب و به صورت نفر روز.
فرم شرح خدمات داتیس سیستم

گواهینامه ایزو

موضوع : استانداردهای معرفی شده در بند استاندارد ایزو
سازمان صادرکننده گواهینامه ایزو : سازمان های معتبر و باسابقه داخلی و خارجی : tuvNord,DNW,URS,IMQو…
مدت زمان : معمولا 15 روز پس از انجام ممیزی موفق توسط سازمان گواهی دهنده
 خدمات داتیس سیستم : همراهی کارفرما در انجام ممیزی داخلی ، پیش ممیزی و ممیزی نهایی ، رفع عدم انطباق های احتمالی تا مرحله تایید و اخذ گواهینامه ایزو

دوره های آموزشی

دوره آموزش الزامات و دستورالعمل های ایزو 22000
دوره آموزش الزامات و دستورالعمل های HACCP
چنانچه متقاضی دوره آموزش الزامات استاندارد خاصی هستید از طریق فرم تماس درخواست خودرا اعلام فرمایید.



:: برچسب‌ها: ایزو صنایع غذایی , مشاوره ایزو , ایزو , اخذ ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 158
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی
ایزو تجهیزات پزشکی
دامنه کاربرد

این استاندارد و الزامات آن مورد نیاز شرکت های تولید کننده و یا وارد کننده تجعیزات پزشکی می باشد .تولید کنندگان تجهیزات پزشکی جهت در یافت پروانه ساخت و ایجاد و یا اصلاح ساختار مدیریتی نیازمند برقراری استاندارد (های) زیر جهت تدوین ، ارزیابی و بهبود سیستم مدیریت خود هستند.

استاندارد ایزو

استاندارد (ها) : ISO 13485:2003

مشاوره ایزو

اجرا کننده: شرکت داتیس سیستم در قالب قرارداد مشاوره با موضوع ، شرح خدمات و زمان مشخص
محتوا : آموزش پرسنل ، طراحی ، پیاده سازی دستورالعمل ها ، فرم ها و چک لیست ها و ارزیابی بر اساس استاندارد جاری شده در مجموعه .
زمان : یکماه تا یکسال متغیر با اندازه مجموعه ، میزان همکاری کارفرما ، گستره فعالیت که در جلسه گپ انالیز به کارفرما اعلام می شود.
خدمات مشاوره رایگان داتیس سیستم : گپ آنالیز شامل : عارضه یابی ، طراحی و اصلاح چارت سازمانی ،اجرای آراستگی محیط کار براساس استاندارد 5s
خدمات نگهداری و پشتیبانی : عقد قراداد یکساله قابل تمدید در صورت توافق طرفین جهت نگهداری و اصلاح سیستم مدیریت پیاده سازی شده در سازمان با هزینه و مناسب و به صورت نفر روز.
فرم شرح خدمات داتیس سیستم

گواهینامه ایزو

موضوع : استانداردهای معرفی شده در بند استاندارد ایزو
سازمان صادرکننده گواهینامه ایزو : سازمان های صدور گواهینامه ISO 13485:2003 مورد تایید اداره کل تجهیزات پزشکی
مدت زمان : معمولا 15 روز پس از انجام ممیزی موفق توسط سازمان گواهی دهنده
 خمات داتیس سیستم : همراهی کارفرما در انجام ممیزی داخلی ، پیش ممیزی و ممیزی نهایی ، رفع عدم انطباق های احتمالی تا مرحله تایید و اخذ گواهینامه ایزو

دوره های آموزشی

دوره آموزش استاندارد ISO 13485:2003 در دپارتمان آموزش شرکت داتیس سیستم تعریف نشده است.
چنانچه متقاضی دوره آموزش الزامات استاندارد خاصی هستید از طریق فرم تماس درخواست خودرا اعلام فرمایید.

لینک های مفید


:: برچسب‌ها: ایزو تجهیزات پزشکی , مشاوره ایزو , ,
:: بازدید از این مطلب : 99
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی
اعتبار بخشی بیمارستان
دامنه کاربرد

کلیه بیمارستان ها و مراکز درمانی .اعتبار بخشی بیمارستان ها در قالب چک لیست ممیزی اعلام شده از سوی ادارة ارزشیابی مراكز درمانی می باشد .

استاندارد ایزو

استاندارد (ها) : چک لیست اعتباربخشی بیمارستان ها

مشاوره ایزو

اجرا کننده: شرکت داتیس سیستم در قالب قرارداد مشاوره با موضوع ، شرح خدمات و زمان مشخص
محتوا : آموزش پرسنل ، طراحی ، پیاده سازی دستورالعمل ها ، فرم ها و چک لیست ها و ارزیابی بر اساس استاندارد جاری شده در مجموعه .
زمان : یکماه تا یکسال متغیر با اندازه مجموعه ، میزان همکاری کارفرما ، گستره فعالیت که در جلسه گپ انالیز به کارفرما اعلام می شود.
خدمات مشاوره رایگان داتیس سیستم : گپ آنالیز شامل : عارضه یابی ، طراحی و اصلاح چارت سازمانی ،اجرای آراستگی محیط کار براساس استاندارد 5s
خدمات نگهداری و پشتیبانی : عقد قراداد یکساله قابل تمدید در صورت توافق طرفین جهت نگهداری و اصلاح سیستم مدیریت پیاده سازی شده در سازمان با هزینه و مناسب و به صورت نفر روز.
فرم شرح خدمات داتیس سیستم

گواهینامه ایزو

موضوع : استانداردهای معرفی شده در بند استاندارد ایزو
سازمان صادرکننده گواهینامه ایزو : ادارة ارزشیابی مراكز درمانی
مدت زمان : معمولا 15 روز پس از انجام ممیزی موفق توسط سازمان گواهی دهنده
خدمات داتیس سیستم : همراهی کارفرما در انجام ممیزی داخلی ، پیش ممیزی و ممیزی نهایی ، رفع عدم انطباق های احتمالی  تا مرحله تایید و اخذ گواهینامه ایزو

دوره های آموزشی

دوره آموزشی خاص این استاندارد در واحد آموزش شرکت داتیس سیستم تعریف نشده است.
چنانچه متقاضی دوره آموزش الزامات استاندارد خاصی هستید از طریق فرم تماس درخواست خودرا اعلام فرمایید.



:: برچسب‌ها: اعتبار بخشی بیمارستان , ایزو , مشاوره ایزو , اخذ ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 67
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

ایزو مسئولیت اجتماعی

 

دامنه کاربرد

مسئولیت اجتماعی یک راهنمای قابل پیاده سازی در کلیه سازمان ها مستق از زمینه فعالیت و ابعاد می باشد .
iso 26001:2010 دستور العمل های این استاندارد بر اساس معیار های قانونمندی ، احترام و گسترش قانونمداری و الزامات حقوق بشر و مسائل زیست محیطی استوار است.آشنایی کامل با قوانین و ضوابط دورن و برون سازمانی ؛ شرایط اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی سازمان ازیکسو و تسلط بر محتوا و نحوه اجرای استاندارد از سوی دیگر دو عامل ایجاد یک سیستم مدیریت با بازدهی مناسب و کارامد می باشند . نقش شخص یا سازمان مشاور در این راستا تعریف می گردد

 

استاندارد ایزو

استاندارد (ها) : ISO 26000:2010

 

مشاوره ایزو

اجرا کننده: شرکت داتیس سیستم در قالب قرارداد مشاوره با موضوع ، شرح خدمات و زمان مشخص
محتوا : آموزش پرسنل ، طراحی ، پیاده سازی دستورالعمل ها ، فرم ها و چک لیست ها و ارزیابی بر اساس استاندارد جاری شده در مجموعه .
زمان : یکماه تا یکسال متغیر با اندازه مجموعه ، میزان همکاری کارفرما ، گستره فعالیت که در جلسه گپ انالیز به کارفرما اعلام می شود.
خدمات مشاوره رایگان داتیس سیستم : گپ آنالیز شامل : عارضه یابی ، طراحی و اصلاح چارت سازمانی ،اجرای آراستگی محیط کار براساس استاندارد 5s
 خدمات نگهداری و پشتیبانی : عقد قراداد یکساله قابل تمدید در صورت توافق طرفین جهت نگهداری و اصلاح سیستم مدیریت پیاده سازی شده در سازمان با هزینه و مناسب و به صورت نفر روز.

فرم شرح خدمات داتیس سیستم

 

گواهینامه ایزو

موضوع : استانداردهای معرفی شده در بند استاندارد ایزو
 سازمان صادرکننده گواهینامه ایزو : ایزو مسئولیت اجتماعی در حد یک راهنماست و صدور گواهینامه برای آن به شکل سایر استانداردهای ایزو وجود ندارد . تعهد و اجرای دستورالعمل های آن می تواند منجر به اخذ تاییدیه انطباق با استاندارد گردد.
مدت زمان : معمولا 15 روز پس از انجام ممیزی موفق توسط سازمان تایید کننده
 خدمات داتیس سیستم : همراهی کارفرما در انجام ممیزی داخلی ، پیش ممیزی و ممیزی نهایی ، رفع عدم انطباق های احتمالی تا مرحله تایید و اخذ گواهینامه ایزو

 

دوره های آموزشی

چنانچه متقاضی دوره آموزش الزامات استاندارد ISO 26000:2010 هستید از طریق فرم تماس درخواست خودرا اعلام فرمایید.



:: برچسب‌ها: ایو مسئولیت اجتماعی , ایزو , مشاوره ایزو , ,
:: بازدید از این مطلب : 85
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی
ایزو خودروسازی
دامنه کاربرد

سازمان هایی که در صنعت خودروسازی فعالیت دارند شامل کلیه سازمان های تولید کننده خودرو، قطعات خودرو و ارزیابی کیفیت در صنعت خودروسازی .

استاندارد ایزو

استاندارد (ها) : ISO/TS 16949:2009

مشاوره ایزو

اجرا کننده: شرکت داتیس سیستم در قالب قرارداد مشاوره با موضوع ، شرح خدمات و زمان مشخص
محتوا : آموزش پرسنل ، طراحی ، پیاده سازی دستورالعمل ها ، فرم ها و چک لیست ها و ارزیابی بر اساس استاندارد جاری شده در مجموعه .
زمان : یکماه تا یکسال متغیر با اندازه مجموعه ، میزان همکاری کارفرما ، گستره فعالیت که در جلسه گپ انالیز به کارفرما اعلام می شود.
خدمات مشاوره رایگان داتیس سیستم : گپ آنالیز شامل : عارضه یابی ، طراحی و اصلاح چارت سازمانی ،اجرای آراستگی محیط کار براساس استاندارد 5s
خدمات نگهداری و پشتیبانی : عقد قراداد یکساله قابل تمدید در صورت توافق طرفین جهت نگهداری و اصلاح سیستم مدیریت پیاده سازی شده در سازمان با هزینه و مناسب و به صورت نفر روز.
فرم شرح خدمات داتیس سیستم

گواهینامه ایزو

موضوع : استانداردهای معرفی شده در بند استاندارد ایزو
سازمان صادرکننده گواهینامه ایزو : سازمان های معتبر و باسابقه داخلی و خارجی :tuv Nord , DNW ,URS,IMQ و …
مدت زمان : معمولا 15 روز پس از انجام ممیزی موفق توسط سازمان گواهی دهنده
خدمات داتیس سیستم : همراهی کارفرما در انجام ممیزی داخلی ، پیش ممیزی و ممیزی نهایی ، رفع عدم انطباق های احتمالی  تا مرحله تایید و اخذ گواهینامه ایزو

دوره های آموزشی

دوره آموزش استاندارد ISO/TS 16949:2009 در دپارتمان آموزش شرکت داتیس سیستم تعریف نشده است.
چنانچه متقاضی دوره آموزش الزامات استاندارد خاصی هستید از طریق فرم تماس درخواست خودرا اعلام فرمایید.



:: برچسب‌ها: ایزو خودروسازی , مشاوره ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

مشاور ایزو در تولید

صنایع تولیدی به سازمان هایی اطلاق می گردد که محصول و یا محصولاتی را در فرآیند مشخص تولید و یا تکمیل نمایند.اگر واحدهای تولیدی مستقل از نوع محصول و اندازه در یک دسته کلی قرارگیرند جهت ایجاد و یا اصلاح ساختار مدیریتی نیازمند اجرای استانداردهای مدیریت هستند . آشنایی کامل با فرآیند های سازمان ازیکسو و تسلط بر محتوا و نحوه اجرای استاندارد از سوی دیگر دو عامل ایجاد یک سیستم مدیریت با بازدهی مناسب و کارامد می باشند

استاندارد ایزو

استاندارد (ها) : کلیه استاندارد های مدیریت متناسب با الزامات و شرایط و نوع فعالیت قابل اجرا و پیاده سازی در صنایع تولیدی هستند.

مشاوره ایزو در تولیدی ها

مجری: شرکت داتیس سیستم در قالب قرارداد مشاوره با موضوع ، شرح خدمات و زمان مشخص
محتوا : آموزش پرسنل ، طراحی ، پیاده سازی دستورالعمل ها ، فرم ها و چک لیست ها و ارزیابی بر اساس استاندارد جاری شده در مجموعه .
زمان : یکماه تا یکسال متغیر با اندازه مجموعه ، میزان همکاری کارفرما ، گستره فعالیت که در جلسه گپ انالیز به کارفرما اعلام می شود.
خدمات مشاوره رایگان داتیس سیستم : گپ آنالیز شامل : عارضه یابی ، طراحی و اصلاح چارت سازمانی ،اجرای آراستگی محیط کار براساس استاندارد 5s
خدمات نگهداری و پشتیبانی : عقد قراداد یکساله قابل تمدید در صورت توافق طرفین جهت نگهداری و اصلاح سیستم مدیریت پیاده سازی شده در سازمان با هزینه و مناسب و به صورت نفر روز.
فرم شرح خدمات داتیس سیستم

گواهینامه ایزو

موضوع : استانداردهای معرفی شده در بند استاندارد ایزو
سازمان صادرکننده گواهینامه ایزو : سازمان های معتبر و باسابقه داخلی و خارجی : tuv Nord , DNW , URS, IMQ و …
مدت زمان : معمولا 15 روز پس از انجام ممیزی موفق توسط سازمان گواهی دهنده
خدمات داتیس سیستم : همراهی کارفرما در انجام ممیزی داخلی ، پیش ممیزی و ممیزی نهایی ، رفع عدم انطباق های احتمالی  تا مرحله تایید و اخذ گواهینامه ایزو

دوره های آموزشی

چنانچه متقاضی دوره آموزش الزامات استاندارد صنایع تولیدی هستید از طریق فرم تماس درخواست خودرا اعلام فرمایید.



:: برچسب‌ها: مشاوره ایزو , اخذ گواهینامه ایزو , ایزو 9001 , ,
:: بازدید از این مطلب : 178
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

گواهینامه OHSAS18001

OHSAS18001

دامنه کاربرد

OHSAS18001 (رسمی ‘BS OHSAS 18001:2007′) استاندارد بریتانیایی بین المللی اعمال شده برای سیستم های مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی است. که برای کمک به تمام سازمان ها جهت اثبات بهداشت و ایمنی شغلی وجود دارد. OHSAS18001 به عنوان سیستم مدیریت بهداشت و ایمنی شغلی به طور گسترده ای به رسمیت شناخته شده و محبوب است.

همکاری های بین المللی به نام بهداشت حرفه ای و خدمات مشاوره ایمنی (OHSAS) ، گروهی برای ایجاد یک رویکرد متحد تشکیل شد.گروه نمایندگانی از استانداردهای ملی، نهادهای دانشگاهی، هیئتهای مجوز رسمی، مراجع صدور گواهینامه و ایمنی و بهداشت موسسات حرفه ای، با استانداردهای ملی بریتانیا، BSI گروه، ارائه دبیرخانه تشکیل شده است.
با توجه به بهترین استانداردهای موجود گروه پروژه OHSAS 18000 در سال 1999 منتشر شده شامل دو مشخصه: 18001 الزامات ارائه شده برای یک سیستم مدیریت OHS و 180022 دستورالعمل های پیاده سازی . در سال 2005، حدود 16000 سازمان در بیش از 80 کشور و با استفاده از OHSAS18001 در سال 2009 بیش از 54000 گواهینامه در 116 کشور به OHSAS یا استانداردهای معادل  OHSMS صادر شده است.
اجرای الزامات و اخذ گواهینامه OHSAS18001 به همه سازمان ها پیشنهاد می گردد ولیکن برای واحدهای تولیدی و شرکت های پیمانکاری که درگیر مخاطرات حین انجام کار و مسائل بهداشت شغلی  هستند فراتر از پیشنهاد بوده و به صورت یک اجبار می باشد.

اجرای الزامات و اخذ گواهینامه OHSAS18001 به همه سازمان ها پیشنهاد می گردد ولیکن برای واحدهای تولیدی و شرکت های پیمانکاری که درگیر مخاطرات حین انجام کار و مسائل بهداشت شغلی  هستند فراتر از پیشنهاد بوده و به صورت یک اجبار می باشد.

فواید بکارگیری استاندارد مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی:

• ایجاد هماهنگی در قوانین مربوط به ایمنی و بهداشت حرفه ای برای سیتم های مدیریت کیفیت
• یکپارچه سازی سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت با نیازمندی های سایر سیستم های مدیریتی
 • حذف و کنترل خطرات ناشی از کار



:: برچسب‌ها: گواهینامه OHSAS 18001 , اخذ گواهینامه , مشاوره ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 63
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

ایزو 10002

دامنه کاربرد
ایزو 10002 ورژن 20044 آخرین نسخه منتشر شده توسط سازمان جهانی ایزو در خصوص  سیستم مدیریت ارتباط با مشتری می باشد . این استاندارد یک سیستم مدیریت بازخورد و ابزاری قدرتمند جهت افزایش رضایت مشتریان ، جذب مشتریان جدید و بهبود ارائه خدمات و محصولات بوده و علاوه بران مشتری را در انتخاب موسسه ارائه دهنده خدمات پس از فروش یاری می نماید.گواهینامه ایزو 10002 برای کلیه سازمانه هایی که معتقد به مشتری مداری  هستند کاربردی می باشد.

اهمیت ایزو 10002|iso10002
 اهمیت خدمات مشتری ممکن است با توجه به محصول یا خدمت، صنعت و مشتری متفاوت باشد. میزان موفقیت این‌گونه ساز و کارها به «داشتن کارکنانی که می‌توانند خود را با شخصیت مشتری تنظیم کنند» بستگی دارد. در مطالعاتی از پژوهشگران این زمینه بیان شده‌است که خدمات مشتری نقش مهمی در توانایی مؤسسه در کسب درآمد دارد. یک خدمت در زمینهٔ خدمات مشتری می‌تواند به‌کلی دیدگاه مشتری دربارهٔ مؤسسه را تغییر دهد.

رویکردها، روش‌ها و وسایل
 امروزه مؤسسات کارکنان، روش‌ها و شاخص‌هایی را به صورت ویژه برای خدمات مشتری در نظر می‌گیرند. ارائهٔ این خدمات ممکن است توسط کارکنان یا وسایل (به صورت خودکار) صورت گیرد. اخیراً برای گردآوری سریع بازخورد مشتریان، فرم‌ها و فناوری‌هایی که نظر مشتریان را در پایان خدمت یا پس از دریافت محصول با روش‌های کوتاه و سریع استخراج می‌کنند تهیه شده‌اند.

استاندارد دهای مرتبط

ایزو 9004:2000 در بهبود کارایی، (به انگلیسی: ISO 9004:2000, on performanceimprovement)
ایزو 10001:2007 در ادارهٔ خدمات مشتریان، (به انگلیسی:  ISO 10001:2007, on customer service conduct)
ایزو 10002:2004 در مدیریت کیفیت در کنترل شکایات مشتری، (به انگلیسی: ISO10002:2004, on quality management in handling customer complaints)
ایزو 10003:2007 در حل اختلافات، (به انگلیسی: ISO 10003:2007, on dispute resolution)
استاندارد بین‌المللی خدمات مشتریان، (به انگلیسی:  The International Customer ServiceStandard (TICSS))
اتحادیهٔ اروپا نیز نشان و استاندارد بین المللی رضایتمندی مشتریان (ISO 10004:2012) را به مؤسسات و شرکت‌های واجد شرایط اعطا می‌کند.

 


:: برچسب‌ها: ایزو 10002 , مشاوره ایزو 10002 , اخذ گواهینامه ایزو , مشاوره ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 63
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

گواهینامه ایزو3834

ایزو 3834 | iso 3834>
ایزو 3834 | iso 3834 الزامات كيفيتي جوشكاري ذوبي مواد فلزي را در شش  بخش شامل مي شود. اين استاندارد اخيرا توسط شوراي عالي استاندارد بعنوان استاندارد اجباري بمنظور جوشكاري هاي مورد استفاده در كارگاه هاي ساخت و نصب مورد تصويب قرار گرفت.
ایزو 3834 | iso 3834 كه توسط سازمان ملي استاندارد ايران نيز در 66 مجلد  ترجمه و منتشر شده است در سه سطح الزامات كيفيت جوشكاري را بيان مي نمايد. اين سه سطح شامل 2-3834، 3-3834 و 4-3834 مي باشد كه سخت گيرانه ترين اين الزامات استاندارد 2-3834 است و به ترتيب الزامات آن در استانداردهاي 3-3834 و 4-3834 ساده تر مي شود.
اگر شركتي بتواند بر اساس استاندارد 2-3834 مورد ارزيابي انطباق قرار گيرد و  در نهايت موفق به دريافت گواهينامه اين استاندارد شود مطمئنا استانداردهاي ديگر 3-3834 و 4-3834 را نيز خواهد داشت.

ISO3884-2 توسط کميته فني شماره ISO/TC 44 و زير کميته SC10 تحت عنوان ”يکسان سازي نيازمنديها در زمينه جوشکاري فلزات“ تهيه شده است.

دامنه کاربرد
اين قسمت از استاندارد ایزو3834|ISO3834 الزامات کيفي جامع را براي  جوشکاري ذوبي مواد فلزي در کارگاههاي جوشکاري و يا در سايت تعريف مي‌کند.

مراجع اصلي
 مدارک زير در راستاي استفاده از اين استاندارد ضروري هستند. براي منابع داراي تاريخ، تنها ويرايش مشخص شده کاربرد داشته و براي منابع بدون تاريخ، آخرين ويرايش (با تمام پيوستها) اعمال خواهد شد.
ISO 3834-1 ، ”الزامات کيفيت براي جوشکاري ذوبي مواد فلزي – قسمت اول: معيارهاي انتخاب سطح مناسب براي استقرار الزامات کيفيت“.
ISO 3834-5 ، ”الزامات کيفيت براي جوشکاري ذوبي مواد فلزي – قسمت پنجم: مدارک داراي کاربرد“

اصطلاحات و تعاريف
اصظلاحات و تعاريف مشخص شده در استاندارد ISO3834-1:2005 ، در اين استاندارد نيز استفاده خواهد شد.

کاربرد اين بخش از ایزو3834
ISO3834-1 ، بعنوان اطلاعات عمومي جهت استفاده از استاندارد ایزو3834|ISO3834 بايد مورد استفاده قرار گيرد.
 به منظور برآوردن نيازمنديهاي کيفيت ارائه شده در اين بخش از ایزو3834|ISO3834 ، بايد از تطابق با استانداردهاي مرتبط مطرح شده در ISO3834-5 اطمينان حاصل گردد.
الزامات اين بخش از استاندارد ایزو3834|ISO3834 بطور کامل بايد رعايت شود.
 در شرايط خاص، بعنوان مثال زماني که سازنده بيشتر با قسمتهاي ديگر استاندارد شامل قسمت سوم يا چهارم سازگاري داشته باشد و يا فعاليت‌هاي بخصوصي را شامل نشود (من جمله عمليات حرارتي) در اينصورت نيازمنديهاي مطرح شده در خصوص اين فعاليتها مي‌توانند از ليست موارد الزامي استقرار استاندارد حذف شوند.



:: برچسب‌ها: گواهینامه ایزو3834 , ایزو3834 , مشاوره ایزو , اخذ گواهینامه ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 72
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

مشاور: چگونه می توانیم محترمانه “نه” بگوییم؟

1 – قضیه را شخصی نکنید
 اگر شما ناراحت هستیدبهتر است که در خاطر داشته باشید شما با آن ایده و نظر مخالف هستید و نه آن شخص.

2 – نظر و اعتقاد آن شخص را تحقیر نکنید و کوچک نشمارید
 اگر تا به حال مورد تحقیر و انتقاد شدید شخصی قرار گرفته باشید بنابراین به جای اینکه افکار خود را بیان کنید و بگویید: “این یک نظر احمقانه است.” بگویید: ” من موافق نیستم و برای عدم موافقتم دلیل دارم.

3 – برای انتقال احساسات،افکار، نیازها و خواسته هایتان از جملاتی استفاده کنید که فاعل‌شان”من” است
 استفاده از جملاتی با فاعل “شما” به نظر جدلی می‌آیند. به عنوان مثال اینکه به والدین خود بگویید: “شما همیشه روزهای چهارشنبه از من می‌خواهید که در کارهای خانه کمک کنم درحالی‌که می‌دانید من آن روز تکالیف بسیاری برای مدرسه دارم” با اینکه بگویید: “من احساس می‌کنم تحت فشار هستم چون که امشب تکالیفم بسیار زیاد است. آیا می‌توانم فردا در کارهای خانه کمک کنم؟”بسیار متفاوت است.

4 – به دیدگاه دیگران گوش فرا دهید
 خوب گوش دادن راهی است که نشان بدهید نظرات دیگران را می‌فهمید و آنها را محترم می‌شمارید. وقتی طرف مقابل صحبت می‌کند سعی کنید به دلایل مخالف‌تان فکر نکنید یا به آماده کردن پاسخ نپردازید. در عوض، بر صحبت‌های گفته شده تمرکز کنید. وقتی نوبت صحبت به شما رسید، نکات کلیدی صحبت او را تکرار کنید تا به طرف مقابل نشان دهید که به حرف‌هایش گوش داده اید سپس با آرامش نظر خود و دلایل مخالفت‌تان را بیان کنید.

5 – در آرامش باشید
 مهم‌ترین چیز برای ایجاد یک مکالمه سازنده حفظ آرامش است. البته زمانی که شما عصبانی هستید یا اشتیاق فراوانی دارید حفظ آرامش و منطقی بودن دشوار و چالش برانگیز است. اگر طرف مقابل شما از کوره در رفت لازم است شما نقش آدم بالغی را بازی کنید که مکالمه را مدیریت می‌کند.

چگونه می توانیم محترمانه “نه” بگوییم؟



:: برچسب‌ها: مشاوره ایزو , اخذ گواهینامه ایزو , ایزو 9001 , ,
:: بازدید از این مطلب : 69
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

مدیریت زمان

همیشه پیش خود فکر می‌کنیم که غافلگیر زمان می‌شویم و زمان آن طور که باید و شاید به ما اجازه نمی‌دهد کارهای که در ذهن و شاید حتی در رویاهای خود می‌پرورانیم به انجام برسانیم. بهترین فرصت‌ها و یا بدترین آنها همیشه زمانی رخ می‌دهد که انتظار و امادگی‌اش را نداشته‌ایم. حتما شما هم با چنین موقعیت‌های دشواری روبه رو شده‌اید و توضیحات گفته شده را به راحتی درک می‌کنید‌. چرا چنین می‌شود؟ چرا برای ما این اتفاقات بیشتر رخ می‌دهد و نه دیگران؟ چرا زمانی که آمادگی این اتفاقات را داریم رخ نمی‌دهند؟ بلکه زمانی پیش می‌ایند که آمادگی آن را نداریم؟

پاسخ همه‌ی این سئوالات در بحثی به نام “مدیریت زمان” نهفته است. مدیریت زمان یعنی چی؟ و این بحث به چه معناست؟ یعنی اینکه از فرصت‌های و لحظه‌هایی که داریم بهترین استفاده را داشته باشیم، حتی زمانی که منتظر چنین پیش‌امدی نباشیم. شاید این صحبت‌ها به نظرتان تکراری باشد اما یک تفاوت دارد و آن این است که راه کارهایی ارائه داده‌ایم تا شما بتوانید از زمان خود استفاده بهینه داشته باشید:

1. لازمه‌ی و شرط اصلی مدیریت زمان این است که شما هدف‌های اصلی زندگی خانوادگی و شخصی خود را مشخص کنید و بهترین روش این است که هدف‌تان را بنویسید و در این امر برنامه‌ریزی، دقت و تلاش زیادی را به خرج دهید تا بتوانید به اهداف خود نایل شوید چون اگر یکی از عامل‌های گفته شده نباشد در راه سر در گم خواهید شد.

2 . رسیدن به هر هدفی حتی خیلی کوچک نیاز به زمان مناسب دارد و به تدریج صورت می‌گیرد، اگر تلاش لازم را انجام می‌دهید ولی به نتیجه‌ای که می‌خواهید نمی‌رسید، ناراحت و نگران نشوید به تلاش خود ادامه دهید. تلاش‌های ما همانند مثال یک درخت و باغبان آن است. ما باغبان و تلاش‌هایمان مانند یک درخت است. باغبان درخت خود را آبیاری می‌کند، مواظب آن است تا در فصل مناسب از میوه‌های درختش استفاده کند و انتظارات خود را برای فصل تابستان نگه می‌دارد و این امید را ندارد که درختش در فصل زمستان به او میوه بدهد. پس شما هم تلاش خود را بکنید اما منتظر باشید تا زمان باروری درختتان فرا برسد.

3. رسیدن به هر هدف نیازمند انجام چندین فعالیت کوچکتر است. شما باید چندین قدم کوچکتر را بردارید تا به اهداف بالاتری برسید. تلاش می‌کنیم ریز..ریز همانند ابر که همه می‌دانیم ابر حاصل تلاش قطره قطره‌های اب است تا تبدیل به ابری پربار می‌شود. پس یادمان باشد برای پر بار شدن ابر باید از قطره قطره‌های اب شروع کنیم.

4. بدون داشتن هدف‌های قابل وصول و مشخص شما نمی‌توانید درباره مدیریت زمان خود تصمیم بگیرید. پس هدف‌هایی را در نظر داشته باشید که بتوانید به آنها برسید، نکته‌ی مهمی که در اینجا حائز اهمیت است این است که در حد تلاشتان، رزو و هدف داشته باشید نه کمتر نه بیشتر. زیرا اگربیشتر از تلاشتان ارزو داشته باشید چون به آنها نمی‌رسید دچار سرخوردگی و افسردگی خواهید شد.

5. برنامه‌های زمانی در خانواده تا حدودی به برنامه‌های زمانی یکایک اعضای خانواده بستگی دارد. اگر برنامه‌ریزی و هدفی برای زندگی شخصی و خانوادگی خود دارید این کار مستلزم همکاری و یاری تمام اعضای خانواده است.

6. اگر هدفی را دارید که گروهی است و لازمه‌ی آن تلاش تمام اعضای گروه است متناسب با توان خود و اعضای گروه گام بردارید نه خیلی سریع نه کند.

7. اولویت‌ها در یک زمان تغییر پذیرند ولی لازم است در هر زمانی اولویت‌ها را بازنگری کنید و تغییر دهید. گاهی تلاش‌های شما فراتر از آن که پیش بینی می‌کردید می‌رود پس در این جا و در این مرحله باید تغیری دراهداف خود ایجاد کنید. و یا بر عکس متوجه می‌شوید که قادر به تلاش در این حد نیستید پس در اهداف خود یک باز نگری داشته باشید.

8 . از همسرتان و یا والدین خود انتظارات افراطی نداشته باشید. به طور کلی افراد کمال طلب آماده مساحمه و اتلاف وقت هستند. این گونه از افراد با ادعای اینکه کسی به آنها کمک نکرده و زمینه موفقیت آنها را فراهم نکرده است کارهای خود را توجیه می‌کنند. درسته که کمک و مساعدت دیگران در موفقیت‌های ما نقش دارد اما این نقش تا حدودی اهمیت دارد و بیشتر درصد موفقیت به تلاش‌های خود فرد بستگی دارد.

9 . برای برنامه‌ریزی بهتر اوقات خود نیاز به توجه به خود، همسر و یا افرادی که می‌توانند به شما کمک کنند دارید. زیرا تشویق و دلداری و مساعدت دیگران نقش بسزایی در پیشرفت سریع تر شما دارد .

10 . سعی کنید بعضی از باورهای نادرست درباره مدیریت ناکارآمد زمان را در ذهن خود از بین ببرید. مثلا خیلی از افراد می‌گویند از فلان روز یا از فلان تاریخ شروع می‌کنم به درس خواندن، شروع می‌کنم به کار کردن یا.. نه اینها همه باورهای غلط است. از همین امروز تصمیم بگیرید و تلاش خود را شروع کنید به امید آینده‌ای واهی نباشید. چون اگر منتظر چنین روزی باشید هیچ وقت، چنین روزی فرا نمی‌رسد.

11 . در گذشته توقف نکنید و افق‌های زیبایی را برای خود ترسیم کنید. تنها از گذشته خود درس بگیرید و به عنوان موتوری برای حرکت به جلو از آن استفاده کنید نه برای حرکت به عقب.

12. این باور را درخود ایجاد کنید که شما مسئول زندگی و اعمال شخصی خود و خانواده تان هستید. بعضی از افراد عادت دارند همیشه مشکلات و سختی‌های که برایشان در جریان زندگی پیش می‌آید را به گردن دیگری می‌اندازند برای اینکه خود را تبرئه کنند راهی بهتری از این را نمی‌شناسند. اگر متاهل باشند، تقصیرات را به گردن همسر خود می‌اندازند، و اگر مجرد باشند، پدر و مادر خود را مسئول تمامی این مشکلات می‌دانند. اما این موضوع ا را باور کنید که تنها شما و شما هستید که مسئول تمامی مصائب و مشکلات زندگی خود هستید. پس برای حل آنها باید خودتان به تنهایی گام بردارید.



:: برچسب‌ها: مدیریت زمان , مدیریت , زمان , ایزو 9001 , مشاوره ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 64
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

بازنگری و تهیه پروفایل انرژی

فرآیند شناسایی و ارزیابی کاربری انرژی، سازمان را به سمت تعریف سطوح مناسب استفاده انرژی و تعیین فرصت­هایی برای بهبود عملکرد انرژی هدایت می‌کند. برای این منظور لازم است تا در سازمان مطابق با استاندارد بازنگری انرژی و تهیه پروفایل انرژی انجام شود. بازنگری انرژی در سه مرحله زیر انجام می‌شود:

1- ثبت و تحلیل مصارف و بکارگیری انرژی

2- شناسایی مصرف کنندگان بارز انرژی

3- تدوین فرصت‌های بهبود عملکرد و اهداف انرژی سازمان

موارد زیر بایستی در گزارش پروفایل انرژی مدنظر قرار گیرند:

حامل های انرژی مورد استفاده در سازمان
مصارف ماهانه حامل‌های انرژی و هزينه انرژی سازمان
مصرف‌کنندگان انرژی سازمان
مصارف بارز انرژی شناسایی شده
پارامترهای تاثیر گذار بر مصرف انرژی مصرف‌کنندگان بارز انرژی
خط مبناهای انرژی سازمان
گزارش تعیین انطباق عملکرد انرژی مصارف بارز انرژی
فرصت‌های بهبود عملکرد انرژی اولویت بندی شده سازمان
 گزارش برآورد مصارف و هزينه‌هاي آتي انرژی سازمان

فرآیند شناسایی و ارزیابی کاربری انرژی، سازمان را به سمت تعریف سطوح مناسب استفاده انرژی و تعیین فرصت­هایی برای بهبود عملکرد انرژی هدایت می‌کند. برای این منظور لازم است تا در سازمان مطابق با استاندارد بازنگری انرژی و تهیه پروفایل انرژی انجام شود. بازنگری انرژی در سه مرحله زیر انجام می‌شود:

1- ثبت و تحلیل مصارف و بکارگیری انرژی

2- شناسایی مصرف کنندگان بارز انرژی

3- تدوین فرصت‌های بهبود عملکرد و اهداف انرژی سازمان

موارد زیر بایستی در گزارش پروفایل انرژی مدنظر قرار گیرند:

حامل های انرژی مورد استفاده در سازمان
مصارف ماهانه حامل‌های انرژی و هزينه انرژی سازمان
مصرف‌کنندگان انرژی سازمان
مصارف بارز انرژی شناسایی شده
پارامترهای تاثیر گذار بر مصرف انرژی مصرف‌کنندگان بارز انرژی
خط مبناهای انرژی سازمان
گزارش تعیین انطباق عملکرد انرژی مصارف بارز انرژی
فرصت‌های بهبود عملکرد انرژی اولویت بندی شده سازمان
 گزارش برآورد مصارف و هزينه‌هاي آتي انرژی سازمان

 


:: برچسب‌ها: بازنگری و تهیه پروفایل انرژی , ایزو9001 , مشاوره ایزو , اخذ ایزو , ,
:: بازدید از این مطلب : 76
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

ممیزی انرژی

قبل از اينكه بتوان هرگونه اقدامي براي صرفه‌جويي در مصرف انرژي يك سازمان اعم از ساختمان، واحد صنعت و يا هر نوع فرايند و سيستم انرژي بري اتخاذ نمود، در ابتدا لازم است از طريق فرايند مميزي انرژي، اطلاعات جامع انرژي جمع‌آوري گردد. شباهت زيادي ميان پزشكي و مديريت انرژي وجود دارد. اگر بيماري بنا به هر دليلي به پزشك مراجعه نمايد. دكتر بايد قبل از اتخاذ هر تصميمي ابتدا وضعيت بيمار را مشخص نمايد و با پرسيدن سئوالات آگاهانه از بيمار اطلاعات لازم را كسب نمايد. احتمالا آزمايشاتي انجام دهد، در راستاي تشخيص بيماري، دانش، تجربه و تخصص خود را بكار گيرد و نهايتا درمان را تجويز نمايد. در رفتاري مشابه، قبل از اينكه بتوان هرگونه مشكلات انرژي را درمان كرد در ابتدا لازم است وضعيت كنوني مصرف انرژي در هر تاسيسات و يا سازماني را معين كرد و سپس نسبت به تشخيص مشكلات و تعيين راهكارهاي مناسب اقدام نمود، كه براي انجام اين مهم، مي‌بايست نسبت به مميزي انرژي اقدام نمود.

بطور کلی می‌توان ممیزی انرژی را مجموعه‌ای از اقدامات برای تعیین وضعیت موجود مصرف انرژی سازمان و گلوگاههای مصرف انرژی در جهت برآورد پتانسیلهای صرفه‌جویی در مصرف انرژی و تحلیل اقتصادی راهکارهای بهبود کارایی انرژی سازمان تعریف کرد. برای دستیابی به نتایج مطلوب در ممیزی انرژی، شناخت كافی مميز از فرآيند و نحوه توليد محصول و آگاهی از نقاط كليدی و پرمصرف در پروسه توليد آن لازم است و این موارد سبب می‌گردد تا مميز بتواند بر پايه اين دانسته‌ها، سريعتر، بهتر و كاملتر به اهداف تعيين شده دست يابد. همچنين تعيين دقيق شرايط مصرف با انجام فعاليت‌های ميدانی و حضور در واحد و انجام اندازه‌گيری‌های لازم بدست می‌آيد که اجرای صحيح آنها نياز به برنامه‌ريزی دقيق و اجرای برنامه در شرايط کوتاه و مناسب زمانی و شناخت كامل از توانايی‌های دستگاه‌های مختلف اندازه‌گيری دارد. تشخيص و تعيين ميزان اثربخشی فرصت‌های صرفه‌جويی انرژی نيز نيازمند شناسايی کامل شرايط فرآيند، درک صحيح از شرايط و پتانسيل‌های موجود و تعيين اثرات متقابل تغييرات پيشنهادی در شرايط کاری دارد

فوايد و نتايج مميزي انرژي را مي‌توان بصورت زير برشمرد

تعيين مصرف انرژي خط مبنای سازمان و به كميت درآوردن مصارف
تشخيص الگوهاي اجرايي و عمليات كاري مورد استفاده در سازمان
شناخت وضعيت ساختمانها، تاسيسات،فرایندها؛ خطوط تولید، واحدهای جانبی و تجهیزات و دستگاههاي سازمان
تعيين فرصتهاي صرفه‌جويي در مصرف انرژي
تعيين مشكلات و ارائه راهكارهاي مناسب
تهيه روشها و ديتايلهاي اجرايي اقدامات بهينه‌سازي مصرف انرژي
برآورد ميزان هزينه‌ها و سرمايه‌گذاري اوليه جهت بهبود كارايي انرژي و تعيين دوره‌هاي بازگشت سرمايه
 امكان هدف‌گذاري و استقرار سیستم مديريت انرژي در سازمان

 


:: برچسب‌ها: ممیزی انرژی , مشاوره ایزو , ایزو9001 , اخذ گواهینامه ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 83
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

بازرسی انرژی در واحدهای صنعتی، یکی از خدمات کاربردی برای تعیین میزان تطابق صنایع با استانداردهای معیار مصرف انرژی می‌باشد. انجام بازرسی انرژی در واحدهای صنعتی در راستای اطمینان از رعایت الزامات قانونی مطابق با الزامات مورد نظر در استاندارد بین‌المللی سیستم مدیریت انرژی مورد نیاز می باشد.

بطورکلی خدمات بازرسی انرژی در چهار مرحله زیر قابل ارائه می‌باشد.

1- برداشت اطلاعات تولید

اولين و مهمترين گام در بازرسي انرژي در يک واحد صنعتی، جمع آوري آمار و اطلاعات توليد مي باشد. اين آمار الگوي مناسبي از روند ورود مواد اوليه، فرآوري و توليد محصول در طول فرآيند در اختيار مي گذارد. برای این منظور لازم است موارد زیر مدنظر قرار گیرد

شناسایی فرایند تولید
تهیه اطلاعات میزان مصرف مواد اولیه
تعیین میزان تولید محصولات متعدد در واحدهای مختلف
تعیین مشخصات ومیزان تولید محصولات نهایی واحد صنعتی
تهیه آمار ضایعات تولید
22- برداشت اطلاعات مصرف انرژی

گام بعدي در بازرسي انرژي يک واحد توليدی، جمع­آوري اطلاعات مربوط به مصارف انرژي واحد شامل برق و سوخت مصرفي است. بطور کلي اقداماتي که در اين بخش صورت مي­گيرد به شرح ذيل است:

مشخص نمودن حامل­هاي انرژي و نحوه توزیع
جمع ­آوري اطلاعات انرژي
بررسي سيستم تامين برق مجموعه
33- اعتبار سنجی اطلاعات

پس از جمع­ آوري اطلاعات مربوط به آمار توليد و ميزان مصرف انرژي در كارخانه، لازم است اطلاعات جمع ­آوري شده اعتبار سنجي شده و صحه­ گذاري گردند، برای این منظور ابزارها و متدهای متعددی وجود دارد که باتوجه به نوع اطلاعات و وضعیت واحد صنعتی بازرسان انرژی نسبت به صحه گذاری اطلاعات اقدام می‌نمایند.

4- محاسبات مصرف ویژه انرژی و تطابق با استاندارد

در نهایت بعد از انجام فعالیتهای مراحل قبل، بازرس انرژی مطابق با استاندارد معیار مصرف در هر واحد صنعتی، نسبت به انجام محاسبات مصرف ویژه انرژی و تطابق آن با استاندارد ملی معیار مصرف اقدام می‌نماید و گزارش مربوطه را در اختیار واحد صنعتی قرار می‌دهد.



:: برچسب‌ها: بازرسی انرژی , مشاوره ایزو , ایزو9001 , گواهینامه ایزو , اخذ گواهینامه ایزو , ,
:: بازدید از این مطلب : 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

مقدمه
 براي حسابرسان واژه‌هاي كارايي و اثربخشي، واژه‌هاي ناآشنايي نيستند، زيرا آنان در فرايند حسابرسي همواره مي‌كوشند رسيدگيهاي خود را به‌صورت كارا (رسيدگي موثر با كمترين هزينه ممكن) و اثربخش (رسيدگي كه بتواند به ميزان از پيش تعيين‌شده موفق به كشف اشتباهات و يا تحريفهاي بااهميت در صورتهاي مالي صاحبكار شود) به انجام برسانند. همچنين در دنياي امروز و در عرصه خدمات حرفه‌اي، به‌علت ادامه فعاليت واحدهاي تجاري در محيط اقتصادي بازار آزاد كه به‌طور مستمر شاهد رفع موانع تجاري و ادغام بازارهاست و رقابت در آن روز به‌روز شديدتر مي‌شود، حرفه حسابرسي عملياتي بيش از پيش اهميت يافته و اصولاً مديريت بهينه منابع در واحدهاي اقتصادي بدون برخورداري از سطوح مطلوب اثربخشي و دستيابي به هدفهاي كارايي و صرفه‌اقتصادي امكانپذير نيست.
 حسابرسي عملياتي داراي سه مولفه كارايي، اثربخشي و صرفه‌اقتصادي است كه از اهميت زيادي برخوردارند. امروزه، ارزيابي كارايي ، اثربخشي و صرفه‌اقتصادي بايد بخشي از فرايند عادي مديريت هر واحد تجاري در بخش عمومي و خصوصي باشد و مديران، بررسي عملكردها را به‌عنوان يكي از مسئوليتهاي خود براي كنترل فعاليتها تلقي كنند و ارزيابي مستقل عملكرد مديران از طريق واحد حسابرسي داخلي يا حسابرسان عملياتي صورت گيرد. محصول (ستانده‌ها) مي‌كند.
تعريف
 در مقاله «آشنايي با حسابرسي عملياتي» كه از سوي كميته حسابرسي عملياتي سازمان حسابرسي ارائه شده است، كارايي عبارت است از نسبت نتايج به‌دست آمده از عمليات (ستانده) به منابع مصرف شده (داده) و عمليات كارا عملياتي است كه با استفاده از روشهاي بهينه، حداكثر بازده (ستانده) را با صرف حداقل منابع (داده) تامين كند.
علاوه بر تعريف ارائه شده به‌وسيلة كميته حسابرسي عملياتي كه بيان شد، در كتابها، نشريه‌ها و مقاله‌هاي موجود، تعريفهاي متعددي از كارايي ارائه شده است. طبق اين تعريفها، كارايي عبارت است از:
• دستيابي به هدفها با حداقل هزينه ممكن،
• چگونگي رسيدن به هدفها از طريق به‌كارگرفتن شيوه‌هايي كه از حداقل امكانات، حداكثر بازده را به‌دست آورد،
• انجام دادن كارها بخوبي و بنحو مناسب و شايسته،
• حداكثر بازده براي داده معين،
• افزايش توليد محصول با داده‌هايي ثابت.
در تمام اين تعريفها، چهار موضوع مشترك زير وجود دارد:
هدفها: آنچه سازمان مي‌كوشد بدان دست يابد،
داده‌ها: منابع مادي، انساني و مالي كه واحد تجاري به‌كار مي‌برد يا مصرف مي‌كند،
ستانده‌ها: محصولِ فعاليتها مانند كالاها، خدمات و يا ساير نتايج،
فعاليتها: عملياتي كه از طريق آن واحد تجاري منابع خود (داده‌ها) را تبديل به محصول (ستانده‌ها) مي‌كند.
طبقه‌بندي تعاريف ارائه شده
به‌طور كلي مي‌توان تعريفهاي ارائه شده براي كارايي را براساس نگرشهاي مختلف، به چهار گروه كلي طبقه‌بندي كرد. اين طبقه‌بندي در شكل 1 نشان داده شده است.
ناكارايي
 همواره در يك سازمان اين سئوال مطرح است كه آيا سازمان مسئوليتهاي خود را با صرف حداقل داده‌ها انجام مي‌دهد يا خير. تلاش در جهت يافتن پاسخ براي اين سئوال ممكن است زمينه‌هايي از موارد ناكارايي را در سازمان نشان دهد. نمونه‌هايي از ناكارايي عملياتي كه بايد نسبت‌به آن هوشيار بود عبارت است از:
• استفاده نامناسب از روشهاي دستي ومكانيزه،
• كاغذبازي بيهوده،
• سيستمها و روشهاي ناكاراي عملياتي،
• سلسله مراتب ويا الگوهاي ارتباطي پيچيده در سازمان،
• دوباره‌كاري،
• مراحل كاري بي‌مورد و انجام كارهاي موازي.
ارتقاي كارايي
 كارايي به‌معناي اطمينان‌يابي از به‌دست‌آوردن حداكثر نتيجه از منابع اختصاص‌يافته براي يك بخش يا برنامه يا حداقل مصرف منابع براي تحصيل سطح خاصي از نتايج است. كارايي يك بخش هنگامي بهبود مي‌يابد كه نهاده‌هاي سيستم براي توليد مقدار معيني ستانده تقليل يابد و يا آنكه از مقدار معيني نهاده سيستم، مقدار بيشتري ستانده حاصل شود.
اندازه‌گيري كارايي
 همان‌طور كه از تعريف كارايي استنباط مي‌شود، به‌قاعده مي‌توان ستانده حاصل از هر واحد داده را اندازه‌گيري كرد. اما انجام اين اندازه‌گيري ممكن است به‌سادگي عملي نباشد. در اين راستا، در برخي از كشورها، بخشهاي دولتي شايد بتوانند بعضي از معيارهاي كارايي را در اختيار بگذارند. اما ساير سازمانها بايد معيارهاي اندازه‌گيري مربوط و مناسب خود را تدوين كنند. معيارهاي اندازه‌گيري ستانده‌ها بايد مربوط، قابل اجرا و مورد توافق مديريت و كاركنان باشد. در مقايسه و اندازه‌گيري بايد توجه داشت كه تفاوت هزينه‌ها به‌تنهايي مفهومي ندارد، بلكه دلايل وجود اين تفاوتهاست كه داراي اهميت است.
كارايي در بخش عمومي
 مديران بخش عمومي نيز همچون مديران بخش خصوصي بايد كارايي خود را حداكثر كنند يا بيشينه سازند. اين‌كار مستلزم اندازه‌گيري كارايي در زمينه‌هاي بااهميت است. در اين مورد مديران همواره با دو سئوال اساسي مواجهند كه براي انجام وظايف خود بايد به آنها پاسخ داده شود:
• آيا كارايي عمليات يا برنامه خاص از آن اندازه اهميت برخوردار هست كه اندازه‌گيري شود؟
• آيا راهي براي اندازه‌گيري آن با هزينه‌اي معقول وجود دارد يا خير؟
رابطه بين صرفه‌اقتصادي و كارايي
براساس استانداردهاي حسابداري دولتي ايالات متحد، صرفه‌اقتصادي و كارايي واژه‌هايي مرتبط با يكديگرند و اظهارنظر حرفه‌اي جداگانه در مورد هر يك از اين دو مفهوم غيرممكن است.
 معمولاً حسابرسي عملياتي به اظهارنظر حرفه‌اي درمورد عملكرد كلي سازمان منجر نمي‌شود و در نتيجه، اين استانداردها نيز حسابرس عملياتي را ملزم به چنين اظهارنظري نمي‌كند، بلكه حسابرس عملياتي يافته‌ها و نتايج بررسيهاي خود را درمورد حدود و كفايت عملكرد گزارش مي‌كند. اين گزارش همچنين شامل روشهاي خاص، روشها و كنترلهاي داخلي است كه مي‌توان آنها را به صورت كاراتر يا موثرتر به‌كار برد.
 ارتباط بين صرفه اقتصادي و كارايي و تاثير آن بر نتايج حاصل‌ را مي‌توان به يك حركت الاكلنگي تشبيه كرد، به اين معني كه بايد موازنه‌اي براي دستيابي به مقدارهاي لازم از هر كدام ايجاد شود. موازنه مطلوب زماني برقرار مي‌شود كه هزينه عمليات بدون كاهش كارايي (يا روشهاي عمليات) و اثربخشي (يا نتايج عمليات) در حداقل سطح ممكن نگهداري شود كه اين همان تحقق صرفه اقتصادي عمليات است. در همان زمان، روشهاي عمليات را بايد با حداقل هزينه و بدون فداكردن نتايج انجام داد و اين به‌معني تحقق كارايي است. از اين‌رو، مي‌توان دريافت چرا صرفه‌اقتصادي و كارايي به‌طور معمول با همديگر و به‌عنوان بخشي از روشهاي حسابرسي عملياتي مورد بررسي قرار مي‌گيرد.
حسابرسي صرفه اقتصادي و كارايي
 حسابرس عملياتي براي انجام وظايف خود در راستاي ايجاد موازنه بهينه بين هزينه‌ها و نتايج، به‌حداقل‌رساندن هزينه‌ها را ارزيابي مي‌كند، البته كاهش هزينه‌ها تا جايي صورت مي‌گيرد كه دستيابي به‌حصول نتايج ميسر باشد. به‌علاوه، حداكثركردن بهره‌وري نيز تا جايي انجام مي‌شود كه هزينه‌ها بيش از حد افزايش نيابد. براي ارزيابي صرفه‌اقتصادي و كارايي، حسابرس عملياتي استفاده از منابع، نيروي‌انساني، امكانات، تجهيزات، ملزومات و پول را مورد تجزيه و تحليل قرار مي‌دهد. براي نمونه، حسابرس به تحليل موارد زير مي‌پردازد:
• تعيين مسئوليتها و اختيارات درون‌سازماني،
• نحوه استقرار فيزيكي يا توزيع منابع،
• زمانبندي منابع، زمان كار نيروي‌انساني و زمان استفاده از امكانات،
• تقسيم منطقي وظايف ميان گروههاي مختلف،
• هماهنگي ميان سطح مهارت، ظرفيت، توان عملياتي و نحوه استفاده از منابع،
• هزينه‌هاي پرداخت‌شده،
• هزينه‌هاي منظورشده،
• تعداد كارهاي انجام‌شده،
• ميزان كارهاي تكميل‌شده.
 حسابرس عملياتي در پي ارزيابي فعاليتهاي انجام شده براساس مفهوم صرفه اقتصادي و كارايي و دستاوردهاي حاصل نيست، بلكه عملكرد فعلي را مي‌پذيرد و ميزان صرفه اقتصادي و كارايي آن را بررسي و نتايج حاصل را گزارش مي‌كند.
معيارهاي كارايي
 در بيشتر مواقع معيارهايي براي اندازه‌گيري كارايي وجود ندارد. بنابراين، حسابرسان عملياتي بايد به‌كمك مديريت صاحبكار و ساير متخصصان مربوط آنها را تدوين كنند. حتي در جايي‌كه اين معيارها وجود داشته باشد، حسابرسان عملياتي بايد خودشان را در مورد مربوط بودن معيارها قانع كنند. براي نمونه ممكن بود، معيار كارايي يك موسسه مالي در زماني كه رايانه وجود نداشت درخواستهاي پرداخت آن مؤسسه باشد اما با اختراع رايانه، زمان مورد نياز براي بررسي درخواست پرداخت دستخوش تغيير شده است. لذا حسابرسان عملياتي بايد قبل از پذيرش معيارها، در مورد چنين تغييراتي هوشيار باشند. اندازه‌گيري كارايي در مواردي كه داده‌ها و ستانده‌ها ماهيت تكراري يا مكانيكي دارند نسبتاً ساده‌تر است. در چنين وضعيتهايي، حسابرسان عملياتي مي‌توانند معيارهايي براي اندازه‌گيري كارايي توصيه كنند. اما اندازه‌گيري كارايي در جايي‌كه داده‌ها و ستانده‌ها تكراري نباشند، بسيار مشكل است. براي نمونه، اندازه‌گيري كارايي توليد برق خانگي ساده‌تر از اندازه‌گيري كارايي يك پزشك است كه بيمارانش را معاينه مي‌كند.
تدوين معيارهاي كارايي
تدوين معيارهاي كارايي شامل سه مرحله به‌شرح زير است:
 شناخت داده‌ها و ستانده‌هاـ معيارهاي كارايي بستگي به ماهيت داده‌ها و ستانده‌هاي هر برنامه يا پروژه سازمان دارند. داده‌ها ممكن است مبالغ سرمايه‌گذاري‌شده، زمان كاركرد ماشين، روزهاي كاري كاركنان، انرژي مصرف‌شده، مواد خام مورد استفاده و… باشند. ستانده‌ها نيز خدمات يا كالاهاي توليد شده‌اند. هنگام تدوين معيارهاي كارايي در صورت انجام اين‌كار توسط حسابرسان عملياتي، آنان نياز به ديد خوب و منصفانه نسبت به داده‌ها و ستانده‌ها دارند.
 ارتباط بين داده‌ها و ستانده‌هاـ مرحله بعدي، شناخت شاخصهاي عملكرد كارايي است. براي نمونه، داده‌ها در يك بيمارستان تعداد تختهاي موجود در آن، تجهيزات، داروها و غذاي مصرفي است، و ستانده‌هاي آن تعداد نسخه‌هاي پيچيده‌شده، ميزان استفاده از اشعه ايكس و… است. اين اندازه‌گيريها معمولاً به‌شكل نسبتهاي گوناگوني مانند نسبت مخارج به‌ غذا و تعداد بيماران، نسبت ساعات كار كاركنان داروخانه بيمارستان به تعداد نسخه‌هاي پيچيده‌شده يا نسبت تعداد بيماران منتظر عمل به زمان تلف‌شده براي رفتن به اتاق عمل است.
 تعيين معيارهاي كارايي‌ـ توليدات را با بعضي معيارهاي قابل قبول مقايسه مي‌كنيم. بنابراين، به دانشي نياز داريم كه سطوح توليدات عادي و حدود بالا و پايين آن را بدانيم. براي نمونه، در مورد بيمارستان، خدمات ارائه‌شده نشان مي‌دهد كه نسبت تختهاي اشغال‌شده يا اتاق عمل يا هزينه داروها با تعداد بيماران چيست. اما اين نسبتها كارا يا ناكارا بودن شاخصهاي كارايي را نشان نمي‌دهند. ما نياز به راهي كوتاهتر داريم. اين راه كوتاه، همان معيارهاي كارايي است. اين، كاري دشوار است و اغلب، مستلزم قضاوت حرفه‌اي است. اين مشكل به اين دليل به‌وجود مي‌آيد كه در توليد، اغلب كميت و مقادير كمي اندازه‌گيري مي‌شود و به كيفيت و جنبه‌هاي كيفي كمتر توجه مي‌شود.
در جستجوي معيارهاي كارايي
 هميشه براي حسابرسان عملياتي اين امكان وجود ندارد كه معيارهاي كامل و تجربه‌شده‌اي را براي حسابرسي معيارهاي كارايي به‌كار برند. دليل اين امر ناشي از كمبود زمان، كمبود دانش فني و نبود توافق با مديريت صاحبكار در مورد معيار كارايي است. در چنين مواردي، حسابرسان عملياتي اغلب به راهكارهاي منطقي و كوتاهتر تكيه مي‌كنند. برخي از منابع پذيرفته‌شده براي تدوين اندازه‌گيري كارايي عبارتند از:
 مقايسه سازمانهاي مشابه‌ـ در خلال حسابرسي عملياتي يك سازمان، حسابرسان عملياتي اندازه‌گيريهاي كارايي در ساير سازمانهاي مشابه را درنظر مي‌گيرند. براي نمونه، ميزان هزينه عملياتي در دو سازمان كه از نظر حجم عمليات و اندازه مشابهند ولي حيطه اختيارات مديريت آنها متفاوت است، با يكديگر فرق مي‌كند.
 مقايسه داخلي‌ـ واقعيترين راه اندازه‌گيري كارايي، مقايسه دو واحد از يك سازمان است. شاخصهاي عملكرد ممكن است نسبت هزينه‌هاي اداري به هزينه‌هاي عملياتي، نسبت اضافه‌كارهاي پرداختي به جمع حقوق و دستمزد و زمان تلف‌شده كارگر و ماشين‌آلات در دو كارگاه و هزينه‌هاي تعمير به وسايل نقليه موجود در دو ايستگاه حمل و نقل و نظاير آن باشد.
 مقايسه با بخش خصوصي‌ـ در مواقعي كه بخش خصوصي خدمات مشابهي را ارائه مي‌كند، مقايسه عملكرد بخش عمومي با خصوصي ممكن است مفيد باشد. براي نمونه، اگر بخش خصوصي در ارائه خدمات حمل و نقل با بخش عمومي رقابت دارد، حسابرس عملياتي مي‌تواند معيارهاي مورد استفاده بخش خصوصي را مشاهده و از آنها استفاده كند.
عملكرد گذشته‌ـ معتبرترين راه اندازه‌گيري كارايي، مقايسه عملكرد جاري با گذشته است. اما بايد دقت كرد كه مقايسه سطحي ممكن است غيرواقعي و گمراه‌كننده باشد.
هدفهاي برنامه‌ريزي شده‌ـ منبع ديگر اندازه‌گيري كارايي، هدفهاي برنامه‌ريزي شدة مديريت صاحبكار و مقايسه آن با عملكرد و بررسي چگونگي و ميزان دستيابي به هدفهاي مربوط مي‌باشد.
خلاصه
 كارايي عبارت است از نسبت نتايج به‌دست آمده از عمليات (ستانده) به منابع مصرف‌شده (داده) و عمليات كارا عملياتي است كه با استفاده از روشهاي بهينه، حداكثر بازده (ستانده) را با صرف حداقل منابع (داده) تامين كند. در بيشتر مواقع معيارهايي براي اندازه‌گيري كارايي وجود ندارد. بنابراين، حسابرسان عملياتي بايد به‌كمك مديريت صاحبكار و متخصصان مربوط آنها را تدوين كنند. تدوين شاخصهاي كارايي شامل سه مرحله شناخت داده‌ها و ستانده‌ها، ارتباط بين داده‌ها و ستانده‌ها و تدوين شاخصهاي كارايي است. هميشه براي حسابرسان عملياتي اين امكان وجود ندارد كه معيارهاي كامل و تجربه‌شده‌اي را براي حسابرسي شاخصهاي كارايي به‌كار برند، زيرا در برخي موارد، كمبود زمان، كمبود دانش فني و عدم توافق با مديريت صاحبكار در مورد معيار كارايي وجود دارد.
منابع:
1-  Department of the Auditor General of Pakistan، Performance Audit Guidelines، Book 1، Introduction to Performance Audit، Annex 2، Performance Auditing: A Tool for Accountability and an Assistance to Mannagament، 1993
2- رايدر هري آر، راهنماي جامع حسابرسي عملياتي، ترجمه: محمد مهيمني و محمد عبداله‌پور، ناشر: كميته حسابرسي عملياتي سازمان حسابرسي، نشريه شماره 149، چاپ اول، 1380
3- كميته حسابرسي عملياتي سازمان حسابرسي، مصوبات كميته حسابرسي عملياتي، آشنايي با حسابرسي عملياتي، فصلنامه حسابرس، سال سوم، شماره 10، بهار 1380، ص ص 102ـ96
4- ميگز والتر بي و همكاران، اصول حسابرسي جلد اول، مترجمان: عباس ارباب سليماني و محمود نفري، سازمان حسابرسي، مركز تحقيقات تخصصي حسابداري و حسابرسي، نشريه شماره 788، چاپ هشتم، 1380
فرایند کلی حسابرسی عملیاتی
فرایند کلی حسابرسی عملیاتی
مقدمه‌
 هدفهای حسابرسی عملیاتی بسیار متنوع و گوناگون است. بنابراین تدوین دستورعمل تفصیلی استاندارد و برنامه‌های حسابرسی استاندارد برای انجام تمامی فرایندهای ممکن حسابرسی عملیاتی، علا‌وه بر نیاز به صرف وقت زیاد، به‌ندرت دارای اثربخشی لا‌زم خواهد بود. برنامه‌های حسابرسی عملیاتی برای شرایط خاصی از سازمان یا بخش مورد بررسی، تدوین می‌شود و به‌طور عادی باید یک بار مورد استفاده قرار گیرد. با این حال به منظور انجام بخشهایی از فرایند حسابرسی عملیاتی (از جمله مراحل درک کنترلهای موجود) می‌توان از پرسشنامه‌ها و برنامه‌های حسابرسی استاندارد به آسانی و به‌نحو اثربخش استفاده کرد.
 فرایند کلی حسابرسی عملیاتی که در این مقاله تشریح شده است با هدف ارائه راهنمایی کلی و عملی، نه به عنوان راهنمای جامع و تفصیلی، برای کلیه واحدهای مورد رسیدگی و یا بخشهایی از واحدهای مذکور با اندازه‌های متفاوت کاربرد دارد.
 این فرایند دربرگیرنده مراحل متوالی و منطقی حسابرسی عملیاتی است و به‌آسانی قابل درک است و در عین حال با رویکردهای متداول در سطح بین‌المللی در مورد انجام حسابرسی عملیاتی و مصوبات کمیته حسابرسی عملیاتی سازمان حسابرسی و هیئت اجرایی موسسه حسابرسی عملیاتی سازمان حسابرسی مطابقت دارد. منابع مورد استفاده جهت تشریح این رویکرد در انتهای این مقاله درج شده است.
1- تعیین هدفهای کلی‌
هدفهای کلی حسابرسی عملیاتی ممکن است مشتمل بر ارزیابی‌عملکرد، شناسایی فرصتهایی برای بهبود عملیات، ارائه پیشنهادهایی برای بهبود عملیات یا لزوم انجام بررسیها و اقدامات بیشتر باشد.
هدفهای کلی مذکور به‌وسیله کمیته حسابرسی عملیاتی و مدیریت انجمن حسابداران رسمی امریکا به شرح زیر تعریف شده است:
ارزیابی عملکرد
هر حسابرسی عملیاتی شامل ارزیابی عملکرد یک سازمان است. ارزیابی عملکرد عبارت است از مقایسه شیوه انجام فعالیتهای سازمان با:
1- هدفهای تدوین شده به‌وسیله مدیریت یا طرف قرارداد، مانند سیاستهای سازمانی، استانداردها و هدفهای کمی، و
2- سایر معیارهای اندازه‌گیری مناسب.
شناسایی فرصتهای بهبود عملیات‌
 منظور از بهبود عملیات، به‌طورکلی عبارت از افزایش صرفه‌های اقتصادی، کارایی یا اثربخشی و یا ترکیبی از این عوامل است. حسابرس عملیاتی فرصتهای مشخص برای بهبود را از طریق تجزیه وتحلیل مصاحبه‌های انجام شده با افراد (اعم از درون وبرون ‌سازمانی)، مشاهده عملیات، بررسی گزارشهای جاری و گذشته، بررسی معاملا‌ت، مقایسه با استانداردهای صنعت، به‌کارگیری قضاوت حرفه‌ای براساس تجربه یا سایر ابزارهای مناسب شناسایی می‌کند.
پیشنهادهایی برای بهبود عملیات یا لزوم انجام بررسیها و اقدامات بیشتر
 نوع و ماهیت و دامنه پیشنهادهای ارائه شده در جریان حسابرسی عملیاتی بسیار متفاوت است. در اغلب موارد، حسابرس ممکن است پیشنهادهای ویژه‌ای ارائه کند. در بعضی موارد ممکن‌است بررسیهای بیشتری (نه در محدوده پیشبینی شده در قرارداد حسابرسی) ضرورت یابد که در این صورت حسابرس ممکن است دلا‌یل نیاز به انجام بررسیها و اقدامات بیشتری را در زمینه‌ای ویژه بیان کند.
حسابرسی عملیاتی معمولا‌ً به منظور تامین ترکیبی از هدفهای کلی پیشگفته انجام می‌شود. با این حال ممکن است یک یا چند هدف کلی بر بقیه اولویت یابد.
 از آنجا که هدفهای حسابرسی عملیاتی، ارزیابی عملکرد، شناسایی فرصتهای بهبود عملیات، ارائه پیشنهاد یا ترکیبی از آنهاست، بین کارهای مختلف حسابرسی عملیاتی تفاوتهای چشمگیری وجود دارد. از یک طرف، حسابرسی عملیاتی ممکن است برحسب درخواست یک شخص ثالث (از قبیل یک سازمان دولتی) تنها با هدف ارزیابی عملکرد یک سازمان انجام شود. از طرف دیگر، حسابرسی عملیاتی،می‌تواند انجام بررسیهای عمیق به منظور ارائه پیشنهادهایی درباره راههای اصلا‌ح مشکلا‌ت جدی عملیات را شامل شود. بین دو محدوده بالا‌ ممکن است از حسابرس خواسته شود که عملیات را بررسی و نقاط ضعف را گزارش کند و تاکید گردد که زمان کمی برای تهیه و تدوین پیشنهادها صرف نماید. در هر حال حسابرسیهای عملیاتی، اغلب ترکیبی از هدفهای بالا‌ را دنبال می‌کنند. با توجه به اینکه هدفهای حسابرسی عملیاتی بسیار متفاوت است به منظور جلوگیری از هرگونه برداشت نادرست درباره هدف کار، لا‌زم است قبل از شروع عملیات حسابرسی، هدف یا هدفهای کلی به‌طور شفاف تعیین شود.
 تدوین هدفهای حسابرسی، قبل از انجام هرکاری، بسیار مهم است. در صورتی که هدفهای مذکور به‌طور روشن تدوین شود، مبنای مناسبی جهت انجام عملیات حسابرسی خواهد بود و به عنوان خطوط راهنمای حسابرسان تلقی می‌شود. هدفهای کلی حسابرسی باید به‌وسیله مدیر حسابرسی با اعضای تیم حسابرسی در میان گذاشته شود تا آنان مقاصد و اهداف مشخص حسابرسی را به‌روشنی درک کنند. چنانچه هر یک از اعضای تیم حسابرسی، هدفهای حسابرسی را قبل از شروع کار به‌نحو مناسب درک کند، پرسشهای بعدی کمتر خواهد بود.
 حسابرسی عملیاتی ممکن است ارزیابی عملیات یک سازمان یا بخش مشخصی از آن را به منظور تحقق هدفهای مشخص دربرگیرد. اگر چه موضوع حسابرسی عملیاتی ممکن است دربرگیرنده عملیات کامل یک سازمان باشد، اما معمولا‌ً دامنه کار به فعالیتهای بخشی از یک سازمان محدود می‌شود. منظور از <بخش> می‌تواند یک واحد سازمانی مانند <قسمت>، <کارخانه>، <دایره>، یا <شعبه> یا یک وظیفه مانند <بازاریابی>، <تولید> یا <داده‌پردازی> باشد.
2- گرداوری اطلا‌عات، بررسیهای اولیه و شناسایی مقدماتی حوزه‌های دارای ریسک بالا‌ یا مشکل آفرین‌
 اطلا‌عاتی که در این مرحله گرداوری می‌شود و بررسیهای اولیه انجام شده باید بتواند مبنای مناسبی را برای تدوین طرح کلی حسابرسی فراهم کند. با استفاده از نتایج حاصل از گرداوری اطلا‌عات و بررسیهای اولیه، حسابرس باید قادر شود حوزه‌های مهم، مخاطره‌آمیز و حساس را به‌طور مقدماتی شناسایی کند. شناسایی نهایی حوزه‌های دارای ریسک بالا‌ یا مشکلآفرین و فراهم کردن شواهد کافی در این خصوص، در مراحل بعدی صورت خواهد گرفت. منظور از حوزه‌های دارای ریسک بالا‌، حوزه‌ها یا فعالیتهایی است که احتمال تحقق هدفهای آنها پایین است.
به‌عبارت دیگر چنانچه احتمال عدم تحقق هدفهای کنترل داخلی در بخش یا فعالیتی بالا‌ باشد، در چنین وضعیتی ناحیه مربوط دارای ریسک بالا‌ و بحرانی خواهد بود.
مهمترین نتایج مورد انتظار از گرداوری اطلا‌عات و بررسیهای اولیه، شامل موارد زیر است:
الف- شناخت کلی وضعیت موجود واحد مورد رسیدگی (مشتمل بر کنترلهای مدیریت)،
ب – شناخت کلی الزامات قانونی و مقرراتی،
پ – شناسایی مقدماتی حوزه‌های مهم، دارای ریسک بالا‌ و حساس یا مشکل‌آفرین،
ت-تشخیص مقدماتی‌معیارهای مورد نیازجهت ارزیابی‌عملیات‌،
ث-تشخیص یافته‌ها و پیشنهادهای بااهمیت ناشی از حسابرسیهای قبلی (حسب مورد)،
ج – تشخیص منابع بالقوه اطلا‌عاتی،
چ – تشخیص اینکه آیا کار انجام شده توسط سایر حسابرسان و کارشناسان می‌تواند برخی از هدفهای حسابرسی را تامین کند؟
ح – فراهم شدن امکان براورد زمان انجام کار و حق‌الزحمه حسابرسی.
حسابرسان مسئولیت دارند معیارهایی را جهت ارزیابی عملیات مورد استفاده قرار دهند که در ارتباط با موضوع مورد حسابرسی، معقول، دستیافتنی و مربوط باشد.
نمونه‌هایی از معیارهای ممکن به شرح زیر است:
الف- هدفهای وضع شده توسط قوانین و مقررات یا تعیین شده توسط مدیریت،
ب – استانداردها، روشها، بودجه‌ها یا ظرفیتهای تولید و ارائه خدمات،
پ- نظر کارشناسان و مدارک انتشارات رسمی،
ت – عملکرد سالهای قبل، و
ث – عملکرد سایر واحدهای اقتصادی مشابه.
 در موارد بااهمیت، تدوین معیارهای ارزیابی، معمولا‌ً مستلزم گسترش دامنه کار یا انعقاد قرارداد جداگانه‌ای است. انتخاب معیار به‌ویژه وقتی اهمیت می‌یابد که قرار باشد عملکرد جاری ارزیابی و گزارش شود. معیارهای مناسب برای هدف مذکور باید برای پشتیبانی از نتیجه‌گیریها و پیشنهادها، بیطرفانه، مربوط و کافی باشد.
در این راستا مذاکره حسابرس با طرف قرارداد درباره معیار اندازه‌گیری، قبل از به‌کارگیری آنها به‌عنوان مبنای ارزیابی یک فعالیت خاص توصیه می‌شود.
3- تدوین طرح کلی حسابرسی‌
 حسابرسی باید به نحو مناسب برنامه‌ریزی شود، به‌طوری‌که بتوان از انجام اثربخش آن اطمینان حاصل کرد. برنامه‌ریزی یعنی تدوین طرح کلی حسابرسی و طرحهای تفصیلی (برنامه‌های مختلف حسابرسی) برای انجام مراحل مختلف عملیات حسابرسی. برنامه‌ریزی حسابرسی به دلیل بازخوردهای ناشی از اجرای روشهای حسابرسی و پیشرفت عملیات، فرایندی است که در تمام مراحل حسابرسی تداوم دارد. در واقع طرح کلی حسابرسی و برنامه‌های حسابرسی باید متناسب با پیشرفت کار حسابرسی و حسب نیاز، تجدید نظر شود. چنانچه دو مرحله اول فرایند کلی حسابرسی به خوبی انجام شود، مدیریت و اجرای عملیات حسابرسی به طور نسبی آسان خواهد بود. در این مرحله طرح کلی حسابرسی تدوین می‌شود. طرح کلی حسابرسی مشتمل بر زمان انجام کار، براورد حق‌الزحمه حسابرسی و انتخاب همکاران مناسب جهت انجام عملیات حسابرسی است. طرح کلی حسابرسی با استفاده از اطلا‌عات به‌دست آمده در مرحله قبلی و با درنظر گرفتن حوزه‌های دارای ریسک بالا‌ که به‌طور مقدماتی شناسایی شده است، تدوین می‌شود.
4- درک و مستندسازی کنترلها و شرایط موجود
 در این مرحله با درنظر گرفتن تعریف کاربردی هدفهای کنترل داخلی (چارچوب یکپارچه کنترل داخلی) و آگاهی از ریسکهای بالقوه دستیابی به هدفهای یادشده و با استفاده از پرسشنامه‌های کنترل داخلی (پرسشنامه‌های تفصیلی مناسب حسب تشخیص حسابرس) و اطلا‌عات گرداوری شده در مراحل قبلی، حسابرس در موقعیت مناسبی برای درک و مستندسازی کنترلها و شرایط موجود (مشتمل بر هدفهای کلیه فعالیتهای مهم واحد مورد رسیدگی و زیرفعالیتهای مربوط و عوامل ریسک هدفهای مذکور و فعالیتهای کنترلی موجود) قراردارد و بهآسانی قادر است پرسشهای شفاف و آگاهانه‌ای را مطرح کند. بدیهی است در صورتی که حسابرسان از پرسشنامه‌های کنترل داخلی جهت درک کنترلهای موجود استفاده کنند، عمل درک و ارزیابی کنترلهای موجود در محدوده مربوط به‌طور همزمان انجام می‌شود. هدفهای ویژه هر سازمان یا یک بخش مشخص یا یک حوزه مشخص باید به‌دقت تعریف شود.گاه طرف قرارداد، اعم از واحد مورد رسیدگی یا شخص ثالث ممکن است به تعریفی روشن از هدفهای عملیات نیاز داشته باشد. در این موارد حسابرس باید سعی کند نیاز مذکور را برطرف کند. اما در هر حال مسئولیت تعیین هدفهای مشخص کماکان به عهده طرف قرارداد است.
 تعیین هدفهای ویژه هر سازمان ممکن است چنان با اهمیت باشد که انعقاد قرارداد جداگانه‌ای در این خصوص را اقتضا کند. در طی مدت انجام حسابرسی عملیاتی، ممکن است سئوالا‌تی در مورد مناسب بودن هدفهای مشخص مطرح شود و تضادهایی بین هدفهای مذکور نمایان شود. در این صورت ممکن است این موضوعات در گزارش حسابرسی درج شود. اعم از این که حسابرس درباره تعیین هدفهای مشخص اقدام یا مساعدتی به عمل آورده باشد یا خیر. مفهوم کنترل در حسابرسی عملیاتی بسیار گسترده‌تر از مفهوم کنترلهای مرتبط با قابلیت اعتماد گزارشدهی مالی است. کنترلها در این رویکرد معادل کنترلهای مدیریت تلقی می‌شود و کلیه کنترلهای گزارشدهی، عملیاتی و رعایتی را دربرمی‌گیرد.
 حسابرس باید شناخت کافی از کنترلهای مدیریت واحد مورد رسیدگی به‌دست آورد. هرگاه کنترلهای مدیریت از لحاظ هدف حسابرسی بااهمیت باشد، حسابرسان باید به منظور پشتیبانی از قضاوت خود نسبت به آن کنترلها، شواهد کافی گرداوری کنند. شواهد ممکن است به صورت عینی، مستند، استشهادی و تحلیلی طبقه‌بندی شود. شواهد عینی توسط حسابرسان و از طریق بازرسی یا مشاهده مستقیم افراد، اموال یا رویدادها تحصیل می‌شود. چنین شواهدی ممکن است به صورت یادداشت، عکس، رسم کروکی، نمودار، نقشه یا نمونه‌های عینی مستند شود. شواهد مستند شامل اطلا‌عات ایجاد شده از قبیل نامه‌ها، قراردادها، ثبتهای حسابداری، صورتحسابها و اطلا‌عات مدیریت درباره عملکرد است. شواهد استشهادی از طریق پرس‌وجوها، مصاحبه‌ها یا پرسشنامه‌ها گرداوری می‌شود.
 شواهد تحلیلی شامل محاسبه‌ها، مقایسه‌ها، تفکیک اطلا‌عات به اجزای آن و استدلا‌لهای منطقی است. کنترلهای مدیریت، در مفهوم فراگیر آن شامل طرح سازمانی، روشها و رویه‌های مصوب مدیریت به منظور دستیابی به هدفهای سازمان است. کنترلهای مدیریت شامل فرایندهای برنامه‌ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل عملیات واحد مورد رسیدگی است. به منظور کمک به حسابرسان در شناخت دقیقتر کنترلهای مدیریت و تشخیص اهمیت آنها از لحاظ هدفهای حسابرسی، کنترلهای مدیریت به شرح زیر طبقه‌بندی شده است:
 الف- عملیات واحد مورد رسیدگی: کنترلهای مربوط به عملیات واحد مورد رسیدگی شامل خط‌مشی‌ها و روشهایی است که مدیریت به منظور حصول اطمینان معقول از دستیابی به هدفهای واحد مورد رسیدگی به مرحله اجرا گذاشته است. شناخت این کنترلها حسابرسان را در شناخت عملیات واحد مورد رسیدگی که عوامل تولید را به ستانده تبدیل می‌کند، یاری می‌دهد.
 ب – اعتبار و قابلیت اتکای اطلا‌عات: کنترلهای مربوط به اعتبار و قابلیت اتکای اطلا‌عات شامل خط‌مشی‌ها و روشهایی است که مدیریت به منظور حصول اطمینان معقول از گردآوری و نگهداری اطلا‌عات معتبر و قابل اتکا و افشای منصفانه آن در گزارشها به مرحله اجرا گذاشته است.
 پ – رعایت قوانین و مقررات: کنترلهای مربوط به رعایت قوانین و مقررات شامل خط‌مشی‌ها و روشهایی است که مدیریت به منظور حصول اطمینان معقول از صرف منابع طبق قوانین و مقررات، به مرحله اجرا گذاشته است.
 ت – حفاظت از منابع: کنترلهای مربوط به حفاظت از منابع در اختیار، شامل خط‌مشی‌ها و روشهایی است که مدیریت به منظور حصول اطمینان معقول از حفاظت از منابع در مقابل حیف و میل، سرقت و سوءاستفاده، به مرحله اجرا گذاشته است.
 با توجه به مطالب بالا‌ آنچه ابعاد کنترلهای مدیریت را از ابعاد کنترل داخلی (به مفهوم چارچوب یکپارچه کنترل داخلی) گسترده‌تر می‌کند، وظایف مدیریت در رابطه با تعیین اهداف در سطح بنگاه و فعالیتها، برنامه‌ریزی استراتژیک، مدیریت ریسک و اقدامات اصلا‌حی است. کسب شناخت حسابرسان درباره کنترلها و شرایط موجود از طریق پرس‌وجو، مشاهده عینی، رسیدگی به اسناد و مدارک، مطالعه سیستمهای تدوین شده، بررسی گزارش حسابرسی صورتهای مالی، نامه مدیریت، تجزیه و تحلیل گزارشها و مدارک خاص و اطلا‌عات ارائه شده و تکمیل پرسشنامه‌های از قبل طراحی شده صورت می‌گیرد. حسابرسان قبل از اینکه قادر باشند کنترلهای موجود را شناسایی، مستندسازی و مورد ارزیابی قرار دهند، باید بتوانند کنترلهای خاص و معیارهای مناسب برای یک بخش عملیاتی را تشخیص دهند. در بخش توضیحات مربوط به مرحله دوم، نمونه‌هایی از معیارهای ممکن بیان شده است. در بیشتر موارد، کاراترین راه مستندسازی کنترلها در کاربرگهای حسابرسی، نمودار
 (نمودار گردش عملیات، نمودار جریان داده‌ها ویا…) حوزه عملیاتی یا بخش مورد حسابرسی است. نمودارها اطلا‌عات را واضحتر از شرح سیستم انتقال می‌دهند و می‌توانند وجود کنترلهای خاص، حوزه‌های ریسک بالقوه و مواردی را که کنترلهای خاص ممکن است وجود نداشته باشد، آشکارا نشان دهند. کنترلها و شرایط موجود شناسایی شده (مشتمل بر هدفهای کلیه فعالیتهای مهم واحد مورد رسیدگی و زیر فعالیتهای مربوط و همچنین عوامل ریسک دستیابی به هدفهای مذکور و فعالیتهای کنترلی موجود) حتماً باید با مسئولا‌ن مربوط در واحد مورد رسیدگی در میان گذاشته شود.
5- ارزیابی کنترلها و شرایط موجود
 در این مرحله باید کنترلهای مناسب موجود و کنترلها و شرایطی که وجود ندارند و یا مناسب نیستند، مشخص شوند. حسابرس قادر است این‌کار را با استفاده از اطلا‌عاتی که در مراحل قبلی به‌دست آورده و همچنین با مطالعه کنترلهای مستند شده، قوانین و مقررات مربوط و بهره‌گیری از تجربیات حرفه‌ای خود و سایر معیارهای سنجش مناسب انجام دهد. افزون براین حسابرس به منظور تشخیص کنترلهای مناسب در مورد فعالیتهای مختلف می‌تواند از پرسشنامه‌های کنترل داخلی استاندارد که برای الگوهای عمومی تجاری تهیه شده است حسب مورد (در صورتی‌که از پرسشنامه مشابه‌ای در مراحل قبل جهت درک کنترلهای موجود استفاده شده باشد، تکمیل مجدد آن مورد ندارد) استفاده کند. با این حال به دلیل اینکه حسابرسان عملیاتی با سیستمهای عملیاتی گوناگونی سروکار دارند، عموماً به‌کارگیری پرسشنامه‌های استاندارد به اندازه کافی اثربخش نخواهد بود. البته از چنین پرسشنامه‌هایی به عنوان راهنما می‌توان استفاده کرد و یا حسب مورد پس از انجام تعدیلا‌ت لا‌زم (با توجه به هدف فعالیتها و عوامل ریسک دستیابی به آنها) توسط مدیر یا سرپرست حسابرسی آنها را در عمل به‌کار گرفت.
در هر حال شناسایی کنترلهایی که وجود ندارند از آزمون کنترلهای مشخصی که مناسب هستند، عموماً مشکلتر است.
6- آزمون کنترلهای مناسب موجود
 حسابرس باید شواهدی را فراهم کند دال بر اینکه کنترلهای مناسب موجود، همان‌طور که طرح‌ریزی شده است، در عمل نیز رعایت می‌شود. عموماً این مسئله توسعه روشهای حسابرسی و انجام آزمونهایی را به منظور اینکه کنترلهای مناسب موجود به‌کار گرفته شده‌اند، ایجاب می‌کند. این مسئله فهم کنترلهای مورد آزمون و استفاده از روشهای ابتکاری برای آزمون عملیات مربوط را به یک اندازه ضروری می‌سازد. این آزمونها براساس برنامه حسابرسی مربوط که قبلا‌ً تدوین شده است، انجام می‌شود.
7- شناسایی نهایی حوزه‌های دارای ریسک بالا‌ یا مشکل‌آفرین‌
 با توجه به هدفهای کلیه فعالیتهای مهم واحد مورد رسیدگی و زیرفعالیتهای مربوط و همچنین عوامل ریسک دستیابی به هدفهای مذکور که در مراحل قبل مشخص شده است، سطح ریسک دستیابی به هدفهای فعالیتهای مهم (در سطوح مختلف، به عنوان مثال پایین، متوسط و بالا‌)، با استفاده از نتایج حاصل از رسیدگیهای انجام شده در مراحل قبلی (نتایج حاصل از شناخت و ارزیابی کنترلها و شرایط موجود) و قضاوت حرفه‌ای حسابرس، تعیین می‌شود. سپس فعالیتهایی (حوزه‌هایی) که دارای ریسک متوسط و بالا‌ تشخیص داده می‌شوند، به عنوان حوزه‌های دارای ریسک بالا‌ یا مشکل‌آفرین شناسایی شده و مطابق نحوه عمل مندرج در بند 8، عملیات تعیین اولویت در مورد آنها اجرا خواهد شد.
8- تعیین اولویتها
 همان‌طور که قبلا‌ً گفته شد، اگر چه موضوع حسابرسی عملیاتی می‌تواند در برگیرنده عملیات کامل یک سازمان باشد، اما معمولا‌ً دامنه کار به فعالیتهای بخشی از یک سازمان محدود می‌شود. زیرا معمولا‌ً رسیدگی به تمام فعالیتهای یک سازمان در قالب یک قرارداد با اعمال کلیه روشهای رسیدگی ممکن در یک حسابرسی عملیاتی، میسر نیست. براساس رویکرد مصوب هیئت اجرایی موسسه حسابرسی عملیاتی سازمان حسابرسی، بخشی از عملیات (حوزه/ فعالیت) واحد مورد رسیدگی که در بالا‌ترین سطح اولویت (از لحاظ بالا‌ بودن سطح ریسک دستیابی به هدفهای فعالیت مربوط و میزان وزن یا اهمیت ریسک آن فعالیت) قرار می‌گیرد، اقدامات مندرج در مراحل بعدی در مورد آن اجرا می‌شود. در این حالت فرض بر این است که انجام حسابرسی عملیاتی در مورد بخش مذکور بیشترین بازده را دارد.
 به منظور تعیین حوزه‌ای که در بالا‌ترین سطح اولویت قراردارد، علا‌وه بر سطح ریسک دستیابی به اهداف فعالیتها، میزان وزن یا اهمیت ریسکها (از لحاظ عوامل کمی و کیفی) نیز مورد ارزیابی قرار می‌گیرد. سپس با استفاده از سطح ماتریس ریسک و اهمیت آن، حوزه‌ای که در بالا‌ترین سطح اولویت قرار دارد مشخص می‌شود. نارساییهای مربوط به حوزه‌هایی که جهت بررسیهای عمیقتر انتخاب نشده‌اند معمولا‌ً به مدیریت گزارش می‌شود.
9- بسط و تکمیل یافته‌های حسابرسی‌
 پس از انتخاب حوزه یا حوزه‌های دارای ریسک بالا‌ یا مشکل‌آفرین جهت بررسی عمیقتر و تجزیه و تحلیل بیشتر، یافته‌های حسابرسی در حوزه‌های تعیین شده (یافته‌های به‌دست آمده تا این مرحله از انجام عملیات حسابرسی) لا‌زم است از لحاظ موارد زیر تکمیل شود:
الف- شناسایی نتایج عملکرد یا وضعیت واقعی (موجود)،
ب – شناسایی معیارها (مقیاس اندازه‌گیری و ارزیابی یا استانداردها)،
پ – شناسایی علل نارساییها،
ت – تعیین آثار (آثار بالفعل و بالقوه برروی عملیات مورد رسیدگی).
 مهمترین مرحله جهت انجام حسابرسی عملیاتی، تکمیل یافته‌های حسابرسی در مورد حوزه‌های انتخابی است. این قسمت به عنوان قلب فعالیت حسابرسی عملیاتی محسوب می‌شود. تکمیل یافته‌های حسابرسی شامل دو بخش است:
1- گردآوری شواهد بیشتر تا حدی که بتواند پشتوانه کافی و معقول برای یافته‌های حسابرسی تلقی شود.
2- مقایسه نتایج عملکرد یا وضعیت واقعی با معیارها و تعیین علل و آثار مربوط.
 حسابرس به منظور تکمیل یافته‌های حسابرسی باید به حد کافی عملیات مربوط را تجزیه و تحلیل کند و به موازات آن کلیه اطلا‌عات مناسب و شفاف را گرد آورد. در واقع حسابرس با انجام این مرحله از فعالیت حسابرسی باید بتواند شواهدی را فراهم کند تا مدیریت را متقاعد سازد به این که نارساییهای بااهمیتی در مورد عملیات مورد ارزیابی، وجود داشته و علل و آثار (ریالی) نارساییهای مربوط را مشخص کند.
حسابرسان برای تکمیل یافته‌های حسابرسی می‌توانند از لیست کنترل زیر استفاده کنند:
11- آیا تمام ویژگیهای یافته‌های حسابرسی مانند وضعیت واقعی، معیارها، علل و آثار وجود دارد؟ اگر جواب منفی است، چرا؟ چه باید کرد؟ آیا این نبود ویژگی، نشاندهنده یک نارسایی است یا معلول یک حسابرسی ناقص؟
2- آیا این ویژگیها به‌نحوی با یکدیگر درآمیخته‌اند که مانع از شفافیت شود؟ آیا حقایق، از عقاید و نظرات قابل تفکیک است؟
3- آیا درک وضعیت واقعی اعتبار دارد؟ آیا شناسایی این وضعیت متکی بر واقعیت مشاهده است یا آنکه بر پایه شنیده‌های حسابرس است؟
4- آیا معیارهای حسابرسی، در متقاعد ساختن مبهم و ناتوان است؟ یا از نقطه نظر تخصصی ضعیف یا بیمعنی است؟ آیا این معیارها تمایلا‌ت ذهنی افراد را دربر می‌گیرد؟
5- آیا علت نارساییها را شرح داده‌ایم؟ آیا علت واقعی را نشان داده‌ایم یا فقط به معرفی معلول پرداخته‌ایم؟ آیا اطلا‌عات مربوط به علت ناقص است؟ سطحی است؟ آیا به اصل موضوع می‌پردازد؟
6- آیا آثار قابل فهم است؟ آیا در مورد آن اغراق شده است؟ آیا این آثار در صورت امکان، کمی شده است؟
10- تدوین پیشنهادها
 با توجه به هدف حسابرسی، معمولا‌ً تکمیل موفقیت‌آمیز عملیات حسابرسی بستگی به ارائه پیشنهادهایی برای انجام اقدامات اصلا‌حی جهت بهبود وضعیت نامساعد جاری دارد. پیشنهادها باید به‌طور منطقی به شرح علت وجود وضعیت نامساعد کنونی، علل مهم و اقداماتی که برای جلوگیری از تکرار آن باید صورت گیرد، بپردازد. پیشنهادهای حسابرس باید قابل اجرا و منطقی باشد تا مدیریت به‌آسانی مزایای به‌کارگیری آنها را دریابد. حسابرس در ارائه پیشنهادها باید به این سئوالا‌ت پاسخ دهد:
. برای اصلا‌ح وضعیت موجود چه پیشنهادهایی می‌توان ارائه کرد؟
. آیا این پیشنهادها دارای رابطه منطقی با وضعیت کنونی، معیارها و علل است؟
. آیا پیشنهادها قابل اجرا و منطقی است؟
در بسیاری از موارد، ارائه یک پیشنهاد عملی نسبتاً آسان است، اما در بعضی موارد حسابرس نیاز به ابتکار عمل در ارائه پیشنهادهای معقول و منطقی دارد.
 پیشنهادهای حسابرس تا حد امکان باید خاص و مفید باشد؛ نه اینکه حسابرس به‌راحتی بگوید: عملیات نیاز به بهبود دارد، کنترلها نیاز به تقویت دارد و سیستمهای برنامه‌ریزی باید اجرا شود. حسابرسان باید در جهت حصول اطمینان از عملی بودن و مقبولیت پیشنهادها، حداکثر تلا‌ش خود را به‌کار برند.
 بیان اینکه یک کنترل باید اضافه شود و یا اینکه مجدداً مورد عمل قرار گیرد کافی نیست، مدیریت به دلا‌یلی نیاز دارد که چرا کنترل مورد نظر باید مستقر شود. حسابرسان باید دید مدیریتی داشته باشند و ارزیابی خود را برپایه هزینه/ منفعت کنترل مورد نظر استوار کنند. ممکن است هزینه اضافه کردن یک کنترل به مراتب زیادتر از منافع حاصل از آن کنترل باشد. در صورتی‌که حسابرسان بتوانند
 پیشنهادهای مشخص، با درنظر گرفتن هزینه آن و محیط کنترلی مربوط، جهت بهبود عملیات داشته باشند، به هدف حسابرسی دست یافته و باعث کارایی و سوداوری واحد مورد رسیدگی می‌شوند. در هر صورت پیشنهادها باید براساس اصل هزینه/ منفعت ارائه شود. ممکن است برای بعضی از نارساییها به دلیل با اهمیت نبودن، پیشنهادی ارائه نشود. در چنین مواردی (به تشخیص حسابرس) صرفاً نارساییهای مربوط به مدیریت گزارش می‌شود.
11- گزارش به مدیریت‌
 تهیه گزارش حسابرسی به عنوان نتیجه نهایی کار حسابرس، از حساسیت و اهمیت بالا‌یی برخوردار است. چنانچه گزارش حسابرسی به‌نحو مناسب تهیه نشود، یقیناً هدف حسابرسی تامین نخواهد شد. حسابرسان باید هدف حسابرسی، دامنه رسیدگی، روش اجرای عملیات، یافته‌های بااهمیت و پیشنهادهای عملی خود را به‌طور کتبی و بموقع گزارش کنند. حسابرسان باید در مورد شرکتهای دولتی و طرحهای عمرانی، کلیه موارد بااهمیت رعایت نشدن قوانین و مقررات و نیز کلیه موارد سوءاستفاده کشف شده در حین اجرای عملیات و همچنین دامنه عملیات خود درباره کنترلهای مدیریت و هرگونه نقاط ضعف درخور توجه کشف شده در جریان حسابرسی را گزارش کنند. افزون براین، موارد زیر باید در گزارش حسابرسی درج شود:
الف- دیدگاه مقامات مسئول واحد مورد رسیدگی درباره یافته‌ها، نتیجه‌گیری و پیشنهادهای حسابرسان و نیز اصلا‌حات انجام شده،
ب – دستاوردهای ارزشمند، به‌ویژه در مواردی که نتایج پیشرفتهای مدیریت در جای دیگر نیز کاربرد دارد،
پ – ماهیت اطلا‌عات حذف شده و نیز الزامات توجیه کننده این موارد (در صورتی‌که افشای اطلا‌عات معینی ممنوع باشد).
در هر صورت گزارش حسابرسی باید کامل، صحیح، بیطرفانه، قانع‌کننده و تا آنجا که موضوع اجازه می‌دهد، روشن و خلا‌صه باشد.
گزارشهای حسابرسی عملیاتی الزاماً دارای الگوی مشابه و یکنواختی نیستند. با این حال عموماً گزارشهای نهایی حسابرسی عملیاتی براساس عناوین زیر تدوین می‌شوند:
1- مقدمه،
2- هدف حسابرسی و دامنه عملیات،
3- محدودیتهای حاکم بر رسیدگی،
4- مراحل کلی انجام عملیات حسابرسی،
5- روشهای انجام کار (روشهای رسیدگی)،
6- یافته‌های مهم (مشتمل بر شرح وضعیت واقعی، معیار، علل و آثار نارساییها)،
77- پیشنهادها.

منابع :
دکتررضا شباهنگ،حسابرسی عملکرد مدیریت، نشریه 98، مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی سازمان حسابرسی، اسفندماه 1373
محمدجواد صفار،حسابرسی عملیاتی، نشریه شماره 112، کمتیه حسابرسی عملیاتی سازمان حسابرسی، دیماه 1376
محمدعلی قوامی، استانداردهای حسابرسی دولتی، نشریه 127، کمیته حسابرسی عملیاتی سازمان حسابرسی، 1378
محمدعبداله‌پور و محمد مهیمنی، راهنمای جامع حسابرسی عملیاتی، نشریه شماره 149، کمیته حسابرسی عملیاتی سازمان حسابرسی، 1380
واحد حسابرسی عملیاتی موسسه حسابرسی مفید راهبر، نحوه حسابرسی عملیاتی عقلا‌یی، مردادماه 1377
 مصوبات کمیته حسابرسی عملیاتی سازمان حسابرسی و هیئت اجرایی موسسه حسابرسی عملیاتی سازمان حسابرسی.



:: برچسب‌ها: حسابرسی عملیاتی , ایزو9001 , مشاوره ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 63
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

ابعاد سازمانی: ابعاد سازمانی به دوگروه کلی تقسيم میشوند که عبارتند از: 1-ابعادساختاری 2-ابعاد محتوایی ابعاد محتوایی ابعاد ساختاری اندازه پيچيدگی فناوری سازمانی رسمی بودن محيط تمرکز راهبرد واهداف تخصصی بودن فرهنگ سلسله مراتب اختيارات حرفه ای بودن وجود استاندارد نسبت کارکنان تعاریف ابعاد سازمانی پيچيدگی:مبين ميزان یادرجه ای است که کارها وفعاليت های  سازمانی تقسيم یا ازیکديگر تفکيک می شوند.هرقدر فعاليت های سازمان گسترده تر ودارای تقسيمات بيشتری باشد،سازمان پيچيدگی بيشتری دارد.پيچيدگی می تواند به صورت افقی(تعدادعناوين شغلی ودواير)،عمودی(تعداد سطوح سلسله مراتب سازمانی)وجغرافيايي(ميزان پراکندگی جغرافيايي )باشد. رسمی بودن:به ميزان اسناد ومدارکی بازمی گردد که درسازمان وجود دارد.دراين اسنادروش ها،شرح وظايف،مقررات وسياست هایی درج می شوند که سازمان بايد آنهارا اجرا کند.(مستندات سازمانی) تمرکز:وقتی تصميم گيری ها درسطوح بالای سازمانی به صورت متمرکز انجام می شوند،سازمان متمرکز است ودرحالتی که تفويض اختيار به سطوح پايين تر می شود ،سازمان غيرمتمرکز است. تخصصی بودن:به ميزان تقسيم وظايف وتخصصی شدن وظايف در سازمان باز می گردد.بدين معنا که سازمان تا چه اندازه فعاليت های خودرا به وظايف جداگانه وتخصصی تقسيم کرده است. سلسله مراتب اختيارات:مبين حيطه ی کنترل یانظارت مديرا ن است.یعنی مشخص می کند که هریک ازافراد،گزارش کار خود را به چه کسی بايدارائه دهند.سلسله مرتب اختيارات ازطريق ترسيم خطوط عمودی در یک نمودار سازمانی مشخص می شود. حرفه ای بودن:بيانگر ميزان تحصيلات وآموزش های ضروری برای احراز مشاغل سازمان است.بيشتر بودن آموزش ها نشانگر حرفه ای بودن سازمان است. وجود استاندارد:به معنی آن است که تاچه اندازه کارهای مشابه در واحدهای متفاوت سازمان باروش یکسان واستاندارد می تواند انجام شود. نسبت کارکنان:به نسبت تعداد کارکنان یک گروه یا یک واحد به کل کارکنان سازمان می گویند. اندازه:مبين بزرگی سازمان است ومعمولا برحسب تعداد کارکنان مشخص می شود. فناوری سازمانی:ماهيت عمليات داخل سازمان رامشخص می کند،مانند فناوری های توليدی وخدماتی محيط:شامل عوامل خارج از مرز سازمان است ،مانند دولت،مشتری وتامين کنندگان مواد راهبردواهداف:راهبرد،برنامه حرکتی سازمان است واهداف،مقاصدنهایی سازمان را مشخص میکنند. فرهنگ:مجموعه ی ارزش ها ،باورها،هنجارها وتفاهم های حاکم در سازمان است.

ساختار سازمانی: سازمان ها ساختارهایی دارند تا با آن ها اساس فعاليت های خود را هماهنگ سازند.ساختار سازمانی درنمودار سازمانی جلوه میکندونمایانگر سلسله مراتب داری وحيطه کنترل  مديران است.همچنين گروه بندی کارکنان دردواير رانشان می دهدوارتباط وتعامل آنها را تعيين می کند. معمولا ساختارهای سازمانی را می توان دریکی از دو الگوی مکانيکی وارگانيک قرارداد.الگوی مکانیکی مبین سازمانی پيچيده ،متمرکز ورسمی است که انعطاف پذيری کمی دارد.در اين حالت ،سازمان دارای یک شبکه محدود اطلاعاتی است که معمولا از رده های بالایی سازمان به پايين جريان می يابد.الگوی ارگانيک نيز مبين سازمانی با درجه انعطاف بالا،غیررسمی وغيرمتمرکزاست.دراين حالت افراد زيادی در تصميم گيری های سازمانی مشارکت دارند.



:: برچسب‌ها: مشاوره ایزو , ایزو9001 , گواهینامه ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 60
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

تعریف سازمان
سازمان نهادی اجتماعی است که هدف مشخصی را تعقيب می کند.به عبارت بهتر ،سیستمی است با مرزهای معين که به سبب داشتن ساختاری آگاهانه،فعاليت هایی را انجام میدهد.
همچنان که ازتعريف فوق برمیآید ،چهاررکن اساسی دراين تعريف لحاظ شده است که عبارتند از:
*نهاد اجتماعی به معنی آن که ازمردم وگروه های اجتماعی تشکيل می شود.
*هدفمندی،به معنی وجود ماموريت ورسالت مشخص
*ساختارآگاهانه،به معنی وجود ارتباط وهماهنگی مشخص بين دواير وبخش های سازمان
*مرزهای سازمان که تعيين کننده ی عوامل درونی وبيرونی سازمان هستند.
 رسالت یک سازمان علت وجودی وعامل اصلی تاسيس آن است.درواقع،بيانگر ماهيت ،فلسفه وجودی واهداف سازمان است.امروزه سازمان های بسياری با رسالت واهداف متفاوت شکل میگيرند.ظهورسازمان ها وگسترش روزافزون آنها،ازويژگی های مهم تمدن بشری است.
انواع سازمان ها:
1-سازمان های انتفاعی وغير انتفاعی
2- سازمان های توليدی وخدماتی
3-سازمان های دولتی وخصوصی
سازمان های انتفاعی:سازمان هایی هستند که با هدف کسب سود تشکيل می شوند.
سازمان های غيرانتفاعی:اين سازمانها،با اهداف اجتماعی ،علمی،فرهنگی،پزشکی،مذهبی وسياسی تشکيل می شوند.
سازمان های توليدی:اين سازمان ها ازموادخام یا مواد اوليه برای توليد کالا استفاده می کنند.
سازمان های خدماتی:اين نوع سازمان ها خدمات ارائه می کنند.
سازمان های دولتی:اين نوع سازمان ها تحت کنترل دولت هستند
سازمان های خصوصی: اين نوع سازمان‌ها بجاي کنترل دولت توسط افراد يا بخش خصوصی کنترل مي‌شوند.
زنگ تفريح:
انواع سازمانها
پرسيدم : سازمان چندحالت دارد ؟
گفت : سه حالت : جامد ، مايع و گاز
گفتم : مشخصات هرحالت کدام است ؟ گفت :
سازمانهايی که به شکل جامد هستند تغيير نمی کنند ، هميشه ثابت هستند ، سريع می ميرند
سازمانهايی که شبيه مايع هستند شکل ظرف مشتری را به خود می گيرند و مشتری مدارهستند .
 سازمانهای گازی شکل ، در دنيای اينترنت به صورت مجازی تشکيل می شوند ، بدون اينکه به شکل خاصی و درمکان خاصی باشند.

 


:: برچسب‌ها: تعریف سازمان , مشاوره ایزو , گواهینامه ایزو , ,
:: بازدید از این مطلب : 61
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

۲۰ شیوه ارتباط با کارکنان
۱- کارکنان ذینفع را در هدف گذاری مشارکت دهید .
۲- سعی کنید پیاپی به کارکنان درکی روشن از چگونگی انجام صحیح کار بدهید .
۳- با کارکنان خود روابط غیر رسمی داشته باشید .
۴- به محل کارشان بروید و آنها را پشت میزشان ملاقات کنید .
۵- عقاید آنها را بپرسید و به حرفهای آنها گوش دهید . سعی کنید نقطه نظراتشان را خوب درک کنید .
۶- امکان دسترسی به اطلاعات غیر محرمانه را برای آنها فراهم کنید و از اطلاعات دریافتی و نتایج آن در موضوع های مختلف جویا شوید .
۷- رویدادها و شرایطی را که باعث تضعیف روحیه می شوند با تاکید بر نکات مثبت و استفاده از این تجربه به عنوان یک فرصت یادگیری برای کارکنان جبران کنید .
۸- ۸۰ درصد زمان شنونده باشید و تنها ۲۰ درصد به صحبت کردن بپردازید .
۹- درباره اخبار غیر رسمی و شایعاتی که درباره آنها شنیده اند بپرسید و آنها را هدایت کنید .
۱۰- در چالشها با آنها همراه باشید و از هر فرصتی برای درک بهتر شرایط شغلی آنها استفاده کنید .
۱۱- پس از ملاقات با مدیریت اطلاعاتی به کارکنان بدهید .
۱۲- از آنها بپرسید : آیا چشم انداز ، ماموریت و اهداف را واضح ارایه کرده ام ؟
۱۳- از آنها بپرسید : چه کاری برای کمک در انجام وظیفه تان می توانم انجام دهم و آیا عملکرد فعلی من با شما هم جهت است ، مانعی در برابر کارتان وجود ندارد ؟
۱۴- از آنها بپرسید چه چیزهایی مشتریان ما را راضی و یا ناراضی می کند .
۱۵- در جمع دیگر همکاران ، آنها را تشویق کنید ، ولی تذکرات را خصوصی به آنها بگویید .
۱۶- یک ویژگی مورد علاقه خود را در وجود هر یک از همکاران بیابید .
۱۷- فعالانه زمینه صحبت را با همه کارکنانی که هر روز می بینید ایجاد کنید .
۱۸- با افرادی که شما با آنها راحت نیستید سعی کنید یک پل ارتباطی برقرار سازید .
۱۹- هر ماه ، روی شیوه هایی برای اجرای «مدیریت مبتنی بر قدم زدن در محیط کار و گوش کردن به کارکنان » هدف گذاری نمایید .
۲۰۰- هر چند وقت یکبار نهار را با کارکنان صرف نمایید و از این موقعیت به عنوان فرصتی برای ایجاد صمیمیت و اعتماد استفاده کنید .



:: برچسب‌ها: 20 شیوه ارتباط با کارکنان , ایزو 9001 , مشاوره ایزو , ,
:: بازدید از این مطلب : 72
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

ارزیابی عملکرد کارکنان
 در جهان رقابتی امروز تنها سازمان هایی می توانند در این دنیای پرتلاطم باقی بمانند که به بهترین نحو از منابع خود استفاده نمایند. یکی ازمنابع مهم سازمانی نیروی انسانی است.. با توجه به اینکه کارکنان جهت رفع و جبران کاستي‌هاي گذشته و ارتفا بهره وری و اثربخشی، همچنین کشف توانایی های خود، به اطلاع از انتظارات سازمان در مورد خود و میزان عملکرد خود نیاز دارند، ارزیابی عملکرد نیروی انسانی فرایندی بسیار مهم واز حساسترین مسائل مسؤلان در سازمان می باشد. مدیران کلاسیک ارزیابی را به منظور کنترل کار کارکنان انجام میدادند اما امروزه هدف ارزیابی، راهنمایی وارشاد کارکنان برای مشارکت گروهی به منظور افزایش اثربخشی و کارایی سازمان است.
در نظام ارزيابي هاي با بازخورد 3600 درجه ، هدف اين است كه با جستجوي بازخورد از منابع متنوع همچون رؤسا، همقطاران، زيردستان، اعضاي گروه، مشتريان، و تامين كنندگان، اطلاعات دقيق تر و متنوع تري درمورد عملكرد كاركنان به آنها داده شود.
تعریف ارزیابی عملکرد:
 ارزیابی عبارت است از :سنجش نسبی عملکرد فرد در رابطه با نحوه انجام کار مشخص در یک دوره زمانی معین ، در مقایسه با استاندار انجام کار و همچنین تعیین استعداد و ظرفیتهای بالقوه فرد به منظور برنامه ریزی در جهت به فعلیت درآوردن آنها.
در واقع عملکرد حکم حلقه بازخور در سیستم های پویا و زنده را دارد که دربرگیرنده ارزیابی مستقیم عملکرد اشخاص یا سازمانها می باشد.
طبق قانون استخدام کشوری در سال 1368 ارزیابی عملکرد عبارت است از: سنجش و قضاوت در رفتارها ، شایستگی و لیاقت فردی در انتصابات شغلی.
اهداف ارزیابی عملکرد:
ارزیابی عملکرد دارای اهداف گسترده ای می باشد که مهمترین آن ها عبارتند از:
تعیین بازدهی کار یا بهره وری (PRODUCTIVITY )
تعیین کارآیی ( نسبت کار انجام شده به منابع مصروف )
اثربخشی (میزان موفقیت در تحقق اهداف یا انجام رسالتها )
طبقه بندی عادلانه کارکنان
تعیین افزایش مناسب دستمزد و مزایا
شناسایی قابلیت های کارکنان
بهسازی عملکرد
ایجاد نظام عادلانه ترفیعاتی
ایجاد رغبت و علاقه کارکنان ساعی
تعیین روائی آزمونهای استخدامی
برنامه ریزی نیروی انسانی
آموزش و تربیت کارکنان
بهبود ارتباطات رؤسا، سرپرستان و کارکنان
 ایجاد زمینه مشارکت گروهی کارکنان،همگرایی اهداف فرد و سازمان، رسیدن به برتری سازمانی ،پاداشهای مالی مناسب

مزایای ارزیابی عملکرد کارکنان:
ارزیابی عملکرد کارکنان دارای مزایای مهمی برای سازمان می باشد که اهم آن عبارتند از:
شناسایی و تشويق عملکردهاي مطلوب و نهي از عملکردهاي نامطلوب کارکنان
پاسخ به اين نياز کارکنان که “حق دارند از نظرات کارفرما در مورد عملکرد خود مطلع باشند”.
شناسايي افرادي که قابليت ارتقاء دارند و يا مستحق افزايش دستمزد و مزاياي جانبي هستند.
نياز سنجي آموزشي کارکناني که جهت ارتقاء يا جبران کاستي‌ها نياز به آموزش دارند.
 امکان بازنگري مشاغل و پست‌هاي سازماني.

روش های ارزیابی عملکرد کارکنان:
 ارزیابی عملکرد کارکنان به صورت روش های متفاوتی می باشد که هر کدام ان ها مزایای خاص خود را داشته و بسته به شرایط سازمان، مورد استفاده قرار می گسرند. در اینجا به چند روش اشاره نموده و در ضمن، به شرح مختصری از آن می پردازیم.

1. روش امتیازبندی:
در این روش ویژگی های مورد نظر سازمان مشخص شده و هر کدام به 55 دسته امتیازبندی می شوند که عبارتند از: سطوح عالی، خوب، مورد انتظار،نیاز به مراقبت و آموزش، و نامطلوب. سپس امتیازات مربوط به معیار جمع شده و بر طبق این امتیازات یک ارزیابی کلی صورت می گیرد.

2. روش انتخاب اجباری:
 در اين روش در مقابل هر يک از ويژگيهاي مورد علاقه و نظر سازمان، چند جمله از قبل طراحي شده نوشته شده است که ارزياب بايد الزاماً يکي از آنها را انتخاب نمايد.

3. روش ثبت وقایع حساس:
در این روش سرپرست وقایع مهمی را که در روند بهره وری سازمان در عملکرد فرد مشاهده می کند یاداشت میکند ، ودر ارزیابی پایانی فرد مورد ملاحظه قرار میدهد.
4. روش مبتنی بر مدیریت بر مبنای هدف:
در این روش سرپرست و زیردست با آگاهی از شرح شغل هدفهای مورد انتظار را تدوین میکنند و براساس تحقق اهداف، عملکرد زیردست مورد ارزیابی قرار میگیرد.
5. روش درجه بندی:
 در این روش بر اساس یک معیار کلی مثلا عملکرد، افراد در یک جدول از بهترین تا ضعیفترین درجه بندی می شوند.سپس بر اساس امتیاز کسب شده ،بهترین فرد در ردیف اول جدول و بقیه در پشت سر او نوشته می شوند.
6. روش مقایسه فرد به فرد:
در این روش عملکرد هر یک از افراد با عملکرد یکایک سایر افراد مقایسه می گردد.
7. روش بازخورد 3600 درجه

روش بازخور 360 درجه:
اولين بار در سال 19677 ، شخصي بنام لاولر، عنوان نمود كه ارزيابي بر مبناي اطلاعات بدست آمده از يك منبع، تمامي اطلاعات كافي را براي ارزشيابي عملكرد يك فرد فراهم نمي سازد و مشكلات عملكرد تنها در سايه استفاده از اطلاعات چند گانه مقدور خواهد بود.
 این روش، روش مناسبی در زمینه توسعه كیفیت رهبری و مدیریت توسعه است. این فرایند، سیكل كاملی است كه خلاصه بازخوری از همه افراد (سرپرستان، زیردستان و همكاران) در مورد جنبه‌های مختلف سبك رهبری و مدیریت و عملكردشان ارائه می كند. بعضی از سازمانها بازخور را برای یك بخش از سازمان و به طور سیستماتیك انجام می دهند. بازخور به افراد كمك می كند تا ادراك خود را در مورد محیط كاریشان، با ادراك ارزیابی‌كنندگان مهم مقایسه كنند. این ارزیابی‌كنندگان می تواند شامل همكاران، زیردستان، مدیران و حتی مشتریان، عرضه‌كنندگان و اعضای اتحادیه باشند. برنامه بازخور چند منبعی و بازخور 360 درجه از روشهای توسعه یافته فرایندهای ارزیابی عملكرد، بررسیهای سازمانی و بازخور مشتری (بخشی از مدیریت كیفیت جامع) استخراج شده است. سیستم‌های بازخور 360 درجه به دلیل رواج ساختارهای تیمی و سازمانی مسطح‌تر و همچنین در واكنش به مشكلاتی كه با سیستم‌های مدیریت عملكرد سنتی وجود داشته، توسعه یافته است. تعاریف مختلفی از این فرایند ارائه شده است. به طور كلی بازخور 360 درجه یا بازخور چند منبعی، یك رویكرد ارزیابی عملكرد است كه بر داده های جمع آوری شده از سرپرستان، همكــــــــاران، زیردستان، مشتریان و عرضه كنندگان تكیه دارد
اركان بازخور 360 درجه
لپسینگر و لوسیا (۱۹۹۷) بیان می كنند كه فرایند بازخور ۳۶۰ درجه، جمع ادراكات مرتبط با رفتار یك فرد است. بنابراین، برنامه بازخور ۳۶۰۰ درجه، درصدد است تا توجه افراد را به رفتار خود در محیط كاری و نحوهای جلب كند كه بر سایر اعضای سازمان (كه با آنها كار می كند) تاثیر می گذارند.
ارزیابی ۳۶۰۰ درجه اطلاعات ورودی بازخور را از یك رویكرد تك بعدی بالا به پایین به رویكرد چند بعدی (زیردستان، همكــاران و مشتریان) عمومیت می بخشد و می تواند یك “ارزیابی بدون مرز” باشد. از این لحاظ مفهـوم بـــازخور ۳۶۰ درجــه به نظر می رسد، با رویكرد تئوری سازمان بدون مرز متناسب باشد.
واژههای متداولی كه برای بازخور ۳۶۰۰ درجه استفاده می شود؛ عبارتند از: “ارزیابی ذی نفعان”، “بازخور چند معیاره”، “ارزیابی سیكل كامل”، “ارزیابی چند منبعی”، “ارزیابی همكار – زیردست”، “ارزیابی عملكرد گروه”، “ارزیابی چند دیدگاهی”. (مك كارتی، ۲۰۰۱) لپسینگر و لوسیا اشاره می كنند كه بازخور ۳۶۰ درجه با بازخور چند منبعی همخوانی زیادی دارد. آنها یك سیستم ارزیابی چند منبعی ارائه می كنند كه متداولترین منابع ارزیابی بهكار گرفته شده در آن عبارتند از: روسا، زیردستان، خود فرد، همكاران و غیره…..
1. ارزيابي بالا به پايين:
شكل سنتی ارزیابی كه سرپرستان، مدیران و زیردستان را ارزیابی میكنند و هنوز بخش مهمی از فرایند بازخور ۳۶۰۰ درجه است، كه میتواند اطلاعات آموزندهای برای افراد ارائه كند. در این نوع ارزیابی، چهار رئیس وجود دارد كه میتوانند منبع معتبری برای بازخورد باشند. سادهترین و نزدیكترین منبع به افراد “مافوق بلافصل” است و “مدیران ماتریسی”، “مدیر بلافصل قبلی” و سایر روسا نیز در این ارزیابی مشاركت دارند
2. ارزيابي پايين به بالا:
یكی از ابتكارات اصلی فرایند بازخور ۳۶۰۰ درجه اینست كه زمینهای برای ارائه بازخورد به فرادستان ایجاد می شود. در ارزیابی زیردستان یا بازخورد پایین به بالا، زیردستان عملكرد مدیران و سرپرستان را از چندین بعد ارزیابی میكند و نتایج ارزیابی را به فرد اصلی ارائه میدهند. بازخور پایین به بالا به عنوان یك عنصری از فرایند گسترده بازخور ۳۶۰ درجه است و همچنین فرایند مهمی است كه به توسعه سازمان و افراد كمك میكند.
برناردین وبتی (۱۹۸۷۷) به این نكته اشاره می كنند كه باوجود اینكه علاقه زیادی به استفاده از ارزیابی پایین به بالا، در سیستم ارزیابی عملكــرد در تئوری و عمل مشاهده می شود. بااین حال تعداد كمی از سازمانها، از آن بهصورت بهینه استفاده میكنند. به بعضی از دلایل در این زمینه می توان اشاره كرد: سازمانها به این نتیجه رسیدهاند كه “ارزیابی بالا به پایین” متداولترین رهیافت ارزیابی است و در مقایسه با ارزیابی “پایین به بالا” با سبك استبدادی سازگارتر است. همچنین، مطالب تئوریك كمتری در زمینه ارزیابی پایین به بالا وجود دارد تا در سازمانها تغییر سیستم ارزیابی عملكرد استفاده كنند
3. بازخور همكاران:
در مدل بازخور ۳۶۰ درجه، ارزیابی همكاران یك دیدگاه ۱۸۰ درجه در زمینه ارزیابی عملكرد فرد ارائه می كند.
بازخور همكاران، توسط كن و لاولر بدین صورت تعریف می شود:
“فرایند مشاركت گروهی از افراد كه در مورد فرد قضاوت می كنند، به طوری كه هركدام از آنها دارای رفتار، ویژگی یا موفقیت منحصر به فردی هستند.”
آنها همچنین سه روش “ارزیابی همكاران”را بر میشمرند:
 معرفی همكاران: افراد یك گروه، یك سری افراد را تعیین می كنند كه در یك ویژگی خاص یا بعدی از عملكرد، در بالاترین سطح گروه باشند.
 ارزیابی همكاران: اعضای گروه، بااستفاده از یك مقیاس ارزیابی و براساس یك سری ویژگی های پرسنلی یا عملكردی خاصی، سایر افراد را ارزیابی می كنند .
 رتبه بندی همكاران: اعضای گروه، براساس یك یا چند عامل، همدیگر را از بهترین تا بدترین(بـــه صورت یك طیف) رتبه بندی می كنند. كن و لاولر بیان می كنند كه یافتههای پژوهشی ارزیابی همكاران نشان می دهد كه این روش، جنبههای قابل دسترس بودن، اعتبار و دوری از تعصب و گرایشات منفی را در روشهای ارزیابی تقویت می كند.

4. خود ارزيابي: به فرایندی دلالت دارد كه به مــوجب آن، فرد عملكرد خودش را ارزیابی می كند. در این فرایند، خود فرد به عنوان منبع ارزیابی و علاقهمند به خود ارزیابی است.
در زمینه خود ارزیابی (به عنوان یك منبع ارزیابی) در مقایسه با ارزیابی همكاران و زیردستان مباحث كمتری ارائه شده، ولی زمانی كه این منبع ارزیابی در درون فرایند بازخور ۳۶۰۰ درجه بهكار گرفته می شود، یك سری مسائل نیاز به بررسی دارند. كاردی و دوبینز (۱۹۹۴) بحث می كنند كه خودارزیابی، باعث توسعه و بهبود در ارزیابی عملكرد می شود و از رشد تیمها و مشاركت سطح بالا در سازمانها ناشی می شود. باوجود این، باروچ (۱۹۹۶) اشاره می كند كه در بین سایر منابع سیستم ارزیابی چندمنبعی، منبع خودارزیابی، بیشتر از سایر منابع نادیده گرفته می شود.
همچنین آلبرایت و لوی (۱۹۹۵۵) خاطرنشان میسازند كه افراد صرفنظر از اینكه آیا در ساختار رسمی سازمان نیاز به انجام خودارزیابی هست یا نه، به ارزیابی عملكردشان می پردازند. بنابراین، لازم است كه خودارزیابی به عنوان یك عنصر در فرایند ارزیابی عملكرد شناخته شود تا افراد مسئولیت عملكرد خود را برعهده بگیرند.
55. ارزیابی از طریق مشتریان : یکی از منابع بسیار مهم، بلکه از مهم ترین اهداف این ارزیابی آگاهی از نظر مشتریان می باشد که با مدیریت کیفیت جامع مرتبط می باشد.

چرا به بازخور 360 درجه نیازمندیم؟
 ايجاد سه تغيير اساسي مورد بحث در سازمانهاي فعلي، نيازمند اين نكته است كه سازمانها اطلاعات مورد نياز و صحيح را در خصوص پيشرفت و توسعه شغلي، به كاركنان خود ارائه دهند. اين مسئله مي تواند از طريق بازخورد 360 درجه اي صورت گيرد.
گذر از دوران «مديريت» و رسيدن به دوران «رهبريت»
گذر از دوران «ساختارهاي هرمي شكل سنتي» و رسيدن به دوران «محوريت تغيير فرهنگ سازمان»
گذر از دوران «وابستگي افراد به سازمان براي برنامه ريزي شغلي» و رسيدن به «برنامه ريزي شخصي براي پيشرفت شغلي»
نیاز مدیران برای انطباق با محیط تجاری متغیر، دلیل اصلی و رواج بازخور 3600 درجه در دهه‌های گذشته بوده است. منابع ارزیابی (درون و بیرون) سازمان اطلاعات مهمی ارائه می كنند تا سازمان قابلیت انطباق پیدا كند.

مراحل فرايند بازخور 360 درجه
سیستم بازخور 360 درجه شامل مراحل مختلف است:
1. تعیین هدف بازخور 360 درجه: هدف بازخور 3600 درجه اینست كه اطلاعات به‌دست آمده از فرایند برای توسعه مسیر شغلی و ارزیابی عملكرد استفاده شود. این هدف بایستی در ابتدای فرایند مشخص شود و با همه ذی‌نفعان درگیر در فرایند مرتبط باشد.
22. انتخاب ابزار جمع‌آوری داده: ابزارهای ارزیابی شامل پرسشنامه‌هایی است كه توسط ارزیابی‌كنندگان مختلف پر می‌شود، باوجود این، بعضی از سازمانها از مصاحبه نیز استفاده می‌كنند. البته تعداد این سازمانها كم است.
33. تصمیم‌گیری در زمینه موارد: در این زمینه توصیه می شود كه به جای ویژگیهای عمومی بررفتار واقعی فرد توجه شود. بسیاری از صاحبنظران پیشنهاد كرده‌اند كه آیتم‌های ارزیابی باید بر محتوی خاصی مبتنی باشند. بــه طوری كه بتواند خطای ارزیابی را كاهش دهد. رفتارهایی كه ارزیابی می شوند، باید از چشم‌انداز و ارزشهای سازمان ناشی شود.
44. تصمیم‌گیری در مورد دریافت‌كنندگان بازخور: در این مرحله دریافت‌كنندگان بازخور تعیین می شوند. در ادبیات مدیریتی، این عقیده مطرح است كه افراد بایستی برای مشاركت در برنامه بازخور داوطلب باشند. مشاركت اجباری می‌تواند تهدیدكننده باشد و اثربخشی سیستم را به خطر بیندازد. بازخور 360 درجه، به‌دلیل بازخور غنی كه به‌وسیله زیردستان فراهم می شود، ابزار مفیدی در برنامه‌های توسعه رهبری است.
5. پرورش ارزیابی ‌كنندگان و ارزیابی‌ شوندگان: ارتباط با همه ذی‌نفعان درگیر در فرایند بازخور 3600 درجه در مرحله طراحی و اجرای بازخور نیاز است و مهارت‌آموزی بخشی از این فرایند است. پرورش ارزیابی شوندگان در زمینه پذیرش بازخور منفی ضروری است. ارزیابی‌كنندگان باید در زمینه خطاهای مختلف ارزیابی كه ممكنست رخ بدهد (نظیر خطاهای هاله‌ای و سهل‌گیری) آگاهی پیدا كنند.
6.دریافت‌ كنندگان بازخور، ارزیابی‌كنندگان را انتخاب می كنند: ارزیابی كنندگان شامل رئیس، خود فرد، زیردستان و مشتریان داخلی و خارجی هستند.
77. توزیع پرسشنامه: پرسشنامه دو فرم دارند. یك روش، فرمت كاغذ و قلم است كه ارزیابی‌كنندگان برای ارزیابی رفتارهای مختلف فرد استفاده می‌كنند. یك روش كاراتر، فرستادن دیسكت به هركدام از ارزیابی‌كنندگان است و آنها می‌توانند پرسشنامه را به‌طور الكترونیكی تكمیل كنند.
8. تحلیل اطلاعات بازخور: این مرحله توسط مشاوران بیرونی صورت می‌گیرد. در این مرحله اطلاعات بازخور جمع آوری شده و گزارشهای لازم تهیه می شود.
9. بازخوردادن بازخور: زمانی كه گزارشها تهیه شد و گزارش نهایی تكمیل گردید، بازخــــور به دریافت كنندگان بازخور ارائه می شود.
100. پیگیری اجرای فرایند: دریافت‌كنندگان بازخور باید قادر به ایجاد زمینه‌های توسعه باشند و از داده‌های بازخور در زمینه توسعه و مهارت‌آموزی استفاده كنند. ضروری است كه دریافت‌كنندگان بازخور، در زمینه رفع ضعفهایشان، برنامه عملی داشته باشند.
11. تكرار فرایند: در سازمانهایی كه بازخور 3600 درجه به‌طور اثربخش جریان دارد، ممكنست فرایند، بعد از دریافت گزارشهای اولیه بازخور، تكرار شود. البته این فرایند در بسیاری از سازمانها كاملاً جدید است و هدف از اتخاذ بازخور 360 درجه، در این سازمانها درجه اول، ایجاد فرصت مشاركت برای كاركنان است. مدلهای رایج در زمینه توسعه ابزارهای ارزیابی 360 درجه اشاره شده كه می تواند در طراحی فرایندهای بازخور استفاده شوند.
علل رواج بازخور ۳۶۰ درجه
ارزیابی چندمنبعی در سال ۱۹۸۰ در سازمانها رواج یافت و به عنوان یك ابزار توسعه، بهطور گسترده استفاده شد. ارزیابی پایین به بالا و ارزیابی همكاران در ۱۹۷۰ و اواخر ۱۹۸۰۰ مورد توجه قرار گرفته شد، اما تا اواخر ۱۹۹۰ طول نكشید كه بازخور ۳۶۰ درجه متداول شد.
در اواخر ۱۹۸۰ كتابهایی در زمینه بازخور چندمنبعی منتشر شدند كه حاصل تحقیقات انجام گرفته بهوسیله “مركز رهبری خلاق در گرینبور” بودند. براساس این تحقیقات سه یافته بهدست آمده است:
۱ ) بازخور یك عنصر كلیدی در توسعه و شخصیتی و حرفه ای است؛
۲ ) بسیاری از مدیران كارآمد، یادگیرندگان هستند. به عبارت دیگر، مدیران اثربخش، فرصتهای یادگیری و توسعه را تشویق میكنند؛
۳ ) بسیاری از افراد، در محیطهایی با بازخور ضعیف، فعالیت می كنند.
 بهطور كلی محققان معتقدند، یك سری عواملی هستند كه در تكامل ارزیابی منابع چندگانه نقش تسریعكنندگی را برعهده دارند. اولین عامل بررسی نگرش كاركنان است. این بررسیها در زمینه بررسی رضایت كاركنان براساس ابعادی چون خطمشی، رویهها، محیط كاری، مزایا و پاداش است.
جنبش مدیریت كیفیت جامع، با تاكید بر كیفیت و رضایت مشتری به عنوان یك نیروی پیش برنده در توسعه بازخور ۳۶۰ درجه عمل می كند.
مدیریت كیفیت جامع بهویژه برخدمات مشتری / كیفیت توجه دارد. در تلاش برای كیفیت برتر، بازخور ۳۶۰۰ درجه منبع اطلاعاتی قوی و بسیار مفیدی ارائه میكند، بهدلیل اینكه، بااین روش، مشتریان و عرضه كنندگان از جهات مختلف می توانند بازخور دهند. گروت (۱۹۹۶) مدعی است كه مدیریت كیفیت جامع بهصورت یك نیروی تقویت كننده در پیشرفت و توسعه افراد بهكار گرفته شده است، بااین تصور كه نزدیكترین افراد در شغل، دارای بهترین موقعیت برای ارزیابی عملكرد و در نتیجه برای پیشنهاد روشهایی برای توسعه و بالندگی هستند.
از این رو، مدیریت كیفیت جامع، ابزاری برای توسعه فرایندهای بازخور ۳۶۰ درجه بود. عامل تسهیلكننده دیگر، خود ارزیابی است. تورنو و لوندن(۱۹۹۶۶)بحث میكنند كه ارزیابی سنتی سرپرست به ارزیابیكنندگان دیگری نظیر زیردست، همكاران گسترش یافته است تا سیستم ارزیابی عملكرد مناسبتر و منصفانهتری در سازمان ایجاد شود. آنها اشاره میكنند كه نیاز مدیران برای انطباق با محیط تجاری متغیر، دلیل اصلی و رواج بازخور ۳۶۰ درجه در دهههای گذشته بوده است. منابع ارزیابی (درون و بیرون) سازمان اطلاعات مهمی ارائه می كنند تا سازمان قابلیت انطباق پیدا كند.
ادواردز و اون (۱۹۹۶) بررسی كردهاند كه مدیریت برمبنای هدف در ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰۰ رواج یافت. به عنوان بخشی از رهیافت مدیریت برمبنای هدف، افراد به مشاركت در توسعه اهداف كاری و ارزیابی عملكرد خود در مقابل این اهداف تشویق می شوند. بنابراین، مفهوم خودارزیابی عملكرد در فرایند بازخور ۳۶۰ درجه، یك مفهوم كاملاً جدیدی نیست، بلكه از فرهنگ مدیریت برمبنای هدف ناشی می شود. لپسینگر و لوسیا (۱۹۹۸) فرض میكنند كه افزایش رقابت و تمركز بر مشتری روشهای رایج دهه ۱۹۹۰ بودند و این روشها در اتخاذ و رواج ارزیابی منبع چندگانه بهصورت یك كاتالیزور عمل كرده است.
آنها بیان می كنند كه انتقال از ساختارهای سازمانی سسله مراتبی و بوروكراتیك به ساختارهای مسطح باعث رشد و توسعه بازخور ۳۶۰۰ درجه شد. به عبارت دیگر، یكی از پیامدهای ساختارهای سازمانی مسطحتر این است كه، مدیران بیش از پیش به همكاری با سایر افراد سازمان نیاز دارند و انتظار می رود به نتایج دست یابند، حتی اگر آنها هیچگونه نظارتی بر روی افراد نداشته باشند. با چنین ساختارهایی، رهیافت سنتی ارزیابی به عنوان منبع ارزیابی، كارایی نداشته و به فرایند جامعتری نیاز است كه به موجب آن همكاران، مشتریان و سایر ذینفعان بتوانند به فرد بازخور ارائه دهند. والدمن و همكاران (۱۹۹۸)، به دلایل دیگری در زمینه اتخاذ فرایندهای بازخور ۳۶۰ درجه اشاره میكنند: اول، ارائه بازخور به مدیران كمك می كند تا از طریق تلقی همكاران، زیردستان، سرپرستان و مشتریان آگاهی یابند، تا در رفتار و عملكرد تغییرات مثبتی ایجاد كنند.
دوم فرض می شود، كه اجزای فرایندهای بازخور ۳۶۰ درجه به افزایش سطح اعتماد و ارتباط، شكایت كمتر و رضایت بیشتر مشتریان منجر خواهد شد. (مك كارتی، ۲۰۰۱۱) بااین حال بسیاری از محققان و دانش پژوهان ضمن تایید كــارایی بـــازخور بحث می كنند كه فرایند ارزیابی عملكرد، اگرچه، یك عنصر مهمی در كل فرایند عملكرد است، همواره در بسیاری از سازمانها، عامل منفی تلقی شده است. مایر (۱۹۹۱) ادعا میكند كه بسیاری از مدیران ارزیابی عملكرد را كار دشوار و ناخوشایندی تلقی می كنند كه انجام آن در سازمان ضروری است. تیلور و همكارانش (۱۹۹۵) اشاره میكنند كه ارزیابی عملكرد چالش عملی برای همه كسانی است كه در فرایند درگیرنـــد. و لاولر خاطرنشان می سازد كه مدیران فرایند ارزیابی عملكرد را دوست ندارند.
مزیت های بازخور 360 درجه:
از این جهت، بازخور 360درجه مزیتهای فراوانی برای كاركنان و در كل سازمان دارد. این عقیده كه بازخور منابع چندگانه ارتباط دوطرفه را در سازمان، افزایش می دهد، به‌شدت مورد قبول است.
لاندن و بتی بحث می كنند كه بازخور 3600 درجه به ابعاد مهم عملكرد (كه پیش از این نادیده گرفته شده‌اند) توجه دارد. در عین حال، ارزشهای سازمان را به كاركنان انتقال می‌دهد؛ باعث اثربخشی و بهبود روابط كاری و سازمان می‌گردد؛ فرصتهای مشاركت افراد را افزایش می دهد؛ تعارضات را آشكار و رفع می‌كند؛ و احترام به عقاید كاركنان را در مدیریت عالی سازمان، مسلط می كند. كاراوان و همكارانش به بعضی از مزایای فردی و سازمانی فرایند بازخور 360 درجه اشاره دارند. مزایای سازمانی شامل مشاركت كاركنان و روابط كاری مناسبتر در درون سازمان است. اساساً مزیتهای سازمانی حول محور بهبود روابط كاری كاركنان می چرخد. در مورد مزیتهای فردی عقیده بر اینست كه اطلاعات باخور 360 درجه، معتبرتر، منصفانه‌تر و قابل اعتمادتر هستند، به‌دلیل اینكه آنهــــــا از یكسری منابع متعدد جمع‌آوری می شوند. در نتیجه افراد ممكنست راهنمای بهتری در زمینه توسعه كار راهه‌شان داشته باشند. از اینرو كه، بازخوری كه دریافت می‌كنند خودآگاهی را افزایش می‌دهد و این افزایش خودآگاهی گام اولیه در فرایند توسعه كارراهه است
 هازوكا و همكارانش نیز به بعضی از مزیتهای بازخور از دیدگاه فردی اشاره می‌كنند. آنها معتقدند، دریافت‌كنندگان بازخور اطلاعات باارزشی را دریافت می‌كنند كه در تعیین نقاط قوت و ضعفشان ضروری است. بازخور به سایر افراد نیز فرصتی فراهم می كند كه افراد بدون اینكه مشخص شوند، همكارانش را ارزیابی و از آنها انتقاد كنند.
كاربردهای بازخور 360 درجه
متداولترین كاربردهای بازخور 360 درجه عبارتند از:
– توسعه كارراهه: تحقیقات نشان می دهند كه 94درصد سازمانها، از بازخور 3600 درجه برای آموزش و استفاده می كنند. متداولترین كاربرد بازخور چند منبعی، توسعه كارراهه است. كه شامل خودبالندگی، توسعه رهبری، بهبود مدیریت، تعیین نیازهای آموزشی كاركنان است. هدف بازخور، مشخص كردن نقاط قوت و نیازهای توسعه یادگیرنده است و یادگیرنده از افزایش خود ادراكی بهره‌مند می شود.
– تغییر فرهنگی: بازخور 3600 درجه می تواند در جهت تسهیل تغییر سازمانی استفاده شود. محققان معتقدند كه ارزیابی منابع چندگانه، آگاهی از اهمیت رفتارهای رهبری، نتایج واحد كاری و انتظارات مشتری از استراتژی اصلی و سازمان را ارائه می‌دهد. اورلی (1994) مدعی است كه بسیاری از سازمانها از بازخور 360 درجه برای تغییر فرهنگ سازمان، تسریع تغییر و ارتقای توانمندی كاركنان استفاده می شود.
زمانی كه هدف سازمان تغییر فرهنگ سازمانی است، بازخور 3600 درجه می تواند چرخه موثرتری در زمینه ارتباط كاركنان با قابلیتها و رفتارهایی كه برای سازمان ارزشمند است، ارائه كند. اسمیتر معتقد است كه محتوی ارزیابی منابع چندگانه باابعادی از عملكرد، در ارتباط است كه برای سازمان مهم هستند. این رفتارهای مهم ابزار ارزیابی و افرادی را دربردارند، كه در معرض ارزیابی منابع چندگانه، شمایی از عملكرد مطلوب و رفتارهای مورد انتظار را توسعه می دهند.
– ارزیابی عملكرد: در زمینه استفاده از بازخور منابع چندگانه به عنوان یك روش تعیین پاداش كاركنان در بین صاحبنظران اختلاف وجود دارد. بعضی از محققان معتقدند، ایجاد ارتباط بین بازخور 3600 درجه با پاداش و غیره، باعث كاهش اعتماد به این سیستم می شود. بااین حال در زمینه ارزیابی عملكرد، به عنوان كاربرد بازخور 360 درجه، مطالب تئوریك قوی وجود دارد.
 در زمینه ارزیابی عملكرد، سه منبع متمایز مشخص شده است كه سازمانها از آنها استفاده می كنند. اولین گروه شامل آنهایی هستند كه رفتار فرد (دریافت كننده بازخور) را مشاهده می كنند و بنابراین در موقعیت ارزیابی قرار دارند. این گروه شامل رئیس، همكاران، زیردستان، مشتریان درونی و بیرونی هستند. منبع دوم بازخور، محیط شغلی است. منبع سوم، خود افراد هستند كه می توانند در مورد عملكرد خودشان قضاوت كنند.
-افزایش اثربخشی تیم: سازمانها از بازخور در جهت ارتقای اثربخشی تیم نیز استفاده كنند. بسیاری از شركتها و موسسات سیستم‌های بازخور 3600درجه ای را توسعه می دهند كه بر مهارتهای مورد نیاز در اثربخش‌تر كردن تیم‌های كاری تاكید دارد. اطلاعاتی كه این فرایندها جمع‌آوری می كنند، هم رفتارهای ضروری تر را مشخص می سازد و هم به افراد كمك می كند تا آنچه را درك كنند كه برای اثربخشی تیم لازمست ماهیت متفاوت بازخور 360 درجه برای توسعه مهارتهای كار تیمی، مناسب است. بنابراین، متداولترین كاربردهای بازخور 360 درجه بر كارراهه و سایر اشكال توسعه كاركنان تاكید دارند.
از این جهت، بازخور 360درجه مزیتهای فراوانی برای كاركنان و در كل سازمان دارد. این عقیده كه بازخور منابع چندگانه ارتباط دوطرفه را در سازمان، افزایش می دهد، به‌شدت مورد قبول است.
لاندن و بتی بحث می كنند كه بازخور 3600 درجه به ابعاد مهم عملكرد (كه پیش از این نادیده گرفته شده‌اند) توجه دارد. در عین حال، ارزشهای سازمان را به كاركنان انتقال می‌دهد؛ باعث اثربخشی و بهبود روابط كاری و سازمان می‌گردد؛ فرصتهای مشاركت افراد را افزایش می دهد؛ تعارضات را آشكار و رفع می‌كند؛ و احترام به عقاید كاركنان را در مدیریت عالی سازمان، مسلط می كند. كاراوان و همكارانش به بعضی از مزایای فردی و سازمانی فرایند بازخور 360 درجه اشاره دارند. مزایای سازمانی شامل مشاركت كاركنان و روابط كاری مناسبتر در درون سازمان است. اساساً مزیتهای سازمانی حول محور بهبود روابط كاری كاركنان می چرخد. در مورد مزیتهای فردی عقیده بر اینست كه اطلاعات باخور 360 درجه، معتبرتر، منصفانه‌تر و قابل اعتمادتر هستند، به‌دلیل اینكه آنهــــــا از یكسری منابع متعدد جمع‌آوری می شوند. در نتیجه افراد ممكنست راهنمای بهتری در زمینه توسعه كار راهه‌شان داشته باشند. از اینرو كه، بازخوری كه دریافت می‌كنند خودآگاهی را افزایش می‌دهد و این افزایش خودآگاهی گام اولیه در فرایند توسعه كارراهه است
 هازوكا و همكارانش نیز به بعضی از مزیتهای بازخور از دیدگاه فردی اشاره می‌كنند. آنها معتقدند، دریافت‌كنندگان بازخور اطلاعات باارزشی را دریافت می‌كنند كه در تعیین نقاط قوت و ضعفشان ضروری است. بازخور به سایر افراد نیز فرصتی فراهم می كند كه افراد بدون اینكه مشخص شوند، همكارانش را ارزیابی و از آنها انتقاد كنند.
مدل های رایج در بازخورد 360 درجه
11. مدل اول «تحليل شغل» است. اين نوع ارزيابي، دانش، مهارتها و تواناييهاي مبتني بر رويه‌هاي تحليل شغل سنتي را مي سنجد. براي مثال، دانش، مهارتها و تواناييهاي مورد نياز يك شغل خاص، از طريق مصاحبه با متصديان و داده‌هاي جمع‌آوري شده از پرسشنامه‌هاي اطلاعات شغلي تعيين مي شود.
2. مدل دوم مبتني بر قابليت فرد است. به جاي سنجش ساده مهارتها و تواناييها، بر ارزيابي قابليتهاي مرتبط با شغل خاص متمركز است.
 قابليت مديريتي : «ويژگيهاي يك فرد كه به رفتارهايي منجر مي شود كه نيازهاي شغلي را در درون پارامترهاي محيط سازماني برآورد مي كند و در حقيقت نتايج مطلوب را تحقق مي بخشد. اين قابليتها از طريق مقايسه رفتارهاي افراد داراي عملكرد بالا با افراد داراي عملكرد پايين مشخص مي شود.»
3. مدل سوم بر برنامه ريزي استراتژيك تمركز دارد. اين نوع ارزيابي 3600 درجه، دانش، مهارتها و تواناييها را براساس برنامه‌هاي استراتژيك سازمان مي‌سنجد. عقيده بر اينست كه اين رفتارها يا تواناييها، سازمان را در دستيابي به اهداف و برنامه‌هاي استراتژيك خود ياري مي رساند.
4. مدل چهارم از تئوری توسعه ناشی می شود. كه بر مدلهای مفهومی و تئوریك رشد و توسعه كارراهه ارتباط نزدیك دارد. براین اساس كه بازخور 3600 درجه به افزایش خودآگاهی و در حقیقت به فرایندهای توسعه كارراهه موثرتر منجر می شود
55. مدل پنجم بر تئوری شخصیت متكی است. این مدل مهارتها، دانش و تواناییهایی را می‌سنجد كه با شخصیت (نظیر كیفیتها، خصوصیتها، ویژگیها، سبكهای ارتباطی، روابط بین فردی و شناخت افراد) در ارتباطند.
نکات مهم در به کارگیری بازخورد 360 درجه
برای اینكه سازمانها قادر به اتخاذ بازخور چندمنبعی موثر باشند و از نتایج بازخور استفاده بهینه كنند، توجه به چند نكته ضروری است.
1. آگاهی
قبل از سرمایه‌گذاری برای به‌كارگیری یك ابزار یا فرایند خاصی، نحوه استفاده از آن آموخته شود. در بازخور منبع چندگانه یا 360 درجه، به‌عنوان یك فرایند جامع، نیاز به آگاهی لازم از تمام ابعاد آن است.
2. حمایت از اعتبار بازخور 360درجه:
o چرا افراد باید به همدیگر بازخور ارائه دهند؟ این امر به افراد فرصت می‌دهد تا از اطلاعات عینی مربوط به عملكرد استفاده كنند.
o چه سودی برای ارائه‌دهنده بازخور دارد؟ جواب اینست كه، افرادی كه با همدیگر كار می كنند می توانند از همدیگر حمایت كنند یا برای همدیگر مشكل‌ساز شوند.
بازخور فرصتی برای ایجاد تغییر مثبت در رفتار كاری افراد است.
3. از تسهیل‌كننده‌های ماهر استفاده شود:
 بازخور منابع چندگانه چیزی بیشتر از یك ابزار است. یك فرایندی است كه چندین رخداد در آن باید تسهیل شود. در این زمینه جلساتی كه قبل از ارزیابی برگزار می‌شود، آسانترین روش برای تسهیل است. جلسات آموزشی و تصمیم‌گیری ممكنست توسط مدیران آشنا با موضوع اداره شود. جلساتی كه بعد از ارزیابی برگزار می شود، بالقوه، چالشی هستند و شامل پذیرش و تفسیر بازخور، بازخور تكمیلی، برنامه‌ریزی توسعه افراد و هدایت عملكرد است.
4. پیگیری برنامه های توسعه:
 اگر سازمانی قصد برنامه ریزی توسعه مورد نیاز یا فراهم ساختن منابع توسعه ندارد، افراد در نهایت به این نتیجه می رسند كه پروسه، منفعتی برای آنها ندارد. عدم پیگیری برنامه‌های توسعه، باعث می شود، فرایند مورد نظر، بدون فراهم ساختن ابزار توسعه و بهبود پایان می پذیرد.
5. بازخور توسعه‌ای از تصمیمات پاداش دهی و برنامه های پرسنلی جدا شود:
 در صورتی كه بازخور عملكرد در گذشته به فعالیتهای پاداش‌دهی و یا سایر تصمیمات منابع انسانی مرتبط باشند افراد كمتر به این امر باور پیدا می‌كنند كه بازخورها اكنون برای اهداف توسعه‌ای استفاده می شود. زمانی كه افراد احتمال دهند كه ممكنست، در این فرایند، شغل یا كار راهه‌شان در معرض خطر باشد، در ارائه بازخورهای صحیح، دچار مشكل می‌شوند. آنها ممكنست سعی كنند از امنیت شغلی دوستانشان حمایت كنند یا در اخراج افرادی كه نمی توانند از آنها پیش بیفتند تلاش كنند.
6. حمایت مدیران عالی:
فرایند بازخور 360 درجه باید حمایت مدیریت عالی سازمان را به همراه داشته باشند و سایر مدیران را به‌انجام چنین كاری در سازمان تشویق كنند. سازمان باید براساس داده های بازخور 3600 درجه، برنامه‌هایی برای حمایت از فعالیتهای بالندگی داشته باشد، در غیر این صورت، تجربیات كسب شده در این زمینه ممكنست اتلاف شود.

منابع
1. جونز ،جان و اي وبرلي، ويليام، (1379). بازخور 360 درجه راهبردها، رهيافتها و شيوه‌هايي براي مديران. سيد اسماعيل اصغرپور و غلامرضا طالقاني، تهران: ساپكو،
2. فانی،علی اصغر و عباسی،طیبه(1382).بازخورد 360 درجه. نشریه تدبیر. شماره 137
3. رابينز، استيفن پي؛.(1382). كليدهاي طلايي مديريت منابع انساني. غلامحسين خانقايي ، تهران:فرا
4.  CACIOPPE.R, (1999), “USING 360 FEEDBACK AND THE INTEGRAL MODEL TO DEVELOP LEADERSHIP AND MANAGEMENT”, LEADERSHIP AND ORGANIZATIONAL DEVELOPMENT JOURNAL
5. سعادت، اسفنديار، 1385، مديريت منابع انساني، انتشارات سمت، چاپ دوم
6. ناصر، میر سپاسی،1387، مدیریت استراتژیک منابع انسانی و روابط کار، تهران: انتشارات میر.
7..MACCARTY.M AND TOMAAS N CARAVAN (2001), 360 FEEDBACK AND PROCCASS: PERFORMANCE IMPROVEMENT AND EMPLOYEE CAREER DEVELOPMENT”, JOURNAL OF  EUROPEAN INDUSTRIAL TRAINING, PP.5-3



:: برچسب‌ها: ارزیابی عملکرد کارکنان , مشاوره ایزو , گواهینامه ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 242
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

شش سیگما چیست ؟

در واژه های ریاضی ۶ سیگما یک معیار سنجش عملکرد آماری است که در آن ۳.۴ نقص در یک میلیون مشاهده می گردد . ۶ سیگما یک رویه سیستماتیک و قانونمند را برای بهبود پروسه های تجاری بر پایه نیازهای مشتری و تجزیه و تحلیل واقعی فرآیندهای در حال انجام در موسسه ارائه می کند .
سیستم مدیریت کیفیت ۶ سیگما روشی سیستماتیک برای توسعه کیفیت تولید و فرآیندهای کار سازمانی است . ۶۶ سیگما با مشتری آغاز می شود تا به روشنی خواسته های سیستم را مشخص سازد و سپس اهداف بهینه سازی فرآیند را به مجموعه ای از اندازه گیریهای کمی و ابزارهای آماری پیوند می دهد.۶ سیگما بطور کلی به دنبال ایجاد یکنواخت سازی هدف و بهینه سازی کیفیت و بهره وری در فرآیندها می باشد .
۶ سیگما برای امور بازاریابی ، خدمات، مالی، فروش در فرآیندهای تولیدو مهندسی بکار می رود .
۶۶ سیگما یک آرایه از اصول کیفیتی اثبات شده و تکنیکهای آماری بکار گرفته شده در دودهه اخیر است . این روش کیفیتی بالا بهمراه دارد و یک روش تحلیلی برای بهینه سازی با استفاده منظم از وقایع ، داده ها، آنالیزهای آماری،توجه به داده های مدیریت و فرآیندهای بهینه سازی می باشد.
● شش سیگما چیست؟
Six Sigma یک استراتژی تحول سازمانی است استراتژی تحولی ۶sigmaa ، سیستمی است که موجب توسعه و گسترش متدهای مدیریتی، آماری و نهایتاً حل مشکلات شده و به کمپانی امکان جهش و تحول را می دهد.
● قابلیتهای بهبود:
 احراز کیفیت برتر و افزایش قابلیت اعتماد در محصولات تولید شده و مونتاژ شده نیازمند چارچوبی است که به قابلیتهای سازمان در زمینه های مدیریت، کاربرد اطلاعات و تکنولوژی یکپارچگی ببخشد. برای استفاده از اطلاعات، وجود یک سری ابزارهای آماری که بتوان به وسیله آنها عملکرد فرآیندها و تولیدات را بهینه نمود، بسیار ضروری است. در دنیای رقابتی امروز، کیفیت خوب یک ویژگی تجملاتی نیست بلکه از دیدگاه هر دوی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان یک نیاز بنیادی است.
صرف نظر از تعریفهای متعدد کیفیت، یک سری ویژگیهای مشترک جهانی برای آن درنظر گرفته شده است که عبارتند از : عملکرد دقیق، حداقل تغییر و کمترین هزینه.
 دانشمندان و مهندسینی که به طور عمومی و کلی با مسائل برخورد می کنند علاقمند به مورد اول، آمارگران، متمایل به مورد دوم و مدیران تجاری دوستار مورد سوم می باشند. بدیهی است فرآیند و یا محصولی موفق است که برخوردار از همه موارد فوق باشد.
۶sigma فلسفه بهبود مستمر است و به سمت “عالی شدن در همه کارها” پیش می رود. ۶sigmaa سیستمی است که تعیین می کند کجا قرار گرفتیم، دوست داریم کجا باشیم، چگونه به آن مقصد می رسیم و چگونه در طول راه پیشرفت می کنیم.
۶sigma یک ابزار است که برای میزان سازی دقیق ماشین فرآیند به کار می رود و اینکار را از طریق مشتری مداری، بهبود مستمر و درگیر کردن و مشارکت همه اعضا در داخل و خارج سازمان انجام می دهد.
در مبحث ۶sigma ، ۳۳ حوزه اصلی وجود دارد: حوزه اول “فلسفه” است که طریقه حرکت، چشم انداز و جهت حرکت سازمان را تعیین می کند. حوزه دوم “مقیاس” است که به سازمان این امکان را می دهد تا به طور دقیق نحوه عملکرد فرآیندها را مشخص کند. حوزه سوم نیز “روش شناسی” است. روش شناسی یک فرآیند سیستماتیک است که موجب شناسایی، تبیین، اندازه گیری، تحلیل، توسعه و استاندارد شدن یک فرآیند می شود.
هر چه تعداد ۶sigma ها بیشتر باشد میزان خطا کمتر است. هر چه تغییرات کوچکتر باشند هزینه کمتر است. بهترین سازمانها حدود ۳ یا ۴۴ سیگما بکار می گیرند که این تعداد، احتمال بروز خطا در یک میلیون واحد را به ۶۲۰۰ عدد می رساند. به طور عملی تعداد خطاها می تواند تا ۴/۳ واحد در هر یک میلیون واحد کاهش پیدا کند و این به معنی میلیون ها دلار صرفه جویی است.
۶sigma یک رویکرد تحولی مدیریتی است که باعث ارتقا و بهبود کیفیت می شود. ۶sigmaa یک استاندارد جهانی است که علاوه بر تامین نیاز مشتریان باعث توسعه و پیشرفت کارکنان در لایه های جدید می شود و این به منزله یک مسئولیت برای نیروهای انسانی است نه فقط یک فرصت.
نیروهای انسانی نیازمند افزایش ارزش عملکردهای خود می باشند که این کار را با ایفای یک نقش کلیدی و پیاده سازی ۶sigma در سازمان خود انجام می دهند
به طور ساده می توان گفت، ۶sigma متدی است که بر اساس داده (data) هدایت می شود وهدف آن دستیابی به کیفیت برتر است. چیزی که ۶sigmaa را از سایر اصول کیفیت متمایز می کند این است که پیش گبری قبل از وقوع اشتباهات. به طور ویژه می توان گفت ۶sigma یک تلاش نظم یافته است که فرآیندهای تکرار شوند سازمان را در بخشهای طراحی محصولات، عملکرد تامین کنندگان، سرویسهای خدماتی و … از نزدیک مورد سنجش قرار می دهد.
۶sigmaa یک متد آماری است که نیازهای مشتری را به صورت وظایف جداگانه تعریف کرده و ضمناً یک سری ویژگی های بهینه در صورتیکه بین آنها عملکردهای فیمابین وجود داشته باشد، برایشان در نظر می گیرد. همانطور که از شواهد پیداست، گامهایی که برای نیل به این هدف برداشته می شود تاثیر بسیار عمیق به روی کیفیت محصولات، عملکرد سرویسهای مشتریان و پیشرفتهای حرفه أی پرسنل خواهد گذاشت.
۶sigmaa به دلیل تاکید عمیق بر روی تحلیلهای آماری، مقیاسهای ارزیابی طراحی، تولید محصول و فعالیتهای متمرکز در حیطه مشتری گرایی، قادر است احتمال بروز خطا در محصولات و سرویسها را به میزان بی سابقه أی کاهش دهد. ۶sigma حاصل پیوند سیستمهای اجتماعی و فنی است.
 عوامل انسانی با بهره گیری از مزایای پیشرفتهای تکنولوژیکی، سرانجام نظامی بر اساس این واقعیت ایجاد خواهد کرد که برای حفظ بقا در دنیای رقابت آمیز امروز، وجود کیفیت بسیار بالا با صرف هزینه بسیار اندک، فوق العاده ضروری است. ۶sigma در واقع نقشه جاده بقا و موفقیت است.
برای اجرای ۶sigmaa در سازمان ابتدا باید تیمهایی تشکیل شود. نقشی که هر یک از اعضای تیم ایفا خواهند نمود تعیین کننده نوع و سطح آموزشی است که دریافت می کنند.به عنوان مثال اعضای کلیدی این تیمها توسط متخصصین خارج از سازمان به عنوان رهبر گروه آموزش می بینند.
علاوه بر این تیمها، گروههای حمایت کننده نیز تشکیل می شود که تعداد زیادی از اعضای آن تمام وقت خود را صرف اجرای هر یک از این پروژه ها می کنند.
زماینکه تصمیم می گیرید یک فرآیند را اصلاح کنید باید بهترین روش را برای اجرای آن اتخاذ کنید. به همین منظور باید بهترین نوع تیم انتخاب شود. اما این تیم الزاماً باید (Action team process) PAT باشد؟
 قهرمانان – مرشدان – کمربند مشکی ها و کمربند سبزها تیمهای مذکور را به صورت مرتبط با یکدیگر در سرتاسر سازمان هدایت می کنند. نقش مرشدان هدایت استراتژی کسب و کار – حمایت و راهنمایی است. وظیفه کمربند مشکی ها پیاده سازی، هدایت و نتیجه گیری از پروژه تیمهای ۶sigma است. نقش کمربند سبزها هم این است که با بکارگیری مهارتهای فنی خود در ۶sigma در مورد موضوعات روز درون سازمانی با تیم همکاری می کنند و این فرصتی برای بهبود است.
 جلسات تعاملی، در طول چندین هفته برگزار می شود. (این جلسات فقط مختص متخصصین فنی و یا مدیریتی است نه همه کمربند سبزها) . کمربند سبزها کسانی هستند که جلسه را با موفقیت گذرانده و برای بکارگیری ابزارهای بهبود و توسعه آموزش دیده اند. پس از سپری شدن نخستین هفته، پروژه ها انتخاب شده و آموزش دیدگان موظف به بکارگیری و اجرای مباحثی می شوند که در طول دوره آموخته اند. پس از پایان هر برنامه نیز نتایجی را که از این جلسات گرفته اند، ارائه می دهند. کسانیکه این جلسات را با موفقیت پشت سر گذاشته و پروژه ها را اجرا می کنند، گواهینامه “کمربند مشکی” دریافت می کنند. این افراد مسئول اجرای ۶sigma در واحد کسب و کار خود شده و تیمهای مذکور را هدایت و رهبری می کنند، علاوه بر این مدیران را نیز در جهت اولویت دادن به امور، برنامه ریزی و اجرای پروژه ها، ارشاد و هدایت می کنند. از دیگر وظایف این گروه بکارگیری، آموزش و توزیع ابزارها و متدهای لازم برای کمربند سبزها و اعضای تیمها می باشد.
 تنها تعدادی از این افراد به سومین سطح که بالاترین لایه نیز می باشد راه پیدا کرده و اصطلاحاً “استاد کمربند مشکی ” می شوند. البته قبل از دریافت گواهینامه مذکور موظف به هدایت چندین تیم و پروژه می گردند. “استاد کمربند مشکی ” ها در واقع کارشناس اجرای ۶sigma و تئوری آن می باشند باید فرآیندها را آموزش دهند. این افراد متخصصین کیفیت در روش شناسی و بکارگیری ابزار بهبود در همه سطوح سازمان می باشند. ضمناً فرآیند یکپارچه سازی ۶sigma با استراتژی کسب و کار سازمان و برنامه های عملیاتی آن را نیز رهبری می کنند.
تسهیلات و امکاناتی که ۶sigmaa در بخشهای بهبود کیفیت، کاهش هزینه، جلب رضایت مشتری و حفظ وفاداری و پیشرفت کارکنان ایجاد می کند بسیار وسیع است. از طرفی برای تبدیل قابلیتهای بالقوه ۶sigma به صورت بالفعل باید زمان کافی، استعداد، سرمایه گذاری های درست و … به اینکار اختصاص داده شود. اجرای ۶sigma نیازمند تمرکز بسیار و کار تیمی قوی است hحراز کیفیت برتر و افزایش قابلیت اعتماد در محصولات تولید شده و مونتاژ شده نیازمند چارچوبی است که به قابلیتهای سازمان در زمینه های مدیریت، کاربرد اطلاعات و تکنولوژی یکپارچگی ببخشد. برای استفاده از اطلاعات، وجود یک سری ابزارهای آماری که بتوان به وسیله آنها عملکرد فرآیندها و تولیدات را بهینه نمود، بسیار ضروری است. در دنیای رقابتی امروز، کیفیت خوب یک ویژگی تجملاتی نیست بلکه از دیدگاه هر دوی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان یک نیاز بنیادی است.
● نحوه پیدایش شش سیگما
 نام و ایده آغازین شش سیگما به بیل اسمیت نسبت داده می شود . وی که در دهه هفتاد و هشتاد میلادی بعنوان مهندس ارشد کیفیت و قابلیت اطمینان در کمپانی موتورولا به فعالیت مشغول بود اکنون پدر شش سیگما نام دارد . بیل اسمیت با مشاهده افزایش نرخ خطا در نتیجه افزایش پیچیدگی محصولات و اضافه شدن بر تعداد قطعات آنها به نا کارآمد بودن سطح کیفیت سه سیگما پی برد و با تلفیق مفاهیم قابلیت اطمینان و تکنیک های مهندسی کیفیت ایده آغازین شش سیگما را در حضور مدیر عامل موتورولا باب گالوین مطرح نمود وی با تشخیص ژرف نگری بیل اسمیت او را به بسط تئوری شش سیگما ترغیب نمود . فرآیند گرایی به این مجموعه برنامه شش سیگما در ۱۵ ژانویه ۱۹۸۷ به صورت رسمی توسط باب گالوین در موتورولا معرفی و رسیدن به سطح کیفیت شش سیگما به عنوان یک هدف راهبردی ۵ ساله تعیی گردید . دانشگاه موتورولا و آکادمی شش سیگما به ریاست مایکل هری در سال ۱۹۸۸ تاسیس گردید و در همان سال شرکت موتورولا موفق به دریافت جایزه ملی کیفیت مالکوم بلدریج گردید . در خلال ژیاده سازی شش سیگما در موتورولا مایکل هری بکارگیری مفاهیم مدیریت زنجیر عرضه می باشد و رسیدن به سطح شش سیگما تنها با بکار گیری تکنیک هایی نظیر طراحی نیرومند و طراحی برای شش سیگما امکان ژذیر است . با این حال عمیق شدن در تعالیم بنیادین شش سیگما بهره گیری این روش از تلفیق نظریات مدیریتی دمینگ و جوران و تکنیکهای آماری شوهارت را بوضوح اشکار می نماید
● مزایای شش سیگما :
▪ خلق موفقیت مستمر و باداوم
▪ ایجاد هدفی مشترک در کلیه سطوح سازمان
▪ تمرکز کارا و مؤثر بر مشتری
▪ ترقی و ترویج یادگیری در سازمان
▪تحقق تغییرات راهبردی
▪ تسریع بهبود
● اصول ششگانه شش سیگما :
۱) تمرکز حقیقی بر مشتری
۲) مدیریت بر اساس اطلاعات و واقعیات
۳) تمرکز بر فرآیندها، مدیریت و بهبود آنها
۴) مدیریت پیشگیرانه
۵) همکاری نامتناهی
۶۶) حرکت به سوی کمال (صفر خطا)؛ قدرت تحمل شکست (خطا)

» « شش سیگما »

● سیگمای شش
این فهرست راهنما ،روش کیفی سیگمای شش را معرفی و نکاتی عملی را برای اجرای آن ارایه میکند.
 شرکتها از سیگمای شش برای توسعه کیفیت فرآیندها و محصولاتشان و در نتیجه دستیابی به مزیت رقابتی استفاده مینمایند. تخمین زده میشود که کیفیت ضعیف باعث آسیب و اتلاف منابع شده و بین ۲۰ تا ۴۰ درصد بر درآمد فروش محصولات تاثیرنفی بگذارد. سیگمای شش نمایانگر یک روش ساختاریافته و نظاممند برای کاهش این رقم است: در حقیقت، در صورت استفاده کامل از سیگمای شش، شرکتها میتوانند این رقم را به ۱۰ درصد برسانند. اگرچه برای بسیاری شرکتها دستیابی به عدد صفر غیرممکن است اما سیگمای شش توان بالقوه نزدیک شدن به این عدد را دارد.
● تعریف
 سیگمای شش هم فنی و هم فلسفی است و به تلاش برای حذف اتلاف منابع و بهبود عملکرد فنی متکی است . نقطه ثقل سیگمای شش، یک روش آماری است که دربرگیرنده ویژگیهای بهینه برای تمامی فرآیندهای سازمان و سپس استفاده از تجزیه و تحلیلهای آماری برای کاهش اثار اتلاف منابع در فرآیندها، محصولات و خدمات تا حد صفر است. این امر با یک فرهنگ سازمانی همراه میشود که متمرکز بر ارزش آفرینی برای مشتریان و حذف تمامی فرآیندهایی است که به تحقق این هدف غایی کمک نمیکنند.
سیگمای شش یک علامت تجاری ثبت شده برای موتورولا است که این روش را با موفقیت کامل در دهه ۱۹۸۰۰ اجرا کرد. این امر مبتنی بر ابزارها و شیوههای آماری مدیریت کیفیت بوده که جوزف جوران معرفی کرده است.
● مزایا
اجرای سیگمای شش به معنای موارد زیر است:
▪ کیفیت، عملکرد، بهرهوری و مزایای رقابتی توسعه یافتهاند؛
▪ هزینهها به میزان زیادی کاهش یافتهاند؛
▪ اتلاف منابع و تاثیرمنفی زیست محیطی به حداقل رسیدهاند؛
▪ کارمندان انگیزه پیدا کردهاند؛
▪ رضایت شغلی افزایش یافته است؛
▪ پیشرفتها در طول زمان استمرار دارند؛
▪ اهداف ملموس عملکردی ایجاد شدهاند؛
▪ دادهها تحلیل شده و شواهد مستند ارایه شدهاند.
● مشکلات
▪ ادعا در مورد توان بالقوه آن بسیار زیاد است وبرخی خوشبینیهای مربوط به آن میتواند غیرواقعبینانه باشد؛
▪ در ابتدا، برای کارمندان بسیار سخت است که این روش را درک نمایند؛
▪ سرمایهگذاری در آموزش تخصصی سطح بالا و پیشرفته مورد نیاز است؛
▪ باید به تغییر فرهنگی در سازمان اقدام کرد؛
▪ این پروژهای بلند مدت است که نیازمند تعهدی عمیق است؛
▪ این امر نیازمند گردآوری و تفسیر دادهها میباشد که خود کاری دشوار و زمانبر است.
● فهرست راهنمای عملی
۱) سیگمای شش را درک کنید
 پیش از آن که سازمان بتواند از سیگمای شش استفاده کند، مدیران آن سازمان باید دقیقاً آن را درک نمایند. سیگما یک حرف یونانی است که در ریاضیات استفاده میشود و نمایانگر انحراف معیار یا میزان تفاوت یک فرآیند با میزان میانگین است. همچنان که سطح سیگمای شش افزایش مییابد، سطح تفاوت و اختلاف کاهش مییابد. روش سیگمای شش مبتنی بر کاهش مستمر اختلاف در فرآیندها و محصولاتی است که باعث ایجاد نقصان میشوند. این امر از طریق محاسبه تمامی اختلافها و تفاوتها در فرآیندها و یافتن علل آنها مشخص میشود. این امر توسعه ابزار عملیاتی برای کنترل و کاهش سطح اختلاف را میسر میسازد. ابزارهای مورد استفاده در این مرحله عبارتند از کنترل فرآیند آماری، شبیهسازی رایانهای، تولید در چرخه کوتاه مدت، تعیین صلاحیت عرضهکنندگان و غیره.
 سیگمای شش نه تنها دربرگیرنده کاهش اختلاف موجود بلکه متضمن اجتناب از اختلافاتی است که ممکن است در آینده رخ دهند. بر این اساس، طراحان باید اقدام به طراحی بهرهوری کنند و تمامی محصولات و خدمات جدید را تا حد امکان موضوع این تفاوت قرار دهند. هدف از این کار طراحی محصولات برای به حداقل رساندن هر گونه اشتباه است.
۲- بر فرهنگ سازمانی تمرکز نمایید و مدیریت تغییر را مهیا نمایید
 سیگمای شش یک تغییر اساسی است لذا مهم است که بر مقاومت کارکنان چیره شوید. فرهنگ سازمان میتواند به این تغییرکمک شایانی کند. سیگمای شش از طریق تیمهای پروژه اجرا میشود لذا کار تیمی کلید موفقیت آن است. فرهنگی که اشاعه دهنده تفکر خلاق و نوآوری باشد، به این فرآیند کمک میکند زیرا باید بر مشکلات زیادی چیره شد.
۳) در مورد شرایط اجرا تصمیمگیری نمایید
 اگر چه سیگمای شش باید به طور کامل در سازمان به اجرا درآید اما تعداد زیادی از شرکتها آن را به شکلی محدود اجرا می کنند. مشخص نمایید که آیا میخواهید بر فرآیندهای تولیدی یا مهندسی تمرکز نمایید یا بر پروژههای استراتژیک سازمان.
۴) پرسنل کلیدی را انتخاب کنیدو آموزش دهید
تیمها باید بر اساس توجیه درباره اجرای سیگمای شش ،در حوزههای مختلف شکل بگیرند. اعضای کلیدی تیم باید در زمینه مهارتهای رهبری آموزش ببینند. آموزش دربرگیرنده سه مرحله است:
▪ کمربند سبز) شرکتکنندگان با تکمیل یک دوره کوتاه مدت که روششناسی سیگمای شش را معرفی میکند، کمربند سبز دریافت میکنند.
▪ کمربند سیاه) برخی از دارندگان کمربند سبز که معمولاً دارای سمتهای مدیریتی هستند، پروژهای را بر اساس دانش و اطلاعات فرا گرفته شده به اجرا درمیآورند. دارندگان کمربند سیاه، مسئولیت رهبری و توسعه تیمها، مشاوره به مدیریت و آموزش تکنیکهای سیگمای شش به اعضای تیم را بر عهده میگیرند.
▪ کمربند سیاه ارشد) افراد برگزیده و منتخب باید آموزش بیشتری ببینند که باعث میشود آنها به کارشناسان و متخصصان سیگمای شش تبدیل شوند، رهبری کامل این ابتکار را بر عهده بگیرند، آن را با طرحهای استراتژیک سازمان خود تلفیق کنند و این تکنیکها را به دیگران آموزش دهند.
برخی شرکتها از عبارات متفاوتی در قبال این سطوح آموزشی استفاده مینمایند. مهم است از نامهایی استفاده شود که به درستی نمایانگر وضع سازمان شما هستند.
۵) تیمهای سیگمای شش را وارد عمل کنید
 وقتی پرسنل آموزش دیدند، تیمها باید فرآیندهای موجود در سازمان را مشخص نمایند. هر فرآیند یک پروژه سیگمای شش تلقی میشود. برای هر پروژه و طبق چارچوب تعیین شده، از تکنیکهای آماری استفاده میشود. این امر معمولاً شامل این مراحل کلیدی است: تعیین مسئله، معیارسنجی، آنالیز، توسعه و کنترل.
 در مرحله نخست، تیم بر شناسایی فرآیندهایی متمرکزاست که مشتریان آنها را ارزش آفرین میدانند. آنها باید بر روی یک فرآیند کامل کار کنند. مثلاً، ممکن است هدف یک شرکت تحویل کالا، تحویل همه اقلام تا ظهر هر روز باشد.
 مرحله بعدی سنجش نحوه اجرای واقعی آن فرآیند است. معیار رایج مورد استفاده، «کسری هر واحد» میباشد که میتوان از آن در قبال هر نوع محصول و خدمات استفاده کرد. این کار با آنالیز اطلاعات همراه است که شکاف میان عملکرد فعلی و هدف مطلوب را با استفاده از تکنیکهای آماری نشان میدهد. دلایل وجود چنین شکافی باید ارزیابی شوند و فعالیتهایی خلاقانه به اجرا درآیند. در مراحل بعد باید به پیشرفتها توجه کرد و فرآیندها را تحت کنترل داشت.
۶) سیگمای شش را با زیرساختار سازمان خود تلفیق نمایید
 اگر سیگمای شش یک ابتکار و اقدام در سطح شرکت باشد، باید آن را به ساختارهای فعلی شرکت پیوند داد. پیوند آن با سیستم پرداخت و تشویق، بودجه واحدها، تعاریف شغلی و دستیابی به امتیازاتی همچون ایزو ۹۰۰۱ را در نظر بگیرید. برای نشان دادن پیشرفتهای حاصل شده ، سیاستها و رویکردها را اصلاح نمایید.
۷) موفقیت را تحت نظارت قرار داده و ارزیابی کنید
 تضمین کنید که پروژهها تحت نظارت قرار دارند، شکستها ارزیابی میشوند و موفقیتها به اطلاع عموم میرسند. سیگمای شش یک اقدام ابتکاری بلندمدت و مستمر است لذا ارزیابی دائم آن حیاتی است تا بتوان آن را در مسیری صحیح هدایت کرد. تضمین نمایید که نه تنها در هزینهها صرفهجویی شود بلکه رضایت شغلی کارکنان و رضایت مشتریان از محصولات و خدمات نیز افزایش یابد. به خاطر داشته باشید که به طور مقطعی فرآیندهایی را ارزیابی نمایید که قبلاً آنالیز شدهاند تا از نقایصی که در شرایط متغیر رخ دادهاند، مطلع شوید.
● سوالات شروع
▪ آیا میدانید چه میزان از هزینههایتان اتلاف میشوند و هیچ ارزشی برای مشتریانتان به دنبال نمی آورند؟
▪ آیا از اشتباهاتی که در زمان استفاده از تجهیزات یا ارایه خدمات به مشتریان رخ میدهد، مطلع هستید؟
▪ سطح کیفی رقبای شما چگونه است و چرا آنها در سطحی بالاتر یا پایینتر از شما قرار دارند؟
● برای سیگمای شش
بایدها
▪ تضمین تعهد مدیریت ارشد
▪ قابل درک و اجرا ساختن امور مختلف
▪ مسئولیت همه افراد برای اجرای سیگمای شش
نبایدها
▪ اجازه ندهید ماهیت ریاضیاتی سیگمای شش شما را بترساند. در این صورت یادگیری آن آسانتر میشود و نرمافزارهای رایانهای میتوانند محاسبات را برای شما انجام دهند.
▪ فراموش نکنید که مهارتهای سادهای همچون اداره جلسات، کار تیمی و چگونگی ایجادتسهیل دراموری راکه برای تجزیه و تحلیلهای آماری مورد نیاز هستند، تدریس کنید.
» 66 سیگما

مقدمه
 شش سيگما يك رويكرد تجاري چندوجهي و همه جانبه است كه به منظور حركت در مسير تعالي سازماني، در صورت بهره گيري درست از آن مي تواند نقش اساسي ايفا كند. اگرچه به ظاهر، يك فرآيند و تفكر آماري را تداعي مي كند ولي به واقع مي خواهد در جاده هاي كيفيت و تعالي از طريق آسيب شناسي متدولوژي، شناسايي نقاط قوت و فرصتهاي بهبود مسير حركت و استقرار سيستم هاي كيفيت را به سمت خطاي صفر (ZERO DEFECT) ترسيم سازد و هدف عملي آنها رسيدن به سطح كيفيت شش سيگما يعني ¾3/4 خطا در ميليون است. اين موضوع خود را در جاهاي بسيار بحراني و حساس مانند حركت امن هواپيماها، كنترل ضربان قلب بيماران، كنترل حسابهاي كلان بانكي و… كه خطاي جزئي در محاسبه ضررهاي جبران ناپذيري را به بار مي آورد، خودنمايي مي كند. در اين مقاله برآنيم كه بگوييم اگرچه اين رويكرد، خود نوعي روش ارزيابي درست است اما خود متدولوژي آن نيز نيازمند ارزيابي است.
ارزيابي شش سيگما
 سازماني ممكن است يك سري معيارهاي امتيازدهي متعادل داشته باشد كه در سطح آن سازمان جاري است. اگر اين سازمان تصميم مي گرفت كه تغييراتي را در طول زمان در اين معيارها به وجود آورد، با تغييرات كمي روبرو مي شد، كه به طور كلي در چنين محيطي، بسياري از معيارها بهبود پيدا نمي كردند. دليل اين امر آن است كه بسياري از سازمانها از رويكرد ساختاري براي بهبود فرايندهايي برخوردار نيستند كه بر معيارهاي اساسي تاثير مي گذارند .
شش سيگما مي تواند به سازمانها كمك كند تا زيربنايي را به وجود آورند كه در آن بهبودها از طريق پروژه هايي صورت گيرد كه از يك نقشه مسير (ROADMAPP) مهندسي مجدد، بهبود فرايند ساختاريافته كه با معيارها مرتبط است، تبعيت كنند. ولي گاهي اين آگاهي به هنگام ارائه شش سيگما كافي نيست. در بعضي از سازمانها، لازم است در زمان انجام ارزيابي نيازها، به منافع اقتصادي شش سيگما توجه بيشتري شود.
ما در اين جا دربارة دو مقياس بحث خواهيم كرد كه نه تنها در هزينه يابي پروژه هاي
بالقوه (SMARTER SIX SIGMA SOLUTION = S44 مفيد هستند، بلكه مي توانند در تصميم گيري راجع به صحيح بودن شش سيگما براي يك سازمان نيز مثمرثمر واقع شوند. اين دو مقياس عبارتند از هزينه كيفيت پايين و هزينه عدم انجام كار. ما در اين مجال به توجيه اقتصادي اجراي شش سيگما خواهيم پرداخت ولي نيروهاي انگيزشي ديگري نيز از قبيل رضايت مشتري دخيل هستند. بااين حال، جلب توجه مديريت اجرايي به هنگام بحث راجع به مفاهيم و مسائل اقتصادي غالباً ساده تر است. رويكرد قوي، تركيب كردن اين دواست، يعني جامه عمل پوشاندن به رضايت مشتري و ساير معيارهاي راهبردي در مفاهيم اقتصادي جهت بررسي توسط مديريت اجرايي.
توجه به منافع مالي به تنهايي مي تواند موجب چشم پوشي سازمان از موقعيتهاي مهمي شود كه ممكن است منافع چشمگيري را از پروژه بهبود S44 نصيب سازد. ما براي اين موقعيتها پيشنهاد مي كنيم كه به كاربرد شش سيگما در سازمان از طريق پاسخگويي به سوالاتي توجه شود كه در انتهاي اين مقاله آمده است.
مفاهيم سطوح كيفي
 سازماني كه به شش سيگما توجه دارد ممكن است به مفهوم عدم انجام كار نيز توجه داشته باشد. اگرهريك از رقباي كنوني سازمان، يا حتي يك رقيب جديد، به سطوح كيفي شش سيگما در بخش صنعت يا بخش بازار آن سازمان دست يابد، ايام سودآوري سازمان تحليل مي رود. وقتي شش سيگما عاقلانه به اجرا درآيد، صرفاً يك برنامه كيفي ديگر محسوب نمي شود. شش سيگما مي تواند بهبود چشمگيري در سطوح تاريخي سازمان به‌وجود آورد و نقشهايي را كه سازمان براساس آنها عمل مي كند كاملاً دگرگون مي سازد. وقتي كسي در يك صنعت، راهبرد تجاري موفق و پايدار شش سيگما را به اجرا در مي آورد، تنها راه تبديل شدن يا باقي ماندن در نقش صنعت پيشگام، اجراي هوشمندانه تر شش سيگما نسبت به رقيب است. اين پرسش كه آيا سازمان بايد راهبرد تجاري شش سيگما را در پيش گيرد، ديگر اهميتي نخواهد داشت بلكه زمان اجراي آن مهم خواهد بود.
سطوح كيفي سه سيگما كه در نيم قرن اخير رايج بوده است، ديگر قابل قبول نيست. براي مثال، در نظر بگيريد كه بازده 99/9درصد در سطوح عملكرد زير در صنايع خدماتي حاصل شود:
20/000 تجويز دارويي نادرست در سال؛
يك ساعت آب آشاميد ني ناسالم در ماه؛
22/000 چك بانكي كه در ساعت به اشتباه كسر مي شود؛
قطع برق، آب يا گرما به مدت 8/6 ساعت در سال؛
دو فرود كوتاه يا بلند در فرودگاههاي عمده در هر روز؛
دو سانحه در روز در يك فرودگاه بين المللي؛
500 فرايند جراحي غير صحيح در هفته؛
2/000 فقره پستي مفقود شده در ساعت؛
32/000ضربان قلب از دست رفته به ازاي هر فرد در سال
براي تاكيد بر مفهوم0/1 درصد نرخ نقص (99/99 درصد بازده)، به اين موارد توجه كنيد: قلب شما در هر چند صد ضربه يكبار نمي تپد، حساب جاري شما به طور تصادفي هزار دلار بابت هـــزينه اي كه انجام نداده ايد، بدهكار مي شود، پرواز شما در يك فرودگاه بين المللي دچار سانحه مي شود، كليه چپ شما برداشته مي شود در حالي كه كليه راستتان سرطاني شده، چك تامين اجتماعي شما توسط دستگاه پردازش پست از بين رفته است، ليوان آب شما آلوده به باكتري سالمونلا است. حوادثي از اين دست، اگرچه كوچك به نظر مي رسند، ولي براي كساني كه آنها را تجربه مي كنند، حائزاهميت و گاهي كشنده است.
 اگر به اين نتيجه رسيده ايم كه جلو اين حوادث قبل از وقوع بايد گرفته شود، پس بايد به طرف سطوح كيفي شش سيگما در كليه محصولات و فرايندهاي مهم حركت كنيم. بعضي از چيزها ارزش تلاش كردن براي سطح كيفي شش سيگما را ندارند. موقعي كه سعي مي كنيم كباب پز حياط خانه را روشن كنيم. اگر يكي از صد چوب كبريت (99 درصد كيفيت) بشكند، اهميت نمي دهيم. ولي اگر شيرگاز كباب پز نشتي داشته باشد و موقع روشن كردن كبريت باعث انفجار شود، آن وقت حتماً اهميت مي دهيم.
هزينه كيفيت پايين
 در بازارهاي مالي دنياي امروز، اعطاي جايزه بابت موفقيتهاي كوتاه مدت را كه براساس سود خالص و بازگشت سرمايه در هر سه ماه محاسبه مي شود تشويق مي كنند. سازمانهاي دولتي و خصوصي، كه مي توانند هزينه كيفيت پايين را تقريباً به طور كامل از بين ببرند، مي توانند در اين زمينه در آينده پيشگام باشند. كانويي (1992) مدعي است كه در اكثر سازمانها 40 درصد مجموع فعاليتها، چه انساني و چه ماشيني، تلف مي شود.
 اگر بتوان اين ضايعات را از بين برد يا به طور چشمگيري كاهش داد، قيمت واحدي كه بايستي بابت كالا و خدمات محاسبه گردد تا بازده سرمايه خوبي را به بار آورد تاحد زيادي كاهش مي يابد، و غالباً به قيمتي منتهي مي شود كه در مقياس جهاني قابل رقابت خواهدبود. لذا، يكي از ويژگيهاي بازيگران در سطح جهاني ظاهراً سرمايه گذاري بسيار كم (قابل چشم پوشي) در زمينه هزينه كيفيت پايين (COPQ = COST OF POOR QUALITY) است. تاكنون سازمانهاي زيادي مزاياي استفاده از رويكرد شش سيگما را در بهبود سودآوري و رضايت مشتري درك كرده اند.
 دولتهاي فدرال و ايالتي اكثر سازمانها را، اگر نگوييم همه را، ملزم به تهيه گزارشات و اسناد مالي مي كنند تا به عنوان مبناي تعيين ميزان ماليات مورد استفاده قرار گيرند. حتي اگر براي ماليات نباشد، سازمانها سوابق مالي دقيق خود را براي اطمينان از كارايي كوتاه مدت و بلندمدت خود حفظ مي كنند. يكي از سوابق بسيار مهم مالي گزارش اختلاف است، كه هزينه ها و فروش واقعي را با هزينه ها و فروش پيش بيني شده يا بودجه بندي شده مورد مقايسه قرار مي دهد. اختلافات چشمگير بلافاصله مورد توجه واقع مي شوند و اقدام اصلاحي صورت مي پذيرد تا دچار مشكل نقدينگي نگردند، تا اواسط قرن حاضر، كمتر شركتي توجه خود را به هزينه هاي مربوط به موارد كيفي در صورت درآمد يا ترازنامه معطوف مي كرد. تنها بديهي ترين دغدغه ها يا نيازهاي بخش كيفيت ممكن بود شناسايي شده و موردتوجه قرار گيرند. در دهه هاي 1950 و 1960، بعضي از سازمانهاي بالنده شروع به ارزيابي و تهيه گزارش درباره هزينه هاي كيفيت كردند. اين امر درنهايت به روشي براي تعريف، اندازه گيري و تهيه گزارش هزينه هاي كيفيت در مقياس زماني منظم – اغلب هفتگي، ماهانه يا فصلي منجر گرديد. درصورت درآمد، هزينه هاي كيفيت معمولاً پشت مقولاتي چون هزينه هاي سربار (هزينه هاي غيرمستقيم) و هزينه هاي مستقيم (كار مستقيم و موادمستقيم) مخفي هستند. ولي تاكيد اوليه بر هزينه هاي كيفي كاملاً دقيق نبود زيرا فقط آشكارترين مقولات كيفي موردتوجه واقع مي گرديد. اين موارد به صورت نوك آيسبرگ يا كوه يخ مي باشد.
با پيشرفت جنبش كيفيت در نيمه دوم قرن حاضر، مشخص گرديد كه هزينه هاي
مرتبط با كيفيت را مي توان به صورت 15 تا 255 درصد مجموع هزينه هاي عمليات نمايش داد و بسياري از اين هزينه ها نيز مستقيماً در صورت گزارش يا ترازنامه نمي آيد. اين هزينه ها كيفي واقعاً هزينه هايي مخفي هستند .
 افزايش كارشناسان فني در بخش كيفيت به تعريف و توجه به اين هزينه هاي كيفي مخفي كمك كرد. محاسبه هزينه هاي كيفي سنگين توجه مديريتهاي اجرايي را جلب كرد. درنهايت اصطلاح هزينه كيفيت پايين به اين هزينه ها اطلاق گرديد. زيرا نمايانگر محصولات يا فعاليتهاي ناخشنودكننده اي بودند كه درصورت حذف، سودآوري سازمان به طور چشمگيري بهبود پيدا مي كرد. طي چند دهه حقايق شگفت آوري در اين باره كشف گرديد:
F هزينه هاي مرتبط با كيفيت بسيار بالاتر از آن چيزي بود كه گزارشهاي مالي نشان مي داد. (20 تا 40 درصد فروش)؛
F هزينه هاي كيفي نه تنها در زمينه هاي توليد بلكه در زمينه هاي پشتيباني نيز به بار مي آمد؛
F اگرچه بسياري از اين هزينه ها قابل اجتناب بود ولي هيچ فرد يا سازماني مستقيماً مسئول كاهش دادن آنها نبود.
درحال حاضر اين هزينه ها در سه مقوله عمده جاي مي گيرند.
 هزينه هاي پيشگيري صرف جلوگيري از بروز عيب و نقص درهمان مرحله اول مي شود. هزينه هاي ارزيابي به تلاشهايي برمي گردد (نظير حسابرسي كيفيت) كه صرف حفظ سطوح كيفيت ازطريق ارزيابيهاي رسمي سيستم هاي كيفيت مي شود. هزينه هاي ناكامي به تلاشهاي پس از وقوعي اطلاق مي شود كه براي محصولاتي كه مشخصات لازم را ندارند يا نمي توانند انتظارات مشتريان را برآورده سازند، صرف مي گردد. نمونه هايي از يكايك عناصر هزينه به شرح ذيل هستند:
پيشگيري:
.آموزش، – ظرفيتهاي مطالعات، – جستجوي همكاران و كيفيت طراحي
ارزيابي:
– پذيرش و تست، – تست تجهيزات و تعميرات، – بازرسي و گزارش تست و ساير مواردي كه صرف بازنگري مي شود.
ناكامي داخل:
– ضايعات و دوباره كاري، – تغييرات طراحي، – تايپ مجدد نامه ها، – تأخيرات زماني و هزينه هاي موجوديها.
ناكامي خارجي:
– هزينه هاي وارانتي، – هزينه هاي بازديد مشتري، – هزينه هاي آموزش كاربردي و بازگشتيها و تماسهاي مكرر.
راهبرد تجاري S4 مستقيماً هزينه كيفيت پايين را مورد هدف قرار مي دهد مسائل هزينه كيفيت مي تواند بركسب و كار تاثير عميقي بگذارد.
 تكنيكهاي شش سيگما اگر عقلايي به كار گرفته شوند مي توانند به حذف يا كاهش بسياري از مسائلي كمك كنند كه بر مجموع هزينه تاثير مي گذارند. ولي لازم است مديريت سوالهاي صحيحي مطرح كند تا اين مسائل به طور موثري موردتوجه قرار گيرند يا زيربنايي را طراحي كند كه ذاتاً چنين سوالهايي را مطرح كند. براي مثال «برخورد» با كارگران و سرپرستان به خاطر نرخ بالاي دورريز درصورتي كه علت آن آموزش ناكافي اپراتور، تجهيزات توليدي منسوخ شده يا تجهيزات بي كيفيت آزمايش براي اندازه گيري پارامترهاي كيفيت باشد، تاثير چنداني نخواهد داشت.
به طور خلاصه مفهوم هزينه هاي كيفيت پايين، ويژگيهاي ذيل را داشته باشد، مي تواند به شناسايي پروژه هاي شش سيگما كمك كند:
قابليت پس انداز مالي قابل ملاحظه را دارند؛
از اهميت راهبردي برخوردارند؛
با مسائل مربوط به متغير خروجي فرايند (KPOV) سروكار دارند؛
براي مشتري اهميت حياتي دارند.
 اگر بتوان نمودار پارتو از حجم پولي مقوله فرعي هزينه هاي كيفيت پايين تهيه كرد به طوري كه بتوان زمينه هاي بهبود را شناسايي كرد، بسيار مطلوب خواهدبود ولي تهيه چنين نموداري تلاش زيادي مي طلبد. براي شروع مي توان كار را از تعيين كمي هزينه هاي كيفيت پايين در يكي از جنبه هاي راهبردي كسب و كار مثلاً دوباره كاري در محل، آغاز كرد و سپس با تعيين كمّي حجم هزينه هاي كيفيت پايين در ساير جنبه هاي كسب و كار، آن را به پايان برد.
هزينه انجام ندادن
 ما به اين سوال پرداخته ايم كه آيا شش سيگما ارزش اجرايي دارد؟ روي ديگر سكه آن است كه اگر شش سيگما را انجام ندهيم چه هزينه اي برايمان خواهد داشت. به عبارت ديگر هزينه انجام ندادن آن چيست؟ مديران در هنگام ارزيابي شش سيگما بايد جنبه هاي گوناگوني را مدنظر قرار دهند: انجام ندادن، تهيه طرح ابتكاري شش سيگما و تدوين راهبرد تجاري شش سيگما. هريك از اين جنبه ها را بررسي مي كنيم.
روش انجام ندادن ممكن است براي يك سازمان انتخاب صحيحي باشد ولي سازمان بايد اين تصميم را پس از مقايسه هزينه انجام ندادن با هزينه انجام آن اتخاذ كند.
 روش تهيه طرح ابتكاري شش سيگما معمولاً به عنوان برنامه ما موردتوجه اعضاي سازمان قرار مي گيرد و اين خطر را دارد كه بدون منفعت زياد در مراحل اوليه به كنار گذاشته شود. در بدترين حالت، اين طرح ابتكاري پس از صرف پول و منابع بسيار از دستور كار خارج مي شود.
 روش راهبرد تجاري شش سيگما اگر عاقلانه به اجرا درآيد بيشترين منافع را دربردارد. هدف اصلي ما در اينجا روشن ساختن ذهن مديران نسبت به رويكرد شش سيگما است تا بتوانند تصميم بگيرند كه وقت و پول خود را به طور جدي صرف بررسي اين رويكرد بكنند يا خير؟
 يكي از جدي ترين اشتباهاتي كه مي توانيم به هنگام پاسخ به اين سوال مرتكب شويم مربوط به تعاريف ساده است. بسياري از مجريان كارايي را با اثربخشي اشتباه مي گيرند. كارايي انجام صحيح كارهاست. اثربخشي انجام كارهاي صحيح است. اجراي عاقلانه شش سيگما توجه به انجام درست كارهاي صحيح است.
سوالهاي ارزيابي
 مردم اغلب مي خواهند نمونه مشخصي از شش سيگما را مشاهده كنند كه شباهت نزديكي به وضعيت خودشان دارد تا بتوانند به چشم خود ببينند كه چگونه به آنها سود مي رساند. ولي در بسياري از مواقع هر چقدر هم كه به افراد نمونه نشان داده شود نمي توانند ببينند كه چگونه تكنيكهاي شش سيگما به طور مستقيم بر وضعيت آنها قابل اطلاق است. اين امر بويژه درمورد سازمانهاي دولتي و سازمانهاي پيمانكار دولتي كه در آنها بازگشت سرمايه نيروي انگيزشي اصلي به شمار نمي رود صادق است.
 كارمندي را درنظر بگيريد كه فكر مي كند سازمانش از روش شش سيگما سود مي برد ولي با مقاومت ساير كاركنان روبرو مي شود كه منافع آن را مشاهده نمي كنند. چنين فردي ممكن است سوالهايي نظير آنچه كه در زير نشان داده شده از مديريت و ساير كاركنان بپرسد:
آيا در يك محيط فرايند بحراني داراي چندين پروژه اصلاحي هستيد كه به نظر مي رسد تاثير محدود و ناپايداري داشته باشند؟
آيا از مشكلي كه مديريت و كاركنان با آن روبرو هستند آگاهيد؟
آيا از مشكل مشتريان درمورد محصولات / خدماتي كه سازمان شما ارائه مي كند اطلاع داريد؟
آيا معتقديد كه مشتريان اصلي ممكن است با سازمان ديگري معامله كنند؟
آيا كيفيت محصولات / خدمات سازمان رقيب بهتر است؟
آيا زمان چرخه شما در فرايندها طولاني است؟
آيا هزينه هاي شما در فرايندها بسيار بالاست؟
آيا نگران آن هستيد كه ممكن است از جانب سازمان خود كوچك شمرده شويد؟ آيا اين مشكل دائمي را داريد كه در تلاشهاي گذشته خود موفقيت محدودي داشته ايد؟
آيا با مشكلات نظارتي / اطلاعاتي مواجه هستيد؟
 هريك از اين سوالات را مي توان ازطريق پروژه هاي مبتني بر تفكر شش سيگما موردتوجه قرار داد. روش شش سيگما مي تواند مقياسهاي مناسبي براي موقعيتها ارائه دهد و راهنمايي لازم را در مورد آنچه كه مي توان براي حل آنها انجام داد فراهم آورد. با برآورد كردن درصد درآمد از دست رفته درمورد هر زمينه مشكلي كه شناسايي مي شود، مي توان بخشي از آن را جبران كرد.
 » توالي و تركيب تكنيك هاي شش سيگما در چارچوب متدولوژي شش سيگما

الف – فرايندهاي ساخت و توليد

تكنيك هاي متعدد آماري و غير آماري مهندسي كيفيت از آغاز، جهت بهبود فرايندهاي ساخت و توليد به كار گرفته مي شدند. فرايندهاي ساخت و توليد كليه فرايندهايي را كه در صنايع مختلف موجب به وجود آمدن محصولات متعدد مي گردند، در بر مي گيرند. توالي و تركيب تكنيك هاي شش سيگما در 21 گام براي فرايندهاي ساخت و توليد به شرح ذيل مي باشد:
1- شناسايي الزامات بحراني مشتري در مقياس كلان، تعريف قلمرو پروژه، شناسايي متغيرهاي كليدي خروجي از فرايند (KPOVss) كه به عنوان سنجه هاي پروژه به كار خواهند رفت. تعريف و اندازه گيري هزينه هاي كيفيت و سنجه RTY مرتبط با فرايند تحت بهبود.
2- شناسايي �� سهامداران�� كليدي پروژه و تشكيل تيم شش سيگما. ايجاد طرح منشور پروژه و مشخص نمودن نحوه ارائه گزارش هاي پيشرفت پروژه و دفعات ارائه آنها.
3- تشريح تاثير اجراي پروژه بر فرايند كلي كسب و كار. محاسبات و برآورد هاي مالي پروژه.
4- منظور نمودن ترتيب به كارگيري تكنيك هاي شش سيگما (21 گام) در نمودار گانت پروژه (طرح پروژه)
5- گردآوري سنجه هاي پروژه و نمونه گيري از آنها در طول زمان جهت نمايش تغييرپذيري بلند مدت. ايجاد نمودارهاي كنترل KPOVها در سطح 30000 پايي جهت كسب چشم اندازي كلان از فرايند.
6- مشخص نمودن قابليت / عملكرد بلندمدت فرايند برايKPOV ها و به كمك نمودارهاي كنترل 30000 پايي. محاسبه نسبت معيوبي ها (عدم انطباقها). طبق بندي معيوبي ها در قالب نمودار پارتو.
7- ترسيم فلوچارت / نقشه فرايند جاري در سطح خرد با جزئيات كامل جهت ايجاد نخستين ايده هاي بهبود.
8- ايجاد دياگرام علت و معلول جهت شناسايي آغازين متغيرهاي موثر بر خروجي فرايند. استفاده از فلوچارت فرايند و نمودار پارتو جهت كمك به شناسايي علل موجود در دياگرام علت و معلول.
9- ترسيم ماتريس علت و معلول جهت مشخص نمودن شدت ارتباط ميان متغيرهاي ورودي و KPOV ها، شناسايي آغازين متغيرهاي ورودي به كمك دياگرام علت و معلول صورت مي گيرد.
10- تجزيه و تحليل سيستم هاي اندازه گيريMSA . تحليل مولفه هاي واريانس با در نظر گرفتن تكرارپذيري و تجديد پذيري به موازات ساير منابع نظير ماشين به ماشين.
11- رتبه بندي متغيرهاي ورودي به فرايند، به كمك ماتريس علت و معلول و نمودار پارتو و در نهايت تعيين KPIV ها و متغيرهاي كليدي ورودي به فرايند.
12- پياده سازي FMEAمتمركز. در نظر داشتن نگرش سيستمي به هنگام پياده سازي FMEA و استفاده از آيتم هاي با رتبه بالا در ماتريس علت و معلول به عنوان خطاهاي بالقوه در FMEAA. ارزيابي طرح هاي جاري كنترل.
13- گرد آوري داده ها جهت ارزيابي ارتباط كمي ميانKPOV و KPIV ها.
14- استفاده از ابزارهاي گرافيكي نظيرvaricharts – multi box plotو جهت شناسايي ابتدايي منبع تغييرپذيري و پراكندگيها در فرايند.
15- انجام آزمون هاي فرض جهت آگاهي از چگونگي اهميت آماري ارتباطها.
16- به كارگيري تحليل مولفه هاي واريانس جهت تفكيك و درك منابع خروجي تغييرپذيري نظير تغييرپذيري به علت تغييرات روزانه (روز به روز)، بخش به بخش و يا قطعه به قطعه.
17- مطالعات دقيق چگونگي تاثير KPIV ها بر KPOV ها به كمك تحليل رگرسيوني و تحليل واريانس.
18- به كار گيري DOE طرح هاي آزمايشي عاملي و تحليل رويه پاسخ. در طراحي آزمايشها، تعيين و ارزيابي سطوح KPIV ها براساس ميزان كاهش در تغيير پذيري KPOV  ها مي باشد. همچنين در طراحي آزمايشها KPIV ها بايد به گونه اي تنظيم گردند كه فرايند نسبت به اغتشاشاتي نظير تغييرپذيري در مواد اوليه، نيرومند گردد.
19- مشخص نمودن حدود عملكرد بهينه KPIVها به كمك DOE و ساير تكنيك ها.
20- بازنگري و به روز آوري طرح كنترل، به كارگيري نمودارهاي كنترل 50 پايي جهت شناسايي علل خاصي در KPIV ها.
21-  حصول اطمينان از اثربخشي بهبودهاي اعمال شده در فرايند و همچنين افزايش قابليت / عملكرد فرايند. تهيه گزارشها ي نهايي از پروژه اجرا شده و تشريح مزاياي حاصل از كاهش هزينه ها و يا افزايش سود. پايش و اندازه گيري نتايج حاصله 3 تا 6 ماه پس از تكميل پروژه، جهت اطمينان از ثبات بهبودهاي ايجاد شده.

ب � فرايندهاي خدمات

دستيابي به درك و تعريفي صحيح از معيوبي ها (عدم انطباقها) و گردآوري سنجه هاي روشنگر، مشكلترين موانع بر سر راه به كارگيري متدولوژي شش سيگما جهت بهبود فرايندهاي خدمات/ معاملات مي باشند اينگونه پروژه ها اغلب فاقد داده هاي معتبر مي باشند و همچنين اكثرداده ها وصفي هستند. به طور مثال تعداد معيوبي ها و يا معيارهاي رد / پذيرش. با توجه به مزيت استفاده از داده هاي پيوسته نسبت به داده ها (متغيرهاي) وصفي، بديهي است كه در صورت امكان اينگونه داده ها جايگزين گردند. موضوع مهم ديگر اثرات منفي حاصل از تعريف حدود مشخصه فني مجازي براي اينگونه فرايندها مي باشد، به تجربه ثابت شده است كه به كار گيري نمودارهاي احتمال و هيستوگرام جهت كمي نمودن قابليت / عملكرد فرايندهاي خدمات بر استفاده از حدود مشخصه مجازي، ارجح مي باشند. تحيليل سيستم هاي اندازه گيري (MSA) در فرايندهاي خدماتي نيز كاربرد داشته و به هنگام استفاده از داده هاي وصفي انجام اينگونه تحليل ها جهت مشخص نمودن سهم ابزار اندازه گيري در تغييرپذيري كل ضروري مي باشد. آخرين نكته اي كه بايد به هنگام مواجهه با فرايندهاي سرويس و خدمات مورد توجه قرار گيرد بهره گيري از تكنيك هاي DOE مي باشد.
 بايد آگاه بود كه مزاياي حاصل از به كارگيري طراحي آزمايش ها در فرايندهاي ساخت و توليد و سرويس و خدمات يكسان است. كارايي و كيفيت خدمات يك سازمان با طراحي صحيح پارامترهاي فرايند هاي خدمات به كمك DOE افزايش قابل ملاحظه اي خواهد يافت.
توالي و تركيب تكنيك هاي شش سيگما در 211 گام در فرايندهاي خدمات به شرح ذيل مي باشد:

1- شناسايي الزامات بحراني مشتري در مقياس كلان، تعريف قلمرو پروژه، شناسايي متغيرهاي كليدي خروجي از فرايند (KPOVs) كه به عنوان سنجه هاي پروژه به كار خواهند رفت. تعريف و اندازه گيري هزينه هاي كيفيت و سنجه RTY مرتبط با فرايند تحت بهبود.
2- شناسايي �� سهامداران�� كليدي پروژه و تشكيل تيم شش سيگما. ايجاد طرح منشور پروژه و مشخص نمودن نحوه ارائه گزارش هاي پيشرفت پروژه و دفعات ارائه آنها.
3- تشريح تاثير اجراي پروژه بر فرايند كلي كسب و كار. محاسبات و برآورد هاي مالي پروژه.
4- منظور نمودن ترتيب به كارگيري تكنيك هاي شش سيگما (21 گام) در نمودار گانت پروژه (طرح پروژه)
5- گردآوري سنجه هاي پروژه و نمونه گيري از آنها در طول زمان جهت نمايش تغييرپذيري بلند مدت. ايجاد نمودارهاي كنترل KPOVها در سطح 30000 پايي جهت كسب چشم اندازي كلان از فرايند.
6- به جهت عموميت نداشتن كاربرد حدود مشخصه فني (USL ، LSL) براي فرايندهاي سرويس، خدمات و معاملات، عملكرد / قابليت بلندمدت فرايند KPOVV ها به كمك نمودار فراواني مشخص مي گردد به طور مثال در 80 درصد مواقع متغير پاسخ KPOV در فاصله (a , b) قرار مي گيرد. تبديل و تشريح قابليت / عملكرد فرايند KPOV به زبان پول (هزينه / سود). استفاده از نمودار پارتو جهت طبقه بندي معيوبي ها.
7- ترسيم فلوچارت / نقشه فرايند جاري در سطح خرد با جزئيات كامل جهت ايجاد نخستين ايده هاي بهبود.
8- ايجاد دياگرام علت و معلول جهت شناسايي آغازين متغيرهاي موثر بر خروجي فرايند. استفاده از فلوچارت فرايند و نمودار پارتو جهت كمك به شناسايي علل موجود در دياگرام علت و معلول.
9- ترسيم ماتريس علت و معلول جهت مشخص نمودن شدت ارتباط ميان متغيرهاي ورودي و KPOV ها، شناسايي آغازين متغيرهاي ورودي به كمك دياگرام علت و معلول صورت مي گيرد.
10-  فرايندهاي سرويس، خدمات و معاملات نيز مانند فرايندهاي ساخت و توليد از مزاياي تحليل سيستم هاي اندازه گيري بي بهره نمي باشند. اينگونه مطالعات معمولا به صورت تحليل توصيفي سيستم هاي اندازه گيري مي باشند.
11- رتبه بندي متغيرهاي ورودي به فرايند، به كمك ماتريس علت و معلول و نمودار پارتو و در نهايت تعيين KPIV ها و متغيرهاي كليدي ورودي به فرايند.
12- پياده سازي FMEA متمركز. در نظر داشتن نگرش سيستمي به هنگام پياده سازي FMEA و استفاده از آيتم هاي با رتبه بالا در ماتريس علت و معلول به عنوان خطاهاي بالقوه در FMEAA. ارزيابي طرح هاي جاري كنترل.
13- گرد آوري داده ها جهت ارزيابي ارتباط كمي ميان KPOV و KPIV ها.
14- استفاده از ابزارهاي گرافيكي نظيرbox plot ، varicharts – multi جهت شناسايي ابتدايي منبع تغييرپذيري و پراكندگيها در فرايند.
15- انجام آزمون هاي فرض جهت آگاهي از چگونگي اهميت آماري ارتباطها.
16- به كارگيري تحليل مولفه هاي واريانس جهت تفكيك و درك منابع خروجي تغييرپذيري نظير تغييرپذيري به علت تغييرات روزانه (روز به روز)، بخش به بخش.
17- مطالعات دقيق چگونگي تاثير KPIV ها بر KPOV ها به كمك تحليل رگرسيوني و تحليل واريانس.
18- به كارگيري طرح هاي آزمايش كسري عاملي (DOE) جهت ارزيابي تاثير تغييرات اعمال شده در فرايند. همچنين استفاده از DOEE امكان شناسايي اثرات متقابل ميان عوامل موجود در فرايند را فراهم مي نمايد.
19- مشخص نمودن حدود عملكرد بهينه KPIVها به كمك DOE و ساير تكنيك ها.
20- بازنگري و به روز آوري طرح كنترل، به كارگيري نمودارهاي كنترل 50 پايي جهت شناسايي علل خاصي در KPIV ها.
21-  حصول اطمينان از اثربخشي بهبودهاي اعمال شده در فرايند و همچنين افزايش قابليت / عملكرد فرايند. تهيه گزارشها ي نهايي از پروژه اجرا شده و تشريح مزاياي حاصل از كاهش هزينه ها و يا افزايش سود. پايش و اندازه گيري نتايج حاصله 3 تا 6 ماه پس از تكميل پروژه، جهت اطمينان از ثبات بهبودهاي ايجاد شده.

ج- فرايندهاي طراحي و توسعه

تكنيك هاي شش سيگما در موقعيت ها و فرايندهاي متفاوت قابل استفاده مي باشند. از به كارگيري تكنيك هاي شش سيگما در فرايندهاي توسعه غالبا تحت عنوان DFSS (طراحي براي شش سيگما) نام مي برند.
در حوزه DFSSS ، كاربرد اندازه گيري فرايند در ارتباط با محصولات مختلفي كه از فرايند توسعه عبور مي نمايند توصيه مي شود (در صورت امكان). به تفاوت هاي ميان تك تك محصولات مي توان به صورت اغتشاشات در اندازه گيري فرايند توسعه، نگريست.
 به طور مثال شرايطي را در نظر بگيريد كه اندازه گيري و بهبود آزمايش (تست) عملكرد براي رايانه اي با طرح جديد، مدنظر است. اينگونه موقعيت ها اغلب به صورت فرايند ديده نمي شوند، چرا كه تصور خروجي فرايند به صورت محصولي ملموس، ساده نمي باشد به همين دليل اقدامات اصلاحي به جاي تمركز بر فرايند توسعه محصول، بر محصول خلق شده تكيه دارند. ناديده گرفتن اصول فرايندگرايي در اين وضعيت مانع از گردآوري اطلاعات در جهت سنجش اثربخشي متدولوژي جاري كه عهده دار طراحي و توسعه محصولات مي باشند، مي گردد.
اكثر تكنيك هاي شش سيگما در حوزه DFSS قابل استفاده مي باشند. با اين وجود توالي به كارگيري اين تكنيك ها و همچنين نحوه به كارگيري از آنها در مقايسه با دو نوع فرايند پيشين (11- ساخت و توليد و 2- سرويس و خدمات ) بسيار متفاوت است. به طور مثال طرح هاي آزمايش هاي عاملي كسري از قلمرو فرايندهاي ساخت و توليد، ابزاري جهت بهبود و برطرف نمودن مشكلات فرايند مي باشد. در فرايند توسعه، DOE عاملي كسري ساخت يافته به عنوان يك ابزار كنترل، طراحي محصول با كيفيت بالا را تضمين مي نمايد.

توالي و تركيب تكنيك هاي شش سيگما در 21 گام در فرايندهاي طراحي و توسعه به شرح ذيل مي باشد:

1- برگزاري جلسات طوفان ذهني، بازنگري محصولات توسعه يافته و حركت به سوي تعيين روش هاي اندازه گيري عملكرد فرايندهاي توسعه محصول.
2- به كارگيري QFD جهت شناسايي و تعريف الزامات مشتري. شناسايي KPOV ها كه به عنوان سنجه هاي پروژه به كار خواهند رفت. اندازه گيري هزينه هاي كيفيت و سنجه RTYY مرتبط با فرايند توسعه تحت بهبود.
3- شناسايي �� سهامداران كليدي�� كليدي پروژه و تشكيل تيم شش سيگما. ايجاد طرح منشور پروژه و مشخص نمودن نحوه ارائه گزارش هاي پيشرفت پروژه و دفعات ارائه آنها.
4- تشريح تاثير اجراي پروژه بر فرايند كلي كسب و كار. محاسبات و برآورد هاي مالي پروژه. طرح ريزي متدولوژيي جهت برآورد و تخمين سودآوري درازمدت پروژه. مي توان از نتايج حاصل از تحليل هاي  DOE جهت اينگونه برآوردها بهره گرفت.
5- منظور نمودن ترتيب به كارگيري تكنيك هاي شش سيگما (21 گام) در نمودار گانت پروژه (طرح پروژه)
6- گردآوري سنجه هاي پروژه و نمونه گيري از آنها در طول زمان جهت نمايش تغييرپذيري بلند مدت. ايجاد نمودارهاي كنترل KPOVها در سطح 30000 پايي جهت كنترل KPOVV هايي نظير زمان سيكل توسعه، تعداد شكايات مصرف كننده ها و نرخ بازگشت سرمايه محصول (ROI) نمودارهاي كنترل 30000 پايي مي توانند مواقعي را كه علل خاص باعث ايجاد تفاوت هايي در محصولات توسعه يافته يك فرايند توسعه مي شوند، شناسايي نمايند. و همچنين هنگاميكه متغيرهاي پاسخ مرتبط با محصولات مختلف در داخل حدود كنترل قرار گيرند، تفاوت هاي ميان محصولات توسعه يافته، به عنوان علل عام و اغتشاشات فرايند توسعه در نظر گرفته مي شوند.
7- حدود مشخصه فني (LSL , USLL) در اندازه گيري فرايند توسعه نيز همانند فرايندهاي سرويس و خدمات كاربرد ندارد. بنابراين قابليت / عملكرد بلند مدت فرايند توسعه به كمك نمودار فراواني هيستوگرام KPOV مربوط تشريح مي گردد. به طور مثال در 80 درصد مواقع زمان سيكل توسعه يك محصول ميان 6.1 و 9.2 ماه قرار دارد و يا در 80 درصد مواقع تعداد نقص هاي گزارش شده يك محصول فروخته شده مي باشد (اين نقص ها توسط مصرف كنندگان به اطلاع توليد كننده مي رسد) سپس اينگونه نقص ها و يا عدم انطباق ها به كمك نمودار پارتو طبقه بندي گشته و همچنين هزينه رخداد آنها مشخص مي گردد.
8- ترسيم فلوچارت / نقشه فرايند جاري در سطح خرد با جزئيات كامل جهت ايجاد نخستين ايده هاي بهبود.
9- ايجاد دياگرام علت و معلول جهت شناسايي آغازين متغيرهاي موثر بر خروجي فرايند. استفاده از فلوچارت فرايند و نمودار پارتو جهت كمك به شناسايي علل موجود در دياگرام علت و معلول.
10- ترسيم ماتريس علت و معلول جهت مشخص نمودن شدت ارتباط ميان متغيرهاي ورودي و KPOV ها، شناسايي آغازين متغيرهاي ورودي به كمك دياگرام علت و معلول صورت مي گيرد.
11- رتبه بندی متغیرهای ورودی به فرایند، به کمک ماتریس علت و معلول و نمودار پارتو و در نهایت تعیین KPIV ها (متغیرهای کلیدی ورودی به فرایند).
12- پیاده سازی DFMEA (FMEA طراحی) که در آن علل بالقوه خطا، اجزای طراحی می باشند و همچنین کاربرد FMEAA با در نظر داشتن نگرش سیستمی و استفاده از آیتم های با رتبه بالا در ماتریس علت و معلول به عنوان خطاهای بالقوه در FMEA ، ارزیابی طرح های جاری کنترل. سیستمهای اندازه گیری در چارچوب FMEA باید مدنظر قرار گرفته و در صورت امکان تجزیه و تحلیل سیستمهای اندازه گیری (MSA) انجام پذیرد.
13- گردآوری داده ها جهت ارزیابی ارتباط کمی میان KPOV ها و KPIV ها.
14- در صورت وجود داده های کافی از محصولات توسعه یافته پیشین از ابزارهای گرافیکی نظیر plot box و multi-vari chartss جهت شناسایی آغازین منابع تغییرپذیری در فرایند جاری توسعه استفاده می شود.
15- در صورت وجود داده های کافی از محصولات توسعه یافته پیشین. آزمون های فرض جهت آگاهی از میزان اهمیت آماری ارتباطها صورت می گیرند.
16- در صورت وجود داده های کافی از محصولات توسعه یافته پیشین، مطالعه دقیق چگونگی تاثیر KPIV ها بر KPOVها به کمک رگرسیونی و تحلیل واریانس صورت می گیرد.
17- به هنگام وجود داده های کافی از محصولات توسعه یافته پیشین، مطالعه دقیق چگونگی تاثیر KPIV ها بر KPOV ها به کمک تحلیل رگرسیونی و تحلیل واریانس صورت می گیرد.
18- پیاده سازی طرح های آزمایشی کسری عاملی در DOE، تستهای عملکردی رد / قبول و تحلیل رویه پاسخ جهت ارزیابی KPOVV ها با در نظر گرفتن فاکتورهایی که به طراحی، ساخت و تولید و تامین کنندگان مربوط می شوند. استفاده صحیح از تکنیک های DOE به عنوان جایگزین و یا مکمل تست های قابلیت اطمینان پیش از تولید انبوه به هنگام ضعف این گونه تستها در پیش بینی نرخ رخداد خطا در محصولات آینده. DOE در فرایند توسعه به عنوان یک متدولوژی کنترل کاربرد فراوان دارد.
19- مشخص نمودن حدود عملکرد بهینه KPIV ها به کمک DOE و سایر تکنیک ها.
20-  بازسازی و به روزآوری طرح کنترل، بیاید آگاه بود که آزمایش های کسری عاملی، تست های عملکردی رد/قبول و ارزیابی های متعدد قابلیت اطمینان، عناصر اصلی تشکیل دهنده طرح کنترل در فرایند توسعه محصول می باشند. همچنین بهره گیری از مشاوره سازمان های تحقیق و توسعه در مواقع لزوم از جمله مواردی است که باید در قالب طرح کنترل مورد توجه قرار گیرد.
21-  حصول اطمینان از اثربخشی بهبودهای اعمال شده در فرایند، پایدارسازی فرایند و همچنین افزایش قابلیت / عملکرد فرایند. تهيه گزارشها ي نهايي از پروژه اجرا شده و تشريح مزاياي حاصل از كاهش هزينه ها و يا افزايش سود. پايش و اندازه گيري نتايج حاصله 3 تا 6 ماه پس از تكميل پروژه، جهت اطمينان از ثبات بهبودهاي ايجاد شده.



:: برچسب‌ها: شش سیگما , ایزو 9001 , مشاوره ایزو , گواهینامه ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 102
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

فرایند استراتژی سازمان
 فرایند استراتژی سازمان در مکاتب تجویزی و نوظهور شامل تدوین، اجرا و کنترل استراتژی می شود. امروزه بیشتر مباحثی که در مدیریت استراتژیک ملاحظه می کنید بررسی فرایند در مکتب تجویزی است که عمدتاً برگرفته از مکاتب طراحی، برنامه ریزی و جایگاه یابی می باشد. فرایند استراتژی بیشتر در سازمان‌های خدماتی و تولیدی مورد استفاده قرار می گیرد. بررسی استراتژی در سازمانهای غیر انتفاعی و دولتی و فرهنگی را می توان با استفاده از انتخاب یکی از مکاتب بر اساس مسأله استراتژیک سازمان انجام داد. که در بخش مکاتب استراتژی به تفصیل بحث می گردد.فرایند استراتژی سازمان در ۲۴ فصل بررسی می گردد که سرفصل‌های مورد بحث در استراتژی سازمان عبارتند از
بخش اول: کلیات
فصل اول: سیر مطالعاتی استراتژی سازمان
فصل دوم: استراتژی سازمان
فصل سوم: تفکر استراتژیک و شناخت مساله استراتژیک در سازمان
بخش دوم: فرایند استراتژی سازمان
فصل چهارم: تدوین بیانیه ماموریت سازمان
فصل پنجم: تحلیل محیط خارجی
فصل ششم: تحلیل سازمان
فصل هفتم: ارزیابی و انتخاب استراتژی در سازمان
فصل هشتم: استراتژی‌ها در سطح سازمان
فصل نهم: استراتژی‌ها در سطح کسب و کار
فصل دهم: استراتژی‌های بین‌المللی و جهانی
فصل یازدهم: استراتژی در سازمان‌های مجازی و الکترونیکی
فصل دوازدهم: الگوی اجرایی استراتژی سازمان
فصل سیزدهم: رهبری استراتژیک
فصل چهاردهم: فرهنگ و اجرای استراتژی در سازمان
فصل پانزدهم: ساختار و اجرای استراتژی در سازمان
فصل شانزدهم: نوآوری و خلاقیت در سازمان
فصل هفدهم: استراتژی‌های بازاریابی در سازمان
فصل هیجدهم: استراتژی‌های منابع انسانی در سازمان
فصل نوزدهم: استراتژی‌های فناوری اطلاعات و سیستم‌ها در سازمان
فصل بیستم: سیستم‌های اطلاعات راهبردی در سازمان
فصل بیست و یکم: استراتژی‌های مالی در سازمان
فصل بیست و دوم: استراتژی‌های تولید و خدمات در سازمان
فصل بیست و سوم: مدیریت تغییر در سازمان
 فصل بیست و چهارم: کنترل استراتژیک در سازمان

مکاتب استراتژی سازمان
 بر اساس طبقه بندی آقای مینتزبرگ از مکاتب استراتژی، عمدتاً مکاتب ذیل مکاتب تجویزی و مکاتب نوظهور شامل ده مکتب اصلی می شوند. کهمتخصصان دیگری نیز این مکاتب را طبقه بندی نموده اند این بخش در ۱۳ فصل به بیان مکاتب می پردازد.
[ویرایش] فصل اول: کلیات
[ویرایش] فصل دوم: طبقه بندی مکاتب از دیدگاه متخصصان
[ویرایش] فصل سوم: مکتب طراحی
منشا این مکتب به سلزنیک (Selznick) باز می‌گردد. کار او توسط چندلر(Chandler) دنبال و سپس توسط آندروز (Andrewss) به صورت دقیق‌تری تعریف گردید. دراین مکتب شکل‌گیری استراتژی، از طریق ایجاد تطابق بین نقاط قوت و ضعف داخلی و فرصت‌ها و تهدیدهای خارجی انجام می‌شود. دراین راستا، مدیر ارشد سازمان، استراتژی‌های ساده، شفاف و منحصر به فردی را تبیین می‌کند و ازاین لحاظ به راحتی قابل پیاده شدن است. این مکتب حداقل تا اوایل دهه ۱۹۷۰ بر فضای استراتژیک یک غالب بوده است و حتی امروز هم به صورت نامحسوس ابعاد آموزشی و اجرایی استراتژی را تحت تأثیر دارد. هر چند مکتب طراحی (تدبیر) در جایگاه اصلی خود توسعه نیافت ولی در تلفیق با سایر دیدگاه‌ها در زمینه‌های دیگر رشد کرد.
[ویرایش] فصل چهارم: مکتب برنامه ریزی
مکتب برنامه‌ریزی به موازات مکتب طراحی (تدبیر) رشد کرد. این مکتب با مقالات اندروز و ایگورآنسف درسال ۱۹۶۵ پدیدار شد، در اواسط دهه ۱۹۷۰۰ به اوج تسلط خود بر دنیای استراتژی رسید و در دهه ۱۹۸۰ به تدریج به حاشیه رانده شد، هرچند تا امروز هم به عنوان زیربنای اصلی ادبیات استراتژی مورد رجوع قراردارد. این مکتب اغلب فرضیات مکتب طراحی (تدبیر) را دربردارد؛ به استثنای این مفهوم که: فرایند تدوین استراتژی نه فقط یک کار ذهنی بلکه یک کار رسمی و سیستماتیک است که قابل تفکیک به گام‌های مشخص، کنترل با چک لیست‌ها و اجرا با فنون مدیریتی (ازجمله فنون هدف‌گذاری، بودجه‌بندی و برنامه‌ریزی، طرح‌های عملیاتی) است. دراین مکتب نقش محوری مدیرارشد در تدوین استراتژی به طرح‌ریزان ستادی سپرده می‌شود و فرایند کار، رسمیت پیدا می‌کند. دراین‌جا تفاوت عمده این مکتب با مکتب طراحی (تدبیر)، نمایان می‌شود.
[ویرایش] فصل پنجم: مکتب جایگاه یابی
سومین مکتب جایگاه‌یابی است. ماهیت این مکتب تجویزی است و در دهه ۱۹۸۰ با تلاش‌های مایکل پورتر (M.E. Porterr) مکتب غالب بر دنیای استراتژی گردید. این مکتب در کارکرد نظامی سابقه طولانی دارد و مفاهیم آن در ادبیات مربوط به ژنرال چینی سان تزو (Sun Tzu – ۳۴۰BC) به چشم می‌خورد. دراین مکتب، استراتژی در قالب فرایندهای تحلیلی ساختار یافته از محیط، به منظور انتخاب جایگاه مناسب برای برتری بر رقیب تعریف می‌شود. این رویکرد نقش تحلیل‌گران، مشاورین و آکادمیسین‌ها را در برنامه‌ریزی سازمانی برجسته کرده و داده‌های واقعی را مبنای کار قرارمی‌دهد. درسایه این مکتب، مفاهیمی مانند گروه‌های استراتژیک، زنجیره ارزش، نظریه بازی و سایر روش‌های تحلیلی توسعه یافت.
[ویرایش] فصل ششم: مکتب کارآفرینی
 در انتهای دیگر این طیف، دیدگاه‌های کاملاً متفاوتی در مورد چگونگی شکل‌گیری استراتژی بوجود آمده است. درمکتب کارآفرینی، دولت مشابه مکتب طراحی (تدبیر)، فرایند با محوریت مدیرارشد اجرایی انجام می‌شود، ولی برخلاف مکتب برنامه‌ریزی، مبنای کار شهود است. این رویکرد، استراتژی‌ها را از تدابیر، طرح‌ها و جایگاه‌یابی دقیق و شفاف به چشم‌اندازهای مبهم و دورنماهای گسترده‌ای (که اغلب به واسطه چارچوب‌های فکری خاصی قابل درک است) مبدل می‌سازد. مکتب کارآفرینی به زمینه‌های خاص، شرکت‌های کوچک با بازارهای محدود و رهبرانی قدرتمندی که نقش نجات شرکت‌های ورشکسته را برعهده دارند، توجه می‌کند. هرچند هیچ سازمانی از دیدگاه‌های یک رهبر خلاق بی‌نیاز نیست ولی دراین رویکرد رهبر سازمان بر پیاده‌سازی استراتژی و تحقق چشم‌انداز آن کنترل نزدیک دارد.
[ویرایش] فصل هفتم: مکتب شناختی
 در مباحث آکادمیک، بحث پیرامون منشاء ایجاد استراتژی‌ها یک مبحث بسیارجذاب است. اگر استراتژی در ذهن افراد، در قالب چارچوب‌ها، الگوها، نقشه‌ها، برداشت‌ها یا تمهیدات ساخته می‌شود، ما در مورد فرایند ذهنی این شکل‌گیری چه می‌دانیم؟ از دهه ۱۹۸۰ تا به امروز مطالعات زیادی در خصوص مبانی ادراکی ساخته شدن استراتژی و مفاهیمی نظیر پردازش اطلاعات، نقشه‌برداری از ساختار دانش و مهارت‌های ادراکی انجام گرفته است. نتیجه این مطالعات هر چند اندک بوده اما در درک انسان از چگونگی شکل‌گیری یک استراتژی بسیارمهم است. یک شاخه این مکتب با ذهن‌گرایی بیشتر به جای تصویر ذهنی از حقیقت بیرونی (و واقعی)، تفسیرهای خلاقانه از کسب و کار را مبنای ساختن استراتژی می‌داند.
[ویرایش] فصل هشتم: مکتب یادگیری
 از بین تمام مکاتب توصیفی، تنها مکتب یادگیری که توانسته است یک جایگاه واقعی برای خود پیدا کرده و بر حوزه استراتژی تسلط یابد، مکتب یادگیری می‌باشد. این مکتب در بستری از نظریاتی چون استراتژی گام‌به‌گام گسسته (Lindblom)، استراتژی گام‌به‌گام منطقی (Quinn)، استراتژی‌های خودجوش (Mintzberg) توسعه یافته است، این مکتب با مکاتب قبلی کاملاً متفاوت است و درآن استراتژی‌ها پدیده خودجوشی دانسته می‌شود که در سراسر سازمان ممکن است پدیدار گردد و در بسیاری از موارد درحین اجرا رفته‌رفته تکامل می‌یابد.
[ویرایش] فصل نهم: مکتب قدرت
[ویرایش] فصل دهم: مکتب فرهنگی
 این مکتب نقطه مقابل مکتب قدرت‌گرایی است. در قدرت‌گرایی تمرکز بر مطلوبیت‌های فردی و جزنگری بود و اساس این مکتب بر مطلوبیت‌های جمعی و یکپارچگی است. ریشه استراتژی درمکتب فرهنگی، نقاط قوت جمعی جامعه است. این مکتب نیز مشابه مکتب قدرت‌گرایی، یک جریان ضعیف ولی کاملاً متمایز از ادبیات استراتژی، را به خود اختصاص داده است، دراین مکتب شرکت‌های ژاپنی پیشتازند و تنها پس از موفقیت‌های آنان در دهه ۱۹۸۰ بود که توجه شرکت‌های آمریکایی به آن جلب شد. در اروپا نیز کشور سوئد، مطالعات قابل توجهی دراین راستا انجام داده است.
[ویرایش] فصل یازدهم: مکتب محیطی
 این مکتب شاید دقیقاً الگوهای استراتژی را تبعیت نکند، ولی مبنای آن که توجه به توسعه درجات آزادی سازمان برای مانور در مقابل تغییرات محیطی است، یک مفهوم جذاب استراتژیک است. مبنای علمی این مکتب را می‌توان نظریه اقتضایی دانست و ساز وکار اصلی آن، تشخیص پاسخ مناسب سازمان به شرایط مقطعی محیط است. دراین مکتب، رویارویی سازمان با محیط، مورد توجه قرارمی‌گیرد و به نوعی تلفیقی از مکتب قدرت و مکتب ادراکی شمرده می‌شود.
[ویرایش] فصل دوازدهم: مکتب شکل دهی
 در نهایت به این مکتب که درعمل و درادبیات استراتژی جایگاه ویژه‌ای یافته است، پرداخته می‌شود. این مکتب از یک سو توصیفی است و سازمان‌ها را به صورت گروه‌هایی از رقبا می‌نگرد، و از سوی دیگر تمام مکاتب را درجای خود معتبر دانسته و آن‌ها را یکپارچه تصور می‌کند. برای مثال مکتب برنامه‌ریزی، برای سازمان‌های مکانیکی در محیط نسبتاً پایدار، رویکردی اثربخش خواهد بود؛ درعین حال مکتب کارآفرینی برای شرایط راه‌اندازی یک کسب و کار، کارساز است. سازمان‌ها در چرخه عمر خود مراحل مختلفی را تجربه می‌کنند و این را می‌توان نوعی دگردیستی دانست. مکتب تلفیقی هریک از مکاتب را برای یک مرحله ازاین دگردیستی مناسب می‌داند و تضاد ظاهری بین آن‌ها را در یکپارچگی و کامل‌کنندگی تعریف می‌کند.
[ویرایش] فصل سیزدهم: شناسایی موضوعات جدید در مدیریت استراتژی
 بیشتر برنامه ریزیها براساس دیدگاه عقلایی، دارای شکل «آرمانها و اهداف ـ طرحها و اقدامات ـ منابع مورد نیاز» می‌باشند. در این مدلها، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبیین شده، سپس طرحها و اقدامات لازم تعیین و در نهایت منابع مورد نیاز برای انجام برآورد می‌گردند. تغییر در شرایط محیط، سیاستها، نگرشها، دیدگاهها، ساختارها، نظامها و . . . عواملی هستند که بر آرمانها و اهداف برنامه ریزی تأثیر گذاشته و در نهایت باعث تغییر برنامه می‌گردند. برنامه ریزی در شکل عقلایی فوق، ظرفیت و توانایی مقابله با چنین تغییراتی را نداشته و منجر به شکست می‌گردد. این شرایط موجب رشد این تفکر شد که در برنامه ریزی باید بتوان مطابق با تغییرات، جهت حرکت سازمان را تغییر داد و جهت و رفتار جدیدی را در پیش گرفت. این نگرش زمینه‌ساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شد. برخلاف برنامه ریزی سنتی که در آن آرمانها و اهداف تعیین می‌شوند هدف برنامه ریزی استراتژیک، تبیین و تدوین استراتژی است. بسته به نوع، تنوع و ماهیت تغییرات موجود در محیط می‌توان ترکیبی از برنامه ریزی سنتی و برنامه ریزی استراتژیک را بکار برد.
 تعاریف مختلف و متفاوتی از استراتژی ارائه شده است. در اینجا تعریفی ارائه می‌شود که بتواند مفهوم آن را در برنامه ریزی استراتژیک مشخص نماید. استراتژی برنامه، موضع، الگوی رفتاری، پرسپکتیو، سیاست یا تصمیمی است که سمت و سوی دیدگاهها و جهت حرکت سازمان را نشان می‌دهد. استراتژی می‌تواند تحت سطوح سازمانی، وظایف و محدوده زمانی متفاوت تعریف شود.
 برنامه ریزی استراتژیک گونه‌ای از برنامه ریزی است که در آن هدف، تعریف و تدوین استراتژیهاست. از آنجایی که استراتژی می‌تواند دارای عمر کوتاه یا بلند باشد برنامه ریزی استراتژیک می‌تواند برنامه ریزی بلندمدت یا کوتاه‌مدت باشد اما متفاوت از آنهاست.
 واژه «استراتژیک» معنی هر آنچه را به استراتژی مربوط باشد در بردارد. واژه «استراتژی» از کلمه یونانی «استراتگوس» گرفته شده است که به معنای رهبری است. برنامه ریزی استراتژیک کوششی است ساخت‌یافته برای اتخاذ تصمیم‌های اساسی و انجام اعمالی که ماهیت سازمان، نوع فعالیت‌ها و دلیل انجام آن فعالیتها توسط سازمان را شکل داده و مسیر می‌بخشد. همانطور که استراتژی نظامی پیروزی در جنگ است، برنامه ریزی استراتژیک نیز طرق انجام مأموریتهای سازمان را دنبال می‌کند.
[ویرایش] ویژگی‌های برنامه ریزی استراتژیک
 فرایند برنامه ریزی استراتژیک اساساً فرایندی هماهنگ کننده بین منابع داخلی سازمان و فرصتهای خارجی آن نمی‌باشد. بنابراین فرایند برنامه ریزی استراتژیک، یک فرایند مدیریتی شامل هماهنگی قابلیتهای سازمان با فرصتهای موجوداست. این فرصتها در طول زمان تعیین شده و برای سرمایه‌گذاری یا عدم سرمایه‌گذاری منابع سازمان روی آنها، مورد بررسی قرار می‌گیرند. حوزه‌ای که در آن تصمیمات استراتژیک اتخاذ می‌گردند شامل (۱) محیط عملیاتی سازمان، (۲) مأموریت سازمان و (۳) اهداف جامع سازمان می‌باشد. برنامه ریزی استراتژیک فرایندی است که این عناصر را با یکدیگر در نظر گرفته و گزینش گزینه‌های استراتژیک سازگار با این سه عنصر را آسان می‌سازد و سپس این گزینه‌ها را بکار گرفته و ارزیابی می‌کند.
 باید توجه داشت که هر فرایند برنامه ریزی استراتژیک زمانی باارزش است که به تصمیم‌گیرندگان اصلی کمک کند که به صورت استراتژیک فکر کرده و عمل کنند. برنامه ریزی استراتژیک به خودی خود هدف نیست بلکه تنها مجموعه‌ای از مفاهیم است که برای کمک به مدیران در تصمیم‌گیری استفاده می‌شود. می‌توان گفت که اگر استراتژیک فکر کردن و عمل کردن در فرایند برنامه ریزی استراتژیک به صورت عادت درآید، آنگاه فرایند می‌تواند کنار گذاشته شود.

تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک
 تعاریف مختلف و گاه ناسازگاری از استراتژی و مدیریت استراتژیک ارائه شده است. به تعبیر یکی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند« هنر» است که وقتی آنها را می‌بینیم تشخیص دادن آنها آسان است اما وقتی در پی تعریف کردن و توضیح دادن آنیم خیلی مشکل به نظر می‌رسد.

استراتژی
الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامه‌ریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است. طبق این تعریف یک استراتژی باید سه چیز را مشخص کند:
• چه اهدافی باید محقق گردد
• روی کدام صنایع، بازارها و محصول‌ها باید تمرکز کرد
 • چگونه برای بهره‌برداری از فرصت‌های محیطی و مواجهه با تهدیدهای محیطی به منظور کسب یک مزیت رقابتی منابع تخصیص یابد و چه فعالیت‌هایی انجام گیرد.

مدیریت استراتژیک
تصمیمات و فعالیت‌های یکپارچه در جهت توسعه استراتژی‌های مؤثر، اجرا و کنترل نتایج آنهاست.
 بنابراین مدیریت استراتژیک فعالیت‌های مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژی‌ها، اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژی‌ها و در نهایت کنترل فعالیت‌های انجام شده را در برمی‌گیرد.

ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک
 با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک می‌توان به ضرورت استفاده از آن پی برد. با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامه‌ای جامع برای مواجهه با اینگونه مسائل بیشتر از گذشته ملموس می‌شود. این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده‌نگر، جامع‌نگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسائل سازمانهای امروزی است. پایه های مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است که مدیران از شرکت‌های رقیب، بازارها، قیمت‌ها، عرضه‌کنندگان مواد اولیه، توزیع‌کنندگان، دولت‌ها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیین‌کنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمان‌ها برای حصول موفقیت در آینده می‌توانند از آن بهره گیرند «مدیریت استراتژیک» خواهد بود.

مزایای مدیریت استراتژیک
 مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می‌دهد که به شیوه‌ای خلاق و نوآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعالی عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث می‌شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیت‌هایش به گونه‌ای درآید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنش‌ها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.
 از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک این بوده است که به سازمان کمک می‌کند از مجرای استفاده نمودن از روش منظم تر، معقول‌تر و منطقی‌تر راه‌ها یا گزینه‌های استراتژیک را انتخاب نماید و بدین گونه استراتژی‌های بهتری را تدوین نماید. تردیدی نیست که این یکی از منافع اصلی مدیریت استراتژیک است ولی نتیجه تحقیقات کنونی نشان می‌دهد که این فرایند می‌تواند در مدیریت استراتژیک نقش مهم‌تری ایفا کنند. مدیران و کارکنان از طریق درگیرشدن در این فرایند خود را متعهد به حمایت از سازمان می‌نمایند. یکی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک این است که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان می‌شود. یکی از منافع بزرگ مدیریت استراتژیک این است که موجب فرصتی می‌شود تا به کارکنان تفویض اختیار شود. تفویض اختیار عملی است که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب می‌شوند در فرایندهای تصمیم‌گیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت.

فرآیند مدیریت استراتژیک
فرآیند مدیریت استراتژیک را می‌توان به چهار مرحله تقسیم کرد:
• تحلیل وضعیت
• تدوین استراتژی
• اجرای استراتژی
 • ارزیابی استراتژی

• تحلیل وضعیت
• اهداف بلندمدت، مأموریت سازمان (علت وجودی و اینکه چه هستیم)، چشم انداز سازمان (چه می‌خواهیم باشیم)
• تجزیه و تحلیل محیط داخلی و قابلیت‌های سازمان
 • تجزیه و تحلیل محیط خارجی

• تدوین استراتژی
 در تدوین استراتژی باید ابتدا مجموعه استراتژی‌های قابل استفاده را لیست کرده و سپس با استفاده از مدل‌های مختلفی که در بحث‌های مدیریت استراتژیک آمده است و با توجه به نتایج بدست آمده در تحلیل وضعیت که در مرحله اول آمده است استراتژی برتر را انتخاب می‌کنیم. در این مرحله باید مدیران میانی و حتی رده پائین سازمان را نیز مشارکت داد تا در آنها ایجاد انگیزش کند.
• اجرای استراتژی
برای اجرای استراتژی‌ها باید از ابزار زیر بهره گرفت:
• ساختار سازمانی متناسب با استراتژی‌ها
• هماهنگ‌سازی مهارت‌ها، منابع و توانمندی‌های سازمان در سطح اجرایی
 • ایجاد فرهنگ سازمانی متناسب با استراتژی جدید سازمان اجرای موفقیت آمیز استراتژی به همکاری مدیران همه بخش‌ها و واحدهای وظیفه‌ای سازمان نیاز دارد.

• ارزیابی استراتژی
برای تعیین حدود دستیابی به هدف‌ها، استراتژی اجرا شده، باید مورد کنترل و نظارت قرار گیرد. ارزیابی استراتژی شامل سه فعالیت اصلی می‌شود:
• بررسی مبانی اصلی استراتژی‌های شرکت
• مقایسه نتیجه‌های مورد انتظار با نتیجه‌های واقعی
 • انجام دادن اقدامات اصلاحی به منظور اطمینان یافتن از این که عملکردها با برنامه‌های پیش بینی شده مطابقت دارند. اطلاعاتی که از فرایند ارزیابی استراتژی به دست می‌آید باید به گونه‌ای باشد که عملیات و اقدامات را تسهیل نماید و باید کسانی یا واحدهایی را معرفی نماید که نیاز به اصلاح دارند.

موانع و مشکلات طراحی برنامه‌های استراتژیک
 در این زمینه اولین مشکلات عبارتست از موانع ایجاد و توسعه روند مدیریت استراتژیک در سازمان‌ها که این فرآیند را از بنیان و پای بست با مشکل مواجه می‌سازند. دلایل گوناگونی وجود دارند که برخی از سازمان‌ها تمایل چندانی به ایجاد و توسعه روندهای مدیریت استراتژیک از خود نشان ندهند که مهمترین آنها عبارتند از:
• عدم آگاهی مدیریت سطح بالا نسبت به وضعیت واقعی سازمان
• خودفریبی مدیران سطح بالا به طور جمعی درباره موقعیت سازمان
• توجه مدیران به حفظ وضع موجود
• درهم آمیختگی دشواری‌های مشترک مدیریت سطح بالا و دشواری‌های عملکرد روزانه
• کامیابی‌های گذشته سازمان
• اشتباه تلقی کردن هر گونه تغییر در رابطه با هر چه در گذشته در سازمان انجام گرفته است
 • نارسایی در کاربرد وظایف فوری

بررسی موانع اجرای برنامه‌های استراتژیک
یکی از پژوهشگران مدیریت استراتژیک، در مقاله‌ای تحت عنوان«هفت خطای مرگبار استراتژیک» به بیان خطاها و مشکلات رایج در زمینه اجرای استراتژی می‌پردازد:
• خطای مرگبار شماره ۱- استراتژی ارزش اجرا ندارد
 استراتژیی ارزش اجرا کردن را دارد که قدرت الهام‌دهی داشته باشد و به کارکنان کمک کند تا دریابند وظایفشان چگونه با استراتژی مرتبط می‌شود، به عنوان راهنمائی برای اولویت بندی تصمیمات بکار رود و در کارکنان برای تسهیل ارتباطات ایجاد بصیرت نماید.
• خطای مرگبار شماره ۲- کارکنان در مورد اینکه استراتژی چگونه اجرا خواهد شد روشن نیستند
در این مورد تعدادی موضوع مهم هستند که باید در ابتدا مشخص شوند. این موضوعات عبارتند از:
• اولویت‌ها: اولویت‌های شما چیست؟
• جدول زمانی: اجرای استراتژی با چه سرعتی باید پیش برود.
• تأثیرات: استراتژی، چه تأثیری بر فعالیت‌های شما می‌گذارد.
• مشارکت: چه کسانی بایستی مشارکت داشته باشند و در چه زمانی.
 • مخاطرات: مخاطراتی که مانع اجرای استراتژی هستند را شناسایی و آنها را کاهش دهید.

• خطای مرگبار شماره ۳- مشتریان و کارکنان، استراتژی‌ها را به طور کامل در نیافته‌اند
برنامه اجرای استراتژی باید شامل یک برنامه ارتباطات باشد که مشخص کند به چه افرادی و تا چه اندازه باید در مورد استراتژی توضیح داده شود.
• خطای مرگبار شماره ۴ – مسئولیت اشخاص در زمینه اجرای تغییرات نامشخص است
 کارکنان باید به منظور اجرای استراتژی کاملاً تفهیم شده و مسئولیت‌های خاص هر یک به آنان واگذار شود. هر چه تعداد افرادی که بطور مستقیم در فرایند اجرا مشارکت داده می‌شوند بیشتر باشد بهتر است.
• خطای مرگبار ۵- مدیر عامل و مدیران ارشد به هنگام شروع اجرا، از صحنه خارج می‌شوند
غالباً، سطح علاقه مدیران ارشد پس از تدوین استراتژی و توافق بر آن کاهش می‌یابد. اگر کارکنان احساس کنند که مدیریت ارشد کاملاً نسبت به استراتژی متعهد نیستند علاقه آنان نیز کاهش می‌یابد.
• خطای مرگبار ۶- عدم تشخیص موانع
 برنامه‌ها هیچگاه دقیقاً اجرا نمی‌شوند. سازمان‌ها در یک محیط پویا و متغیر فعالیت می‌کنند لذا حوادث پیش بینی نشده ممکن است در طول اجرا سر بر آورند. باید این موانع، تشخیص داده شوند و زمانی که این بحران‌ها و عدم اطمینان‌ها به وقوع می‌پیوندند، کارکنان باید برای ایجاد راه‌حل‌هایی خلاقانه در جهت غلبه بر این موانع تشویق شوند.
• خطای مرگبار ۷- فراموش کردن کسب و کار
یک مخاطره دیگر عبارت است از این که تدوین و اجرای استراتژی تمام توجه مدیران ارشد را به خود جلب نماید و آنان فراموش کنند که کسب و کاری دارند که باید به اداره آن بپردازند.
 فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک

خلاصه:
پیش‌رفت و توسعه‌ی سریع در جهان امروز و تغییرات پرشتاب محیطی، آگاهی از تحولات را ضروری ساخته است.
نیاز به برنامه‌ریزی بر کسی پوشیده نیست. بی‌اعتمادی ناشی از تغییرات محیطی و کسب سود بیش‌تر برنامه‌ریزی را به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل کرده است.
 برنامه‌ریزی استراتژیک عوامل اساسی خطرآفرین محیطی را تحلیل می‌کند و برای رسیدن به هدف از کوتاه‌ترین راه ممکن، راه‌حل‌های مناسب ارایه می‌دهد. به عبارت دیگر، برنامه‌ریزی استراتژیک فرآیند تعیین اهداف سازمان و تصمیم‌گیری درباره‌ی طرح‌های جامع عملیاتی و اجرایی برای تحقق آن اهداف است. با وجود اهمیت برنامه‌ریزی استراتژیک هنوز در بسیاری از سازمان‌ها تاثیر حیاتی آن در رسیدن به اهداف سازمان به خوبی درک نشده است و حتا در بعضی مواقع مدیران آن را یک امر تجملی و پرهزینه می‌دانند. به عقیده بعضی از اندیشمندان برنامه‌ریزی استراتژیک بیان‌گر قدرت خلاقیت مدیران و ساختن آینده است. به عبارت دیگر، مدیران از طریق برنامه‌ریزی استراتژیک آینده‌سازی می‌کنند. به کار بردن برنامه‌ریزی استراتژیک، نیازمند همراهی سایر بخش‌ها هم‌چون R&D ، MIS و توسعه‌ی منابع انسانی است که خود تحولی در بهبود و توسعه‌ی سازمان به شمار می‌آید. پیش از آشنایی با فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک لازم است که عناصر آن شناخته شوند. این عناصر عبارت‌اند از: تعریف، رسالت و اهداف و ….
برنامه‌ریزی استراتژیک
برنامه‌ریزی استراتژیک در بخش دولتی تاریخی طولانی دارد. واژه‌ی استراتژیک از کلمه‌ی یونانی (STRATEGO) مرکب از (STRATOS) به معنای ارتش و (EGOO) به معنای رهبر گرفته شده است. با وجود این، برنامه‌ریزی استراتژیک در بخش خصوصی توسعه یافته است. با آن‌که رویکردهای برنامه‌ریزی استراتژیک در بخش خصوصی تدوین شده‌اند، می‌توانند به سازمان‌-دهی دولتی و غیرانتفاعی و هم‌چنین جوامع و دیگر نهادها کمک کنند. برنامه‌ریزی استراتژیک را می‌توان تلاشی منظم و سازمان‌یافته برای تصمیم‌گیری و مبادرت به اقدامات بنیادین تعریف کرد که به موجب آن‌ها، مشخصاتی از قبیل ماهیت یک سازمان و نوع فعالیت‌های آن مشخص خواهد شد.
(تعریف OLSEN AND EADIEE) در تعریفی دیگر برنامه‌ریزی استراتژیک فرآیندی است در تجهیز منابع سازمان و وحدت بخشیدن به تلاش‌های آن برای دست‌یابی به اهداف و رسالت بلندمدت با توجه به امکانات و محدودیت‌های درونی و بیرونی.
در یک تعریف دیگر برنامه‌ریزی استراتژیک به معنای فرآیند بررسی موقعیت فعلی و مسیر آینده‌ی سازمان یا جامعه، تنظیم اهداف، تدوین یک استراتژی برای تحقق آن اهداف و اندازه‌گیری نتایج است.
(تعریف (OSBORNE & GAEBLER) و تعریفی دیگر که برنامه‌ریزی استراتژیک را برنامه‌ریزی در مورد هدف‌های بلندمدت سازمان و انتخاب فعالیت لازم برای تحقق آن‌ها بیان می‌دارد.
در این‌جا تفاوت‌های بین برنامه‌ریزی استراتژیک (STRATEGIC PLANNING) و برنامه‌ریزی تاکتیکی TACTICAL PLANNINGG)) بیان می‌شود. روشن است که برنامه‌ریزی تاکتیکی و استراتژیکی تفاوت‌هایی با یکدیگر دارند، اما این تفاوت دارای مرزهای روشن نیست، زیرا آن‌چه که برای یک فرد تصمیم تاکتیکی است برای فرد دیگر ممکن است تصمیم استراتژیک باشد. به طوری که تشخیص تفاوت میان آن‌ها یک امر نسبی است و نه مطلق.

با این وجود، بعضی از تفاوت‌ها را می‌توان به شرح زیر برشمرد:

* برنامه‌ریزی تاکتیکی به طور کلی در سطوح میانی و پایه‌ی سازمان انجام می‌گیرد در حالی که برنامه‌ریزی استراتژیک در سطوح عالی شکل می‌گیرد

* در برنامه‌ریزی تاکتیکی بیش‌تر بر منافع فعلی سازمان تاکید می‌شود در حالی که در برنامه‌ریزی استراتژیک به منافع آینده‌ توجه می‌شود. به بیان دیگر، دید برنامه‌ریزی تاکتیکی کوتاه مدت و دید برنامه‌ریزی استراتژیک بلندمدت است

* در برنامه‌ریزی تاکتیکی بیش‌تر روش‌های کار تجربه شده و متکی به دستاوردهای گذشته مورد استفاده قرار می‌گیرد در حالی که در برنامه‌ریزی جامع روش‌های نو و تجربه نشده نیز پا آزمایش می‌شوند؛

* برنامه‌ریزی تاکتیکی نسبت به برنامه‌ریزی استراتژیکی مخاطره‌ی کم‌تری دارد

* تاکید برنامه‌ریزی تاکتیکی بر کارایی است، در حالی که برنامه‌ریزی استراتژیک به اثربخشی نظر دارد.

برنامه‌ریزی استراتژیک سبب می‌شود که کارکنان در محدوده‌ی زمان حال باقی نمانند و به افق‌های دوردست توجه کنند.
 برنامه‌ریزی استراتژیک با محدودیت‌ها و تنگناهایی همراه است ولی کاربرد صحیح آن دستاوردهای مثبتی برای سازمان‌ها به دنبال دارد.

ویژگی‌های برنامه‌ریزی استراتژیک
 «راسل اکاف» در مورد برنامه‌ریزی سه ویژگی را بر می‌شمرد:

* برنامه‌ریزی چیزی است که ما بیش از هر کار دیگر به آن مشغول هستیم؛ یعنی تصمیم‌گیری مبتنی بر پیش‌بینی است.

* برنامه‌ریزی هنگامی لازم است که موقعیت مطلوب ما برای آینده، دربرگیرنده‌ی مجموعه‌ای از تصمیمات متکی بر یکدیگر باشد؛ یعنی با یک نظام تصمیم‌گیری مواجه هستیم.

* برنامه‌ریزی فرآیندی است که سازمان را در ایجاد یک یا چند موقعیت دل‌خواه برای آینده که دست‌یابی به آن‌ها دشوار به نظر می‌رسد، یاری می‌دهد.

ویژگی‌های دیگری می‌توان برای برنامه‌ریزی استراتژیک برشمرد که به شرح زیر هستند:

* انعکاس ارزش‌های حاکم بر جامعه
* توجه به سوال اصلی و اساسی سازمان
* تعیین چارچوبی برای برنامه‌ریزی و تصمیم‌گیری مدیریت
* دید درازمدت و توجه به افق‌های دورتر سازمان
* ایجاد پیوستگی و انجام در عملیات و اقدام‌های سازمان در دوره‌های زمانی طولانی
 * فراگیری برنامه‌ریزی عملیاتی سازمان و جهت‌بخشی به آن.

دو پرسش مهم که سازمان در اجرای برنامه‌ریزی استراتژیک با آن‌ها روبه‌روست عبارت‌اند از:

* فعالیت موسسه چیست؟
 * دلیل انجام این فعالیت چیست؟

برای پاسخ به سوال اول باید رسالت موسسه تعریف شود و پرسش دوم با انتخاب و تعیین اهداف موسسه مربوط پاسخ داده می‌شود.

رسالت
 تعریف رسالت می‌تواند آن‌قدر کلی و مبهم باشد که در پایان معنای مشخصی را به ذهن نراند و یا تنها جنبه‌ی تبلیغاتی عمومی داشته باشد و از ایده آل‌هایی سخن بگوید که دست‌یابی به آن‌ها نامکن است. به عقیده‌ی “پیتر دراکر” نبود فلسفه وجودی به تنهایی مهم‌ترین علت شکست‌های بازرگانی است.
 رسالت یا ماموریت شامل تعریف روشنی از دامنه‌ی فعلی و مورد انتظار کسب‌وکار در چند سال آینده است. رسالت یا ماموریت نشان‌دهنده‌ی نوع کسب‌وکاری است که سازمان در آن فعالیت می‌کند. اعضای سازمان بدون داشتن چشم‌انداز موفقیت از چه‌گونگی تحقق رسالت سازمان آگاهی نخواهند داشت. به بیان دیگر رسالت، هدف سازمان و دلیل انجام وظایفی را که سازمان بر عهده دارد، مشخص می‌کند.

اهداف
اهداف خواسته‌های مشخص‌تری هستند که از ماموریت و بررسی محیطی ناشی می‌شوند عناصر استراتژی مدیریت رده بالاتر به اهداف پایین‌تر تبدیل می‌شوند.
در مورد اهداف، بیان این نکته ضروری است که چون زمان و منابع محدود است، اولویت بعدی اهداف اهمیت بسیاری می‌یابد. در این زمینه مصالحه (TROD OFFF) برای مثال بین سوددهی و سهم بازار یا سایر اهداف باید به طور کامل روشن باشد تا مهم‌ترین اهداف سازمان به دست آید.

رویکرد برنامه‌ریزی استراتژیک
 برای طرح یک برنامه‌ریزی استراتژیک می‌توان سه گام اساسی را در نظر گرفت و بر اساس آن طرح استراتژیک را برنامه‌ریزی و اجرا کرد. این سه گام عبارت است از:

* گام اول: جای‌گاه خود را به عنوان یک سازمان مشخص کنیم؛ (کجا هستیم؟)
* گام دوم: برنامه‌ی ما برای آینده‌ی سازمان چیست؛ (به کجا می رویم؟)
 * گام سوم: برای رسیدن به هدف یک رویکرد بنا کنیم و آن را به مرحله اجرا درآوریم.

* ویژگی‌های گام اول: در این مرحله 5 تا 10 درصد وقت، صرف‌ برنامه‌ریزی می‌شود. به عبارتی در این گام، برنامه‌ریزی نقش عمده‌ای ندارند. تنها، جای‌گاه و وضعیت کنونی سازمان تعیین می‌شود و مشخص می‌شود که سازمان در ابتدای کار در کجا قرار دارد.

* ویژگی‌های گام دوم: برنامه‌ریزی در این گام نقش مهمی به عده دارد و 40 تا 60 درصد وقت گروه را به خود اختصاص می‌دهد. کیفیت تصمیمات این گام بر کامیابی برنامه‌ریزی استراتژیک تاثیر بسزا دارد.

* ویژگی‌های گام سوم: در این مرحله نیز 49 تا 60 درصد وقت گروه صرف برنامه‌ریزی می‌شود. هم‌گام با این مرحله، گروه، استراتژی‌ها را برای تحقق چشم‌انداز تدوین می‌کند. در طول اجرای گام سوم، گروه طراحی تاکتیکی را آغاز می‌کند که به تحقق طرح استراتژیک کمک خواهد کرد.

فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک
الگوی برنامه‌ریزی استراتژیک که فرآیند آن بررسی می‌شود، دارای 88 مرحله است و این الگو نسبت به الگوهای دیگر فهرستی مناسب از مواردی تهیه کرده است که ارایه‌ی یک برنامه‌ریزی استراتژیک را ممکن می‌کند (الگوی BRYSON).

مراحل فرآیند مورد نظر برایسون عبارت است از:

* آغاز فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک و حصول توافق درباره‌‌ی آن
* تعیین و شناسایی دستور سازمانی
* روش به وجود آوردن رسالت و ارزش‌های سازمانی
* ارزیابی محیط خارجی (فرصت‌ها و تهدیدها)
* ارزیابی محیط داخلی (نقاط ضعف و قوت)
* شناسایی مسایل استراتژیکی که سازمان با آن‌ها روبه‌روست
* تنظیم استراتژی‌ها برای مدیریت مسایل استراتژیک
 * برقراری دیدگاه سازمانی کارساز برای آینده

این هشت مرحله باید به اجرا، نتیجه‌گیری و ارزیابی منتهی شود. باید توجه داشت که نتیجه‌گیری و ارزش‌یابی در هر مرحله از فرآیند انجام شود.

مرحله‌ی اول: آغاز فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک و حصول توافق بر سر آن: هدف از این مرحله گفت‌وگو و جلب حمایت تصمیم‌گیرندگان کلیدی و رهبران فکری به منظور موفقیت برنامه‌ریزی از سازمان هستند توافق به دست آمده باید کوشش‌ها، مراحل مرجع در طول فرآیند، شکل و زمان‌بندی گزارش‌ها و نقش و وظایف اعضا را دربرگیرد.

* مدیران با به کارگیری برنامه‌ریزی استراتژیک می‌توانند پویایی سازمان را دو چندان کنند.
 * برنامه‌ریزی استراتژیک با تحلیل عوامل خطرساز محیطی راه حل‌هایی را برای رسیدن به هدف ارایه می‌کند.

مرحله‌ی دوم، تعیین و شناسایی دستور سازمانی:

دستورهای رسمی و غیررسمی که بر عهده سازمان گذارده می‌شود، بایدهایی هستند که سازمان با آن‌ها روبه‌روست. سازمان‌های معمولی به طور دقیق می‌دانند که چه کارهایی را باید انجام دهند و چه کارهایی را انجام ندهند.

مرحله‌ی سوم، روشن کردن رسالت و ارزش‌های سازمان:

در این مرحله تعیین ماموریت سازمان و یا به عبارت دیگر علت وجود سازمان مشخص می‌شود؛ بدین معنا که چرا سازمان به وجود آمده است و برای تحقق چه چیزی تلاش می‌کند.
 تعیین هدف، می‌تواند مقدار قابل توجهی از تضادهای غیرضروری در سازمان را از بین ببرد و به آسان ساختن مذاکرات و بهره‌وری فعالیت‌ها کمک کند. موافقت بر سر اهداف، زمینه‌هایی را که سازمان در آن‌ها با رقابت روبه‌رو خواهد شد، معین می‌کند. سازمان پیش از تدوین شرح رسالت خود باید گروه‌های تاثیرگذار را مورد بررسی و تجزیه و تحلیلی قرار دهد. تاثیرگذار، فرد، گروه یا سازمانی است که می‌تواند بر منابع و یا برون‌داد سازمان تاثیر بگذارد. به عنوان مثال تعدادی از تاثیرگذاران دولت، شهروندان، مالیات‌دهندگان، اتحادیه‌ها، گروه‌های دارای قدرت نفوذ و احزاب و از تاثیرگذاران سازمان غیرانتفاعی ارباب رجوع، کارکنان و تامین‌کنندگان منابع مالی اشاره کرد.

مرحله چهارم، ارزیابی محیط خارجی:

تیم برنامه‌ریزی باید فرصت‌ها و تهدیدها را به خوبی شناسایی و تعیین کند. مطالعه‌ی محیط خارجی و ارزیابی آن برای بهتر شناختن فضایی است که در آن فعالیت می‌شود. روشن است که اگر محیط ثابت بود موضوع تاثیرات محیطی چندان با اهمیت نبود، اما امروزه تغییر به عنوان یک واقعیت انکارناپذیر قلمداد می‌شود و به همین دلیل شناخت عوامل تاثیرگذار خارجی بسیار مهم است.
 هدف اصلی در این مرحله شناخت فرصت‌ها و تهدیدهاست. هر موقعیتی که به حرکت و پیش‌رفت سازمان کمک کند، فرصت و هر موقعیتی که در عملکرد سازمان مانع ایجاد کند، تهدید نامیده می‌شود.

مرحله پنجم: ارزیابی محیط داخلی:

بیش‌تر سازمان‌ها اطلاعات بسیاری در مورد درون‌دادهای خود دارند اما در مورد استراتژی جاری خود چه به صورت کلی و چه بر مبنای کارکرد، نظر مشخصی ندارند. برای شناخت محیط داخلی سازمان باید از مزیت استراتژیک آن آگاه بود. تحلیل و تشخیص مزیت استراتژیک فرآیندی است که توسط آن بازاریابی، تحقیق و توسعه، منابع و کارکنان و سیستم‌های اطلاعات مدیریت سازمان آزمایش می‌شود تا نقاط قوت و ضعف سازمان شناسایی شود.

مرحله ششم، شناسایی مسایل استراتژیکی سازمان:

مسایل و موضوعات استراتژیک باید در نتیجه‌ی فعالیت بررسی محیطی ظاهر شوند. این موضوعات باید با نقاط ضعف داخل سازمان، تهدیدات خارج سازمان و یا فرصت‌های آینده‌ی سازمان در نظر گرفته شوند. سازمان ممکن است خدمات و رویکردهای جدیدی در ارایه‌ی خدمات پیش‌نهاد کند. موضوع‌های استراتژیک باید به نوعی از موضوع‌های روزمره متمایز شوند و فهرست آن‌ها به عنوان تشکیل‌دهنده‌ی پایه‌های استراتژی‌هایی به کار برده شوند که باید تنظیم و اجرا شوند.

مرحله‌ی هفتم، تدوین استراتژی‌ها، برای مدیریت مسایل:

تنظیم و تدوین استراتژی که گاهی طرح اجرایی نامیده می‌شود، مرحله‌ای است که در آن موضوع‌های استراتژیک استنتاج شده از مراحل قبلی به صورت اجرایی در می‌آیند. در این مرحله استراتژی‌هایی برای تحقیق اهداف عینی منتخب تنظیم می‌شوند و می‌توان در عمل آن‌ها را طرح‌های اجرایی که نشان‌دهنده‌ی مراحل اصلی، پاسخ‌گویی‌ها، ضرب‌الاجل‌ها و منابع مورد نیازجهت تحقیق اهداف عینی هستند، دانست.
 یک استراتژی کارساز باید با چند معیار مطابقت داشته باشد، از نظر فنی قابل اجرا و از نظر سیاسی مورد قبول گروه‌های تاثیرگذار کلیدی باشد و با فلسفه و ارزش‌های محوری سازمان هماهنگ باشد. افزون بر این، استراتژی کارساز باید مسایل اخلاقی، معنوی و قانونی را نیز رعایت کند.

مزایای برنامه‌ریزی استراتژیک

* یکی از مزایای برنامه‌ریزی استراتژیک های بودن آن است. این نوع برنامه‌ریزی جهت و مسیر فعالیت‌ها و عملیات سازمان را مشخص می‌سازد و به عنوان راهنمای سازمان عمل می‌کند.

* جهت‌گیری آینده، اولویت‌ها را مشخص می‌کند و تصمیم‌های امروز را در پرتو پیامدهای آینده اتخاذ می‌کند.

* برنامه‌ریزی استراتژیک نقش هماهنگ‌کننده بین برنامه‌های عملیاتی سازمان را انجام می‌دهد و اقدامات واحدهای مختلف را در یک مسیر جهت می‌بخشد.

* با اوضاع و شرایطی که به سرعت دست‌خوش تغییر می‌شوند، به روشی کارساز برخورد و کار تیمی و تخصصی کارشناسی ایجاد می‌کند.

* برنامه‌ریزی استراتژیک با نگرش بلندمدت، به پیش‌بینی‌های آینده می‌پردازد و از این رو دارای اطلاعاتی است که برای اقدامات درازمدت مدیران مفید است.

* برنامه‌ریزی و مدیریت استراتژیک خواهان بینش استراتژیک در سراسر واحدهای سازمانی و از جمله همه‌ی سیستم‌های اداری است و به جای این‌که عملی مکانیکی باشد نقش محوری افراد، گروه‌ها و نفوذ فرهنگ سازمان را به رسمیت می‌شناسد.

محدودیت‌ها
 با وجود مزایای برشمرده شده برنامه‌ریزی استراتژیک بسیاری از صاحب‌نظران نیز برنامه‌ریزی استراتژیک را ناکارا و گاهی اوقات زاید می‌دانند و محدودیت‌هایی را در جهت کاربرد آن بیان می‌دارند که عبارت است از:

* بالا بودن هزینه‌هایی که برای برنامه‌ریزی مورد نیاز است و بیش‌تر سازمان‌های کوچک امکان استفاده از آن را پیدا نمی‌کنند؛

* از نظر زمانی این نوع برنامه‌ریزی نیاز به زمان طولانی دارد. سازمان‌ها برای برنامه‌ریزی باید مدت‌زمان زیادی وقت صرف کنند و مراحل مختلف این فرآیند را پشت سر نهند تا سیستم برنامه‌ریزی استراتژیک بتواند شروع به کار کند.

* فرآیند برنامه‌ریزی استراتژیک بیش از آن‌چه هست یا می‌تواند باشد، منطقی و تحلیلی ارایه شده است. طرح آن بیش از اندازه ذهنی است و نمی‌تواند پویایی‌های اجتماعی- سیاسی کار در هر سازمان را به شمار آورد؛

* تصمیم‌گیری در مورد ماموریت و اهداف همواره ساده نیست و ممکن است معنایی نداشته باشد؛

* برنامه‌ریزی استراتژیکی از نظر تخصصی نیاز به نیروی انسانی متخصص دارد که در دست‌رس همه‌ی سازمان‌ها نیست؛

* دست‌رسی نداشتن سازمان‌ها برای رسیدن به اطلاعات جامع و به موقع در مورد محیط، تحولات و رویدادهای کلان محیطی؛

* ناآشنایی مدیران با مباحث مدیریت استراتژیک و برنامه‌ریزی استراتژیک و بی‌اعتمادی آن‌ها به برنامه‌ریزی استراتژیک.

1) تعریف استراتژی و مدیریت استراتژیک
 تاکنون تعاریف مختلف و گاه ناسازگاری از استراتژی و مدیریت استراتژی ارایه شده است. به تعبیر یکی از متخصصان مدیریت این عبارات مانند “هنر” است که وقتی آنها را می بینیم تشخیص دادن آنها آسان است اما وقتی در پی تعریف کردن و توضیح دادن آن هستیم خیلی مشکل به نظر می رسد. با این حال در اینجا سعی شده است با تعاریفی که جوهره کلیه مفاهیم را دارا باشد ارایه دهیم.
2) استراتژی
الگویی بنیادی از اهداف فعلی و برنامه ریزی شده، بهره برداری و تخصیص منابع و تعاملات یک سازمان با بازارها، رقبا و دیگر عوامل محیطی است.
● طبق این تعریف یک استراتژی باید سه چیز را مشخص کند:
الف) چه اهدافی باید محقق گردد
ب) روی کدام صنایع، بازارها و محصول ها باید تمرکز کرد.
ج) چگونه برای بهره برداری از فرصت های محیطی و مواجهه با تهدید های محیطی به منظور کسب یک مزیت رقابتی منابع تخصیص یابد و چه فعالیت هایی انجام گیرد.
3) مدیریت استراتژیک
 مدیریت استراتژیک فعالیت های مربوط به بررسی، ارزشیابی و انتخاب استراتژی ها، اتخاذ هر گونه تدابیر درون و بیرون سازمانی برای اجرای این استراتژی در نهایت کنترل فعالیت های انجام شده را در بر می گیرد.
31) ضرورت استفاده از مدیریت استراتژیک
 با نگاهی دقیق به مفهوم مدیریت استراتژیک می توان به ضرورت استفاده از آن پی برد. با توجه به تغییرات محیطی که در حال حاضر شتاب زیادی به خود گرفته است و پیچیده شدن تصمیمات سازمانی، لزوم بکارگیری برنامه ای جامع برای مواجهه با اینگونه مسایل بیشتر از گذشته ملموس می شود. این برنامه چیزی جز برنامه استراتژیک نیست. مدیریت استراتژیک با تکیه بر ذهنیتی پویا، آینده نگر، جامع نگر و اقتضایی راه حل بسیاری از مسایل سازمان های امروزی است. پایه های مدیریت استراتژیک بر اساس میزان درکی است که مدیرات از شکرت های رقیب، بازارها، قیمت ها، عرضه کنندگان مواد اولیه، توزیع کنندگان، دولت ها، بستانکاران، سهامداران و مشتریانی که در سراسر دنیا وجود دارند قرار دارد و این عوامل تعیین کنندگان موفقیت تجاری در دنیای امروز است. پس یکی از مهمترین ابزارهایی که سازمان ها برای حصول موفقیت در آینده می توانند از آن بهره گیرند “مدیریت استراتژیک” خواهد بود.
32) برنامه ریزی استراتژیک
 مدت زیادی است که به عنوان یک ضرورت برای بهره برداری از منابع بالقوه سیستم ها و فناوری های اطلاعاتی شناخته شده است و بررسی یافته های پژوهشی در این خصوص نشان می دهد که موانع عمده ای بر سر راه چنین برنامه ریزی های استراتژیک وجود دارد.
 امروزه فناوری اطلاعات و اطلاعات یکی از ویژگی های مهم عصر اطلاعات به شمار می رود که امکان اشکال جدید سازمانی، سیستم های کنترلی جدید، باز مهندسی فرآینده های سازمانی و مانند اینها را فراهم ساخته است.
 در حال حاضر کشورهای جهان از لحاظ به کارگیری سطح فناوری در مراحل مختلف قرار دارند و متناسب با آن از ساخت اجتماعی متفاوتی نیز برخوردار هستند. بنابراین ضروری است با برنامه ریزی توسعه ای مناسب از قابلیت های سیستم ها و فناوری های اطلاعاتی در نوسازی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی کشور خود بکوشیم.
4) مزایای مدیریت استراتژیک
 مدیریت استراتژیک به سازمان این امکان را می دهد که به شیوه ای خلاق و نورآور عمل کند و برای شکل دادن به آینده خود به صورت انفعای عمل نکند. این شیوه مدیریت باعث می شود که سازمان دارای ابتکار عمل باشد و فعالیت هایش به گونه ای در آید که اعمال نفوذ نماید (نه اینکه تنها در برابر کنش ها، واکنش نشان دهد) و بدین گونه سرنوشت خود را رقم بزند و آینده را تحت کنترل درآورد.
 از نظر تاریخی، منفعت اصلی مدیریت استراتژیک این بوده است که به سازمان کمک می کند از مجرای استفاده نمودن از روش منظم تر، معقول تر و منطقی تر راه ها یا گزینه های استراتژیک را انتخاب نماید و بدین گونه استراتژی های بهتری را تدوین نماید. تردیدی نیست که این یکی از منافع اصلی مدیریت استراتژیک است ولی نتیجه تحقیقات کنونی نشان می دهد که این فرایند می تواند در مدیریت استراتژیک نقش مهم تری ایفا کنند. مدیران و کارکنان از طریق درگیر شدن در این فرایند خود را متعهد به حمایت از سازمان نمی نمایند. یکی دیگر از مهمترین منافع مدیریت استراتژیک این است که موجب تفاهم و تعهد هر چه بیشتر مدیران و کارکنان می شود. یکی از منافع بزرگ مدیریت استراتژیک این است که موجب فرصتی می شود تا به کارکنان تفویض اختیار شود. تفویض اختیار عملی است که به وسیله آن کارکنان تشویق و ترغیب می شوند در فرآینده های تصمیم گیری مشارکت کنند، خلاقیت، نوآوری و خیال پردازی را تمرین نمایند و بدین گونه اثر بخشی آنها افزایش خواهد یافت.
5) فرآیند مدیریت استراتژیک
فرآیند مدیریت استراتژیک را می توان به چهار مرحله تقسیم کرد:
الف) تحلیل وضعیت
ب) تدوین استراتژی
ج) اجرای استراتژی
د) ارزیابی استراتژی
5-1) تحلیل وضعیت
▪ اهداف بلند مدت، ماموریت سازمان( علت وجودی و اینکه چه هستیم)، چشم انداز سازمان (چه می خواهیم باشیم)
▪ تجزیه تحلیل محیط داخلی و قابلیت های سازمان
▪ تجزیه و تحلیل محیط خارجی
5-2) تدوین استراتژی
 در تدوین استراتژی باید ابتدا مجموعه استراتژی های قابل استفاده را لیست کرده و سپس با استفاده از مدل های مختلفی که در بحث های مدیریت استراتژیک آمده است و با توجه به نتایج بدست آمده در تحلیل وضعیت که در مرحل اول آمده است استراتژی برتر را انتخاب می کنیم.
5-3) اجرای استراتژی
برای اجرای استراتژی های باید از ابزار زیر بهره گرفت:
▪ ساختار سازمانی متناسب با استراتژی ها
▪ هماهنگ سازی مهارت ها، منابع و توانمندهای سازمان در سطح اجرایی
▪ ایجاد فرهنگ سازمانی متناسب با استراتژی جدید سازمان
اجرای موفقیت آمیز استراتژی به همکاری مدیران همه بخش ها و واحدهای وظیفه ای سازمان نیاز دارد.
5-4) ارزیابی استراتژی
برای تعیین حدود دستیابی به هدف ها، استراتژی اجرا شده، باید مورد کنترل و نظارت قرار گیرد. ارزیابی استراتژی شامل سه فعالیت اصلی می شود:
▪ بررسی مبانی اصلی استراتژی های شرکت
▪ مقایسه نتیجه های مورد انتظار با نتیجه های واقعی
▪ انجام دادن اقدامات اصلاحی به منظور اطمینان یافتن از این که عملکردها با برنامه های پیش بینی شده مطابقت دارند.
6) موانع و مشکلات طراحی برنامه های استراتژیک
 در این زمینه اولین مشکلات عبارتست از موانع ایجاد و توسعه روند مدیریت استراتژیک در سازمان ها که این فرآیند را از بنیان و پا بست با مشکل مواجه می سازند. دلایل گوناگونی وجود دارند که برخی از سازمان ها تمایل چندانی به ایجاد و توسعه رونده های مدیریت استراتژیک از خود نشان ندهند که مهمترین آنها عبارتند از:
▪ عدم آگاهی مدیریت سطح بالا نسبت به وضعیت واقعی سازمان
▪ خودفریبی سطح بالا به طور جمعی درباره موقعیت سازمان
▪ توجه مدیران به حفظ وضع موجود
▪ درهم آمیختگی دشواری های مشترک مدیریت سطح بالا و دشواری عملکرد روزانه
▪ کامیابی ها گذشته سازمان
▪ اشتباه تلقی کردن هر گونه تغییر در رابطه با هر چه در گذشته در سازمان انجام گرفته است
▪ نارسایی درکاربرد وظایف فوری



:: برچسب‌ها: فرایند استراتژی سازمان , ایزو9001 , مشاوره ایزو , گواهینامه ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 87
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()
نوشته شده توسط : بهروز اسدی

مدیریت استراتژیک برنامه ریزی عبارتست از فرایندی دارای مراحل مشخص و بهم پیوسته برای تولید یک خروجی منسجم در قالب سیستمی هماهنگ از تصمیمات. برنامه ریزی فکر کردن راجع به آینده یا  کنترل آن نیست بلکه فرایندی است که می‌تواند در انجام این امور مورد استفاده قرار گیرد. برنامه ریزی، تصمیم‌گیری در شکل معمول آن نیست بلکه از طریق فرایند برنامه ریزی،مجموعه‌ای از تصمیمات هماهنگ اتخاذ می‌شود. برنامه ریزی می‌تواند برای زمان حال یا آینده انجام شود. بر طبق این تعریف، تصمیم‌گیری‌های مقطعی و ناپیوسته و اتخاذ سیاستها برای پیشبرد سازمان در زمان حال یا آینده برنامه ریزی نیستند. برنامه ریزی متکی بر انتخاب و مرتبط ساختن حقایق است. حقایق مفاهیم واقعی، قابل آزمون و اندازه‌گیری هستند. دیدگاهها، عقاید، احساسات و ارزشها به عنوان حقایقی تلقی می‌شوند که فرایند برنامه ریزی بر اساس آنها سازمان داده می‌شود. همانطور که اشاره شد برنامه ریزی صرفاً یک فرایند تصمیم‌گیری نیست بلکه فرایندی شامل روشن ساختن و تعریف حقایق و تشخیص تفاوت بین آنهاست یا به عبارتی گونه‌ای فرایند ارزیابی است که در پایان آن، در انتخاب حقایق ارزیابی شده تصمیم‌گیری می‌شود. برنامه بیانی روشن، مستند و مشروح از مقاصد و تصمیمات است. برنامه خروجی فرایند برنامه ریزی است اما برنامه ریزی یک فرایند پیوسته است که بیش از اتخاذ هر تصمیمی آغاز شده و پس از اجرای آن تصمیم ادامه می‌یابد. برنامه‌ها تهیه شده و اجرا می‌گردند.

مزایای برنامه ریزی استراتژیک

برنامه ریزی استراتژیک دارای مزایای زیادی است که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره نمود:

  • قبل از پیش آمدن مشکلات احتمالی از وقوع آنها خبر می‌دهد.
  • به علاقمند شدن مدیران به سازمان کمک می‌کند.
  • تغییرات را مشخص کرده و شرایط عکس‌العمل در برابر تغییرات را فراهم می‌کند.
  • هر نیازی را که برای تعریف مجدد سازمان ضروری است تعیین می‌کند.
  • برای دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده بستر مناسب ایجاد می‌کند.
  • به مدیران کمک می‌کند که درک روشن‌تری از سازمان داشته باشند.
  • شناخت فرصتهای بازارهای آینده را آسان‌تر می‌سازد.
  • دیدی هدفمند از مسائل مدیریت ارائه می‌دهد.
  • قالبی برای بازنگری اجرای برنامه و کنترل فعالیتها ارائه می‌دهد.
  • به مدیران کمک می‌کند که تا در راستای اهداف تعیین شده تصمیمات اساسی را اتخاذ کنند.
  • به نحو مؤثرتری زمان و منابع را به فرصت‌های تعیین شده تخصیص می‌دهد.
  • هماهنگی در اجرای تاکتیکهایی که برنامه را به سرانجام می‌رسانند بوجود می‌آورد.
  • زمان و منابعی را که باید فدای تصحیح تصمیمات نادرست و بدون دید بلندمدت گردند، به حداقل می‌رساند.
  • قالبی برای ارتباط داخلی بین کارکنان به وجود می‌آورد.
  • ترتیب‌دهی اولویتها را در قالب زمانی برنامه فراهم می‌آورد.
  • مزیتی برای سازمان در مقابل رقیبان به دست می‌دهد.
  • مبنایی برای تعیین مسئولیت افراد ارائه داده و به موجب آن افزایش انگیزش را باعث می‌شود.
  • تفکر آینده‌نگر را تشویق می‌کند.
  • برای داشتن یک روش هماهنگ، یکپارچه همراه با اشتیاق لازم از سوی افراد سازمان در برخورد با مسائل و فرصتها، انگیزش ایجاد می‌کند.
  • بعد کلان نگر این برنامه مانع از ایستایی سازمان می‌شود و اینده سازمان را تضمین می کند

ویژگی‌های برنامه ریزی

برنامه ریزی یک فرایند ذهنی آگاهانه با خصوصیات زیر است:

  1. تشخیص یک نیاز یا انعکاس یک انگیزه
  2. جمع‌آوری اطلاعات
  3. مرتبط ساختن اطلاعات و عقاید
  4. تعریف اهداف
  5. تأمین مقدمات
  6. پیش‌بینی شرایط آینده
  7. ساخت زنجیره‌های متفاوتی از اقدامات مبتنی بر تصمیمات متوالی
  8. رتبه‌بندی و انتخاب گزینه‌ها
  9. تعریف سیاستها
  10. تعریف معیارهای ابزار ارزیابی برنامه

مدیریت راهبردی در سازمان‌های دولتی

برنامه ریزی استراتژیک در بخش خصوصی توسعه یافته است. تجارب اخیر مبین آن است که رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک که در بخش خصوصی تدوین شده‌اند می‌توانند به سازمانهای عمومی و غیرانتفاعی و هم چنین جوامع و دیگر نهادها کمک نمایند تا با محیط‌های دستخوش تغییر، برخوردی مناسب داشته و به شیوه‌ای کارسازتر عمل کنند. البته این به آن معنا نیست که همه رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک بخش خصوصی در بخش‌های عمومی و غیرانتفاعی به یک اندازه کاربرد داشته باشند. برایسون مدلهای برنامه ریزی استراتژیک را بررسی کرده و شرایط بکارگیری آنها را در بخش‌های عمومی و غیرانتفاعی مورد تحلیل قرار می‌دهد و در نهایت خود رویکردی ارائه می‌دهد که در بخش‌های عمومی و غیرانتفاعی قابل کاربرد باشد.

مدل برایسون

نمودار آمده در آخر این بخش مراحل فرایند برنامه ریزی استراتژیک در قالب مدل برایسون را نمایش می‌دهد. همانطور که اشاره شد این مدل نتیجه بررسی خصوصیات مدلهای قبلی و رفع نقاط ضعف آنها برای کاربرد در سازمانهای عمومی و غیرانتفاعی می‌باشد. همانطور که ملاحظه می‌شود این مدل شامل یک فرایند پیوسته (مطابق با تعریف برنامه ریزی) و تکرارپذیر می‌باشد که پیش از اتخاذ هر تصمیمی آغاز شده و پس از اجرای آن تصمیم ادامه می‌یابد. در این جا این فرایند در قالب ده مرحله شرح داده می‌شود. از خصوصیات این فرایند این است که نتایج حاصل از هر مرحله می‌تواند در بازنگری یا تکمیل مراحل پیش از آن مورد استفاده قرار گیرند. مراحل فرایند برنامه ریزی استراتژیک در مدل برایسون به شرح زیر می‌باشد: (۱) توافق اولیه: در این مرحله ضرورت برنامه ریزی استراتژیک برای سازمان مورد برنامه ریزی بررسی شده و آشنایی با این نوع برنامه ریزی حاصل می‌شود. سازمانها، واحدها، گروهها یا افرادی که باید در برنامه ریزی درگیر شوند مشخص گردیده و توجیه می‌شوند. مراحلی که در برنامه ریزی باید انجام شوند شرح داده می‌شوند. روش انجام برنامه ریزی، زمانبندی انجام، آیین‌نامه‌های مورد نیاز برای جلسات و نحوة گزارش‌دهی مشخص می‌گردند. منابع و امکانات لازم تعیین می‌گردند. (۲) تعیین وظایف: وظایف رسمی و غیررسمی سازمان «باید هایی» است که سازمان با آنها روبروست. در این مرحله هدف اینست که سازمان و افراد آن وظایفی را که از طرف مراجع ذیصلاح (دولت، مجلس و.‌.‌.) به آنها محول شده است شناسایی نمایند. شاید این هدف به ظاهر خیلی روشن باشد ولی این واقعیت در بیشتر سازمانها وجود دارد که بیشتر افراد اختیارات و وظایف سازمانی را که در آن مشغول بکارند نمی‌دانند و اساسنامه آن را حتی برای یکبار مطالعه نکرده‌اند. از طرف دیگر وظایف محول شده به سازمان عموماً کلی بوده و تمام فضایی را که سازمان می‌تواند در آن فعالیت کند تعریف نمی‌کند. بنابراین ضروری است که با مطالعه وظایف مکتوب و مصوب سازمان اولاً با آن وظایف آشنا شد (که از این طریق بعضی از اختیارات و ذینفعان سازمان نیز شناسایی می‌گردند)، ثانیاً مواردی را که در حیطه اختیارات سازمان قرار می‌گیرند اما تا بحال کشف نشده‌اند، شناخت. (۳) تحلیل ذینفعان: ذینفع فرد، گروه یا سازمانی است که می‌تواند بر نگرش، منابع یا خروجی‌های سازمان تأثیر گذارد و یا از خروجی‌های سازمان تأثیر پذیرد. تحلیل ذینفعان پیش‌درآمد ارزشمندی برای تنظیم بیانیه مأموریت سازمان است. تحلیل ذینفعان بسیار ضروری است، چرا که رمز موفقیت در بخش دولتی و غیرانتفاعی ارضای ذینفعان کلیدی سازمان است. اگر سازمان نداند که ذینفعانش چه کسانی هستند، چه معیارهایی برای قضاوت درباره سازمان به کار می‌برند، و وضعیت عملکردی سازمان در قبال این معیارها چیست، به احتمال زیاد نخواهد توانست فعالیت‌هایی را که باید برای ارضای ذینفعان کلیدی خود انجام دهد، شناسایی کند. (۴) تنظیم بیانیه مأموریت سازمان: مأموریت سازمان جملات و عباراتی است که اهداف نهایی سازمان، فلسفه وجودی، ارزشهای حاکم بر سازمان و نحوة پاسخگویی به نیاز ذینفعان را مشخص می‌کند. علاوه بر این موارد، اختلافات درون سازمانی را مرتفع ساخته و بستر بحث‌ها و فعالیتهای سازنده و مؤثر را هموار می‌کند. توافق بر مأموریت سازمان، تمام فعالیتهای آن را همسو می‌سازد و انگیزش و توجه ذینفعان سازمان خصوصاً کارکنان آن را افزایش می‌دهد. (۵) شناخت محیط سازمان: اساس استراتژیک عمل کردن شناخت شرایط است. یک بازیکن موفق فوتبال علاوه بر اینکه از توانایی‌ها و وظایف هر یک از اعضای تیم خود آگاهی دارد، سعی می‌کند شرایط تیم مقابل و نقاط قوت و ضعف هر یک از افراد آن را دریابد و با داشتن این مأموریت در ذهن یعنی پیروز شدن در بازی، در هر لحظه بهترین حرکت را انجام دهد. برای اینکه یک سازمان نیز در رسیدن به مأموریت خود موفق گردد باید شرایط حاکم بر خود را به خوبی شناسایی نماید. در این مرحله، محیط خارجی سازمان در قالب شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و تکنولوژیکی مورد بررسی قرار گرفته و نقاط قوت و ضعف آنها برای سازمان تعیین می‌گردند. در راستای شناخت محیط سازمان، در این مرحله محیط داخلی نیز در قالب ورودی‌ها، خروجی‌ها، فرایند و عملکرد سازمان مورد مطالعه قرار می‌گیرند. (۶) تعیین موضوعات استراتژیک پیش روی سازمان: این مرحله قلب فرایند برنامه ریزی استراتژیک است. موضوعات استراتژیک تصمیمات سیاسی و اساسی هستند که بر اختیارات، مأموریت، ارزشها، محصول یا خدمات ارائه شده، مراجعان یا استفاده‌کنندگان، هزینه‌ها، تأمین منابع مالی، سازمان یا مدیریت تأثیر می‌گذارد. هدف این مرحله تعیین انتخاب‌هایی است که سازمان با آنها مواجه است. (۷) تعیین استراتژیها: به منظور پرداختن به هر یک از موضوعات استراتژیک پیش روی سازمان باید اقداماتی صورت گیرد که در قالب برنامه‌ها، اهداف، طرحها و . . . بیان می‌شوند. این اقدامات استراتژی نامیده می‌شوند. در واقع استراتژی عبارتست از قالبی از اهداف، سیاستها، برنامه‌ها، فعالیتها، تصمیمات یا تخصیص‌های منابع که مشخص می‌کنند سازمان چیست، چه کاری انجام می‌دهد و چرا آن را انجام می‌دهد. استراتژی‌ها می‌توانند تحت سطوح سازمانی، وظایف و محدودة زمانی متفاوتی تعریف شوند. (۸) شرح طرحها و اقدامات: این مرحله می‌تواند در قالب مرحله قبل، مرحله تعیین استراتژیها، انجام شود اما از آنجایی که کار برنامه ریزی استراتژیک با تعیین استراتژیها به پایان می‌رسد و اجرای آن در قالب تعریف طرحها و اقدامات و مدیریت استراتژیک برنامه تهیه شده انجام می‌شود این تفکیک صورت گرفته است. به عبارت دیگر از این مرحله به بعد از مدل برایسون مربوط به اجرای برنامه و مدیریت استراتژیک می‌گردد. در این مرحله به منظور اجرای هر یک از استراتژیهای انتخاب شده تعدادی طرح و اقدام تعریف می‌گردد. (۹) تنظیم دورنمای سازمانی برای آینده: در این مرحله، توصیفی از شرایط آینده سازمان در صورت بکارگیری استراتژی‌های تدوین شده و استفاده از تمام نیرو و منابع سازمان، ارائه می‌شود. این توصیف دورنمای موفقیت سازمان نامیده می‌شود که در آن شرحی از مأموریت، استراتژی‌های اساسی، معیارهای عملکرد، بعضی از قواعد تصمیم‌گیری مهم و استانداردهای اخلاقی مد نظر همة کارمندان ارائه می‌شود. در صورت تنظیم چنین دورنمایی، افراد سازمان خواهند دانست که چه انتظاری از آنها می‌رود، پویایی و همسویی انگیزه و نیروی افراد در رسیدن به اهداف سازمان به وجود آمده و نیاز به نظارت مستقیم کاهش می‌یابد. (۱۰) برنامه عملیاتی یکساله: در این مرحله با استفاده از اطلاعات تدوین شده در مرحله هشتم و بر اساس اولویت‌های تعیین شده توسط تصمیم‌گیران، یک برنامه عملیاتی تهیه شده و بر اساس آن مدیریت و کنترل طرحها و اقدامات انجام می‌شود.

 


:: برچسب‌ها: مدیریت استراتژیک , ایزو 9001 , مشاوره ایزو , گواهینامه ایزو ,
:: بازدید از این مطلب : 149
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 6 دی 1395 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 15 صفحه بعد